بهداشت نيوز/ امروزه بسياري از شکستگيها با عمل جراحي درمان ميشوند و در اغلب اين شکستگيها براي بيحرکت کردن قطعات شکسته شده از وسايل فلزي استفاده ميشود که به آنها ايمپلنت ميگويند. از انواع مختلفي از ايمپلنتها استفاده ميشود، ولي آيا اين وسايل فلزي بعد از جوش خوردن شکستگي بايد همچنان در بدن باقي بمانند يا بايد خارج شوند.
جنس پلاتين از چيست؟
در ابتدا بهتر است اين نکته روشن شود که گرچه بسياري از مردم به اين وسايل فلزي، پلاتين ميگويند، ولي جنس اين ايمپلنتها از پلاتين يا طلاي سفيد نيست. اين وسايل اکثرا از آلياژي از فولاد بنام فولاد ضد زنگ ساخته شده که ترکيبي از آهن، کروم و نيکل است. بدن انسان با اين آلياژ سازگار بوده و نسبت به آن واکنشي نشان نميدهد. اين آلياژ همچنين در داخل بدن انسان دچار خوردگي نميشود. گاهي از اوقات از تيتانيوم هم براي ساختن ايمپلنتها استفاده ميشود. ايمپلنتهايي که قسمت اعظم آنها در خارج از بدن انسان قرار دارند، عموما بعد از جوش خوردن شکستگي خارج ميشوند.
از چه پلاتينهايي در عمل جراحي شکستگي استخوان استفاده ميشود؟
ثابتکنندههاي خارجي (اکسترنال فيکساتورها) از اين دستهاند. اين وسايل معمولا بعد از گذشت چند هفته تا چند ماه توسط پزشک معالج و در کلينيک ( بدون نياز به بيهوشي) خارج ميشوند.
وسيله ديگر «پين» است که پزشک جراح از آن براي بيحرکت کردن شکستگيها استفاده ميکند. گاهي اوقات بخصوص در شکستگيهاي دست، بعد از جراحي سر پين در خارج از پوست باقي ميماند. در اين موارد پس از گذشت چند هفته که قطعات شکسته شده به اندازه کافي به يکديگر ميچسبند پينها در کلينيک به توسط پزشک ارتوپد خارج ميشوند.
پينها اگر به تنهايي در داخل استخوانها بهکار برده شوند، معمولا نيازي به خارج شدن نداشته و ميتوانند تا آخر عمر بدون ايجاد مشکلي در بدن باقي بمانند. در مواردي که سر پين زير پوست باشد و بيمار را اذيت کند ممکن است نياز به خارج کردن آن باشد. بعضي از پينها هميشه بهطور موقت گذاشته ميشوند و بعد از مدتي بايد خارج شوند. مثلا در دررفتگي مفصل پاييني بين دو استخوان ساق پا، پزشک جراح اين دو استخوان را پس از جااندازي با يک پين به يکديگر متصل ميکند. اين پين معمولا پس از شش هفته از مچ پا خارج ميشود.
پلاکها از ايمپلنتهايي هستند که از آنها براي بيحرکت کردن شکستگيها استفاده ميشود. از اين وسايل براي بيحرکت کردن شکستگيهاي بازو، ساعد، لگن، ران و ساق استفاده ميشود. پلاکها از استخوان محکمترند. بنابراين پس از جوش خوردن شکستگي نيروهايي که به استخوان وارد ميشود، همچنان توسط پلاک روي استخوان جذب ميشود. اين پديده موجب ميشود تا در درازمدت استخوان تحت فشار و نيروهاي خارجي قرار نگيرد. در ظاهر امر اين چيز خوبي است ولي، اين طور نيست.
در چه موارد ديگري پلاتين بعد از جراحي شکستگي بايد خارج شود؟
در موارد زير جداي از اينکه از چه ايمپلنتي استفاده شده، بعد از جوش خوردن شکستگي، ايمپلنت را خارج ميکنند:
فشار موضعي پيچ و پلاک: اگر قسمتي از ايمپلنت از استخوان بيرون زده و برجسته باشد و اين بيرون زدگي زير پوست لمس شده و بيمار را اذيت کند يا روي مفصل کناري يا عروق و اعصاب يا تاندون ها يا عضلات اطرافش فشار آورده، مانع کارکرد مناسب آنها شود، اين ايمپلنت بايد بهوسيله عمل جراحي از بدن خارج شود.
جابهجا شدن پلاتين: اگر ايمپلنت از جاي خود جابجا شود و بعد از جابجايي مشکلات حالت قبل را بوجود آورد بايد خارج شود.
عفونت استخوان: گاهي اوقات محل جراحي عفونت ميکند. در اين موارد ميکروب ها به سطح فلزي ايمپلنت چسبيده و غشايي در اطراف خود ترشح ميکنند که مانع از نفوذ آنتيبيوتيکها ميشود. اين پديده موجب ميشود درمان عفونت مشکل شود. در اين موارد اگر ايمپلنت در جاي خود محکم باشد و قطعات شکسته شده را به خوبي در جاي خودشان نگه داشته باشد و شکستگي جوش نخورده باشد، پزشک جراح ايمپلنت را خارج ميکند.
در مورد ذکر شده اگر شکستگي هنوز جوش نخورده باشد پزشک معالج صبر ميکند تا جوش خوردگي کامل شود و سپس ايمپلنت را خارج ميکند. اگر ايمپلنت بهکار رفته قطعات شکسته شده را محکم نگرفته باشد، حتي با وجود جوش نخوردن شکستگي بايد خارج شود. در اين موارد پزشک جراح پس از خارج کردن ايمپلنت، براي بيحرکت کردن قطعات شکسته شده معمولا از تثبيت کننده خارجي يا اکسترنال فيکساتور استفاده ميکند.
انواع شکستگي
شکستگيها را ميتوان از يک نظر به دو دسته باز و بسته تقسيمبندي کرد.
1-شکستگيهاي باز استخوان: شکستگي باز به دستهاي از شکستگيها ميگويند که در آنها بر اثر زخمي که ايجاد شده، محل شکستگي به فضاي بيرون راه پيدا کرده است. اين فضاي بيرون لزوما بيرون از بدن نيست. بطور مثال اگر شکستگي استخوان لگن طوري باشد که استخوان شکسته شده ديواره روده را پاره کند و به داخل فضاي روده برود، آن را شکستگي باز مينامند، و يا هنگامي که يک دنده شکسته شده بافت ريه را سوراخ کرده و به داخل کيسههاي هوايي ريه برود، در واقع با فضاي بيرون ارتباط پيدا کرده و نام شکستگي باز را به خود ميگيرد. مثال ساده اين شکستگيها وقتي است که لبه تيز قطعه شکسته شده پوست را سوراخ کرده و از آن بيرون ميزند. در اين حال زخمي ايجاد شده و اين زخم استخوان را به فضاي بيرون ارتباط ميدهد. توجه به اين نکته مهم است که وجود يک زخم پوستي، هر چند وسيع و بزرگ روي محل شکستگي اندام، لزوما به معناي باز بودن شکستگي نيست. اهميت اين دسته از شکستگيها اتفاقا همين ارتباط فضاي بيرون و داخل است، چون از همين راه است که ميکروبها ميتوانند به محل شکستگي وارد شده و موجب عوارض متعددي مثل عفونت در آن ناحيه شوند. احتمال عفونت در شکستگيهاي بسته بسيار کم است، مگر اينکه عمل جراحي در محل شکسته شده انجام شده باشد. خطر ديگري که در اين دسته از شکستگيها وجود دارد و اهميت آنها را بيشتر ميکند، احتمال خونريزي از محل زخم است. به بيان ديگر اين احتمال وجود دارد که مقدار زيادي از خون بدن از طريق همين زخم از دست برود. شکستگيهاي باز را به سه گروه تقسيم ميکنند:
گروه يک: در اين گروه، طول زخم ايجاد شده کمتر از يک سانتيمتر است. زخم تميز بوده و آسيب عضلات مختصر است. شکستگيها ساده هستند
گروه دو: در اين گروه، طول زخم بين يک تا ده سانتيمتر است. آسيب عضلات و ديگر بافتهاي نرم وجود دارد، ولي شديد نيست. شکستگي ممکن است چند تکهاي باشد.
گروه سه: در اين گروه، طول زخم بيش از ده سانتيمتر است. زخم آلوده بوده و آسيب بافتهاي نرم مانند عضلات و عروق و اعصاب زياد است. شکستگي ها غالبا چند تکهاي هستند
بازار