چقدر به نسخههای چاقی و لاغری مجازی اطمینان کنیم؟

زندگي آنلاين/ فضاي مجازي پر است از نسخه هاي ريز و درشت درباره لاغري و چاقي اما آيا واقعا با اين نسخه ها مي توان به وزني ايده آل رسيد. در گفت و گويي با دکتر لادن گياهي به رمز و رازهاي چاقي و لاغري و راست و دروغ نسخه هاي مجازي مي پردازيم.
نظر شما در مورد مطالب فضاي مجازي براي چاقي يا لاغري چيست؟
چند سال پيش من ترجيح ميدادم زياد به سراغ فضاي مجازي مخصوصاً اينستاگرام نروم، زيرا يک آشفتگي و بههمريختگي در فضاي مجازي وجود دارد که عدهاي براي به دست آوردن پول، به يک سري مطالب و تبليغات اشتباه دامن ميزنند؛ اما بعد از مدتي متوجه شدم که اگر افراد متخصص و آگاه به فضاي مجازي وارد نشوند، افراد فرصتطلب کار خودشان را ميکنند، بنابراين بهتر است که در اين فضا حضور فعالتري داشته باشم، درنتيجه يک سال است وارد فضاي اينستاگرام شدم و با #خرد_تغذيه، اطلاعات علمي تغذيه را در اختيار مردم ميگذارم.
آيا تعريف درستي از چاقي و نحوه درمان چاقي وجود دارد؟
نگاه ما به چاقي بايد مانند نگاه به يک بيماري باشد. مردم بايد بدانند که چاقي نيز مانند فشارخون، ديابت، بيماري قلبي و عروقي و بسياري موارد ديگر يک بيماري است. آيا وقتي فردي فشارخون دارد، سراغ برادرش يا اينترنت ميرود و از او ميخواهد دارويي که براي فشارخون خودش مصرف ميکند، به او نيز بدهد؟ هرگز اينطور نيست، بلکه هر فرد براي درمان فشارخون يا ديابت، به سراغ پزشک ميرود و تحت درمان مستقيم قرار ميگيرد. چاقي نيز يک بيماري است که درنتيجه مخلوط شدن عوامل متابوليکي و ژنتيکي، رفتاري، خاطرهاي و حافظهاي به وجود ميآيد؛ به عبارتي فرد چاق يکطرف عوامل متابوليکي و ژنتيکي دارد و يکطرف ديگر خاطرات، عواطف و احساسات را دارد. وقتي در فکر و مغز ما ميل به خوردن و اشتها تقويت ميشود، همه ناشي از واکنشهاي فيزيولوژيک نيست، بلکه آنچه در قالب باورها، اعتقادات، فرهنگ و سنن نيز اتفاق افتاده، با شرايط متابوليک و فيزيولوژيک ترکيب ميشود و نهايتاً چاقي ايجاد ميشود. آنچه روي ترازو مشخص ميشود، نوک کوه يخ است و بخش بزرگي از عوامل، زير اين کوه يخ وجود دارد که ديده نميشود. تغذيه دوره جنيني، ژنتيک، عوامل هورموني، عوامل رفتاري، باورها و شناختها و عوامل روحي رواني همه زير کوه يخ هستند. وقتي يک مراجع وارد مطب ميشود، او را بهصورت يک توده انباشته چربي نميبينيم که قرار است خالي بشود و صرفاً عقريه ترازو عدد پايينتري را نشان دهد. بايد بدانيم که آنچه خوراک قلب و فکر است، بر آنچه از دهان خورده ميشود، تأثير ميگذارد. در واقع شرايط فکري و روحي افراد بهشدت در غذا خوردن و حتي روي اثر شفابخشي غذا تأثير ميگذارد.
با توضيحات شما به نظر ميرسد غذا روح دارد، آيا اينطور است؟
شرايط غذا خوردن مهم است. وقتي يک نفر غذا ميخورد و همزمان با تلفن صبحت ميکند، تلويزيون ميبيند و استرس اخبار بد يا هيجان يک فيلم اکشن را هم زمان تجربه ميکند، اگر بهترين غذا را هم ميل کند، اثر شفابخشي آن غذا بر بدن او پديدار نميشود. مشکل مردم در ارتباط با چاقي اين است که آن را بسيار آسان فرض ميکنند. امروزه بيشتر افراد گمان ميکنند اگر فقط غذاي چرب يا پرکالري مصرف نکنند لاغر ميشوند، درحاليکه اينطور نيست و لاغر شدن نتيجه مستقيم نخوردن صرف نيست. به عبارت ديگرگرسنگي کشيدن باعث لاغر شدن نميشود. اگر يک نفر 15 کيلو اضافهوزن دارد، با گرسنگي کشيدن و غذا نخوردن نميتواند اين ۱۵ کيلو را حذف کند، زيرا وقتي يک نفر سلول چربي دارد و اين سلول چربي بزرگ ميشود و ميزان چربي در آن سلول بالا ميرود، از اين سلول چربي هورمون ترشح ميشود، اين هورمون وارد سيستم هورموني فرد ميشود و سيستم هورموني فرد را تغيير ميدهد. آن چيزي که در بين افرادي که مشکل مديريت وزن دارند، بسيار شايع است، بيموقع غذا خوردن، ترکيب ناصحيح و مقدار ناصحيح خوردن است. اگر اين سهپايه را درست رعايت کنيم، مشکل حل ميشود و اگر يکي از اين موارد را رعايت نکنيم، پايههاي ديگر ميريزد؛ يعني زمان، ترکيب و مقدار خوردن هر سه با هم مهم است و هيچکدام نسبت به ديگري اولويت ندارد. يکي از مشکلات در زنان باردار و کساني که تخمدان پلي کيستيک دارند، چاقي است و هنگاميکه برنامه غذايي آنان را سؤال ميکنيم، ميبينيم که افراد پرخوري نيستند. اين افراد تا ۴ بعدازظهر غذا نميخورند، اما از اين ساعت تا ۷ بعدازظهر غذا ميخورند و مشکل اينجا است که در اين سه ساعت همهچيز را باهم ميخورند. اگر افراد زمان خوردن را رعايت کنند، مقدار خوردن را خيلي راحتتر ميتوانند رعايت کنند.
امروزه مردم دائم بحث کالري را مطرح ميکنند. چقدر کالري شمردن مهم است؟
کالري بخشي از علم تغذيه و دانش مواد غذايي است و دانستن کالري به تنهايي کافي نيست. ببينيد وقتي شما ميخواهيد براي ديوار اتاقتان يک تابلو بخريد آيا فقط به ابعاد تابلو توجه ميکنيد!! و کاري به سوژه تابلو و رنگ و موضوعيت آن نداريد! قطعاً چنين نيست. همانطور که ابعاد تابلو فقط يکي از شاخصهاي انتخاب شما است کالري شماري هم فقط يک ابزار است و به تنهايي نه تنها کافي نيست، بلکه بسياري از افراد را به اشتباه نيز مياندازد. متأسفانه افرادي که دنبال کالري شماري هستند، ميخواهند يک چهارچوب داشته باشند و اين چهارچوب انسانها را به خطر مياندازد. از طرفي يککاسه آش ميتواند از ۷۰ کالري تا ۲۷۰ کالري باشد، بخصوص در غذاهاي ايراني که چندين ماده باهم مخلوط ميشود. با کالري شماري نميتوان نتيجه خوبي به دست آورد. يک متخصص تغذيه هم نميتواند دائم براي فرد چاق کالري بشمارد، البته اگر افراد اطلاعات کلي در مورد کالري غذاها داشته باشند، خوب است، اما وسواس گونه خوردن و کالريشماري تاکنون تأثير مناسبي در کاهش وزن نداشته است. نکته مهمتر اين است که شفاي ما در غذاي مناسب است. افراد چاق غذا را دشمن خود ميدانند.. چنين فردي هر قاشق غذايي که ميخورد، به آن غذا نفرين ميکند و اين روش هرگز به کنترل وزن منجر نميشود، کساني که مشکل چاقي دارند، خود گويي منفي دارند و خود گويي منفي باعث چاقي ميشود. اين افراد هر غذايي ميخورند، راضي نيستند و اصولاً با غذا خوردن لج ميکنند و درنهايت متسفانه به خودشان لقب بي ارداه و ... هم ميدهند. اين افراد دائم به دنبال راههاي کوتاه و رسيدن به لاغري سريع بودهاند و چون در بازه زماني که براي خودشان در نظر گرفتهاند، به لاغري نرسيدهاند، به زمين و زمان ناسزا ميگويند. اين افراد دست به هر کاري ميزنند بدون اينکه از عواقب آن مطلع باشند.
من براي خود وظزيفه سنگيني نسبت به اين افراد احساس ميکنم، چون رفتارهاي غلط آنها مسري است و به ديگر افراد نيز سرايت ميکند.
اين قبيل درمانها را تأييد يا رد ميکنيد؟
برخي از اقدامات درمان کاهش وزن نيستند فقط جنبه زيبايي دارند. بهعنوانمثال اندازه بالاتنه فردي ۴۰ و پايينتنه ۴ 4 است. اين افراد تناسب سايز ندارند و کار زيبايي به درد چنين افرادي ميخورد که آن هم در محدوده توده بدني ۲۵ تا ۳۰ جوابگو است. کسي که نمايه توده بدنياش يا همان BMI بالاي ۳۶ است کار زيبايي به دردش نميخورد؛ بنابراين روشي که براي درمان چاقي در نظر ميگيريم، بسيار مهم است و بايد شخصي سازي بشود.
براي هر نوع خاص از درمان چاقي چه چيزي ملاک است؟
بايد باور داشته باشيم که بين شرايط متابوليک و رفتاري تفاوت وجود دارد. وقتي ميخواهيم چاقي فردي را درمان کنيم، بايد شرححال جامعي داشته باشيم. اندازهگيري وزن و قد، يک کار اوليه است. جلسه مشاوره تغذيه گاه ۴۰ دقيقه زمان ميبرد و بيشتر سؤالات ما، راجع به چيزهايي است که ربطي به قد يا وزن فرد مراجعهکننده ندارد. امروزه افرادي که به فضاي مجازي مراجعه ميکنند، با چند سؤال ثابت و محدود قد، وزن، سن درخواست دريافت رژيم غذايي دارند. درحاليکه بايد از فرد چاق شرححال جامعي گرفته شود. بايد مشخص باشد اين فرد کمترين و بيشترين وزنش در ۱۰ سال گذشته چطور بوده است. بايد مشخص شود چاقي اين فرد اکتسابي است يا در شرايط بخصوص يا سن مشخصي چاق شده است؟ سوابق رژيم درماني، داروهاي مصرفي، رفتارها و انتخابهاي غذايي و دهها سؤال ديگر براي تنظيم رژيم ضروري است.
يک مشاوره تغذيه صحيح اين است که وقتي يک فرد چاق به سراغ متخصص تغذيه ميرود، متخصص اول بايد ارتباط چشمي و کلامي خوبي با مراجعه کننده داشته باشد. بايد ببيند که آيا اين فرد افسرده است يا خير، تعادل روحي رواني او ميزان اضطراب و ... چگونه است دارد. بايد بررسي شود که در چهره او تا چه اندازه اضطراب ديده ميشود. بايد بررسي شود که با چه بيماريهايي دستبهگريبان بوده است. بايد مشخص شود که در خانواده اين فرد بيماري قلبي، ديابت، فشارخون، سرطان، بيماريهاي التهابي و مواردي ازايندست وجود دارد يا خير. بايد آزمايشهاي او بررسي شود. آيا ورزش ميکند؟ چه وقع ميخوابد و چه موقع بيدار ميشود؟ اوضاع گوارشي او بررسي شود. با چه کساني زندگي ميکند؟ خانواده دارد؟ شاغل يا خانهدار است؟ و پس از همه اين موارد، بايد ارتباط خودش را با متخصص تغذيه حفظ کند. فردي که به متخصص تغذيه مراجعه ميکند، بايد با متخصص رابطه برقرار کند و به او علاقه پيدا کند و البته او را باور داشته باشد. نکته مهمتر اين است که فرد چاق بايد با دستورات متخصص ارتباط برقرار کند، زيرا دستورات تغذيه با دستورات دارويي که پزشک ميدهد و فرد بايد رأس يک ساعت آن را مصرف کند، فرق ميکند؛ بنابراين مراجعهکننده بايد ابتدا باور کند تا بتواند بهموقع و درست اجرا کند.
امروزه داروهاي چاقي بسيار است و بهوفور تبليغ ميشود. آيا دارودرماني براي کاهش وزن را تأييد ميکنيد؟
در دنيا ۵ دارو براي کاهش وزن داريم که سه مورد آن در ايران وجود دارد. اورليستات، زنيکال يا ونوستات از شايعترين اين داروها است. کار اين داروها افزايش دفع است؛ يعني فرد غذا ميخورد که دفع کند. آيا اين منطق درستي براي درمان چاقي است؟ مشکل فرد چاق اين گونه در بلند مدت حل نميشود. شايد در يک برهه داروي اورليستات تجويز شود، اما هرگز درمان چاقي بر مبناي مصرف يک دارو استوار نيست. اگر خانمي قصد دارد باردار بشود، هرگز نبايد اورليستات را مصرف کند، چون انواع ويتامينهاي بدن اين خانم به دليل مصرف اين دارو دفع ميشود و جنين را با مشکل روبهرو ميکند. تعجبآور اينکه در کنار اين داروي لاغري، بايد مولتيويتامين تجويز ميشود که کار بسيار خندهداري است. به اين روشها نسخه پر کردن ميگويند. علم تغذيه بهاندازهاي کامل است که بدون نياز به دارو ميتواند مشکل بيشتر مراجعين را حل کرد
اکنون برخي درمانها شعار کاهش ۱۰ کيلو وزن در يک ماه را ميدهند که انجام هم ميشود، نظر شما در مورد اينگونه کم کردنهاي سريع چيست؟
اين موارد درست نيست و نبايد گول اين افراد را خورد. اگر يک نفر با ۳۵ سال سن به متخصص تغذيه مراجعه ميکند، بايد بهنوعي مديريت وزن بشود که عوارض آن رژيم چند سال بعد فرد را در وضعيت سلامت بدتري قرار ندهد. فردي که در سن ۳۵ سالگي دوماهه ۲۰ کيلو کم ميکند، وقتي به سن ۴۵ سالگي ميرسد، از نظر سلامتي بيش از سن شناسنامهاياش خواهد بود، زيرا اينگونه رژيمها علاوه برا اينکه آسيبهاي کبدي، کليوي و... دارد و باعث افسردگي ميشود. اين کاهشهاي سريع ماندگار نيست و پس از مدت کوتاهي برميگردد. علم تغذيه بههيچعنوان کاهش وزن بيش از ۳ تا 4 کيلو در ماه را مناسب نميداند. حتي افرادي بنابر وضعيت بيماري جسمي يا روحيشان بايد کمتر از اين مقدار کاهش وزن در ماه داشته باشند.
نظام سرمايهداري و تفکر کسب درآمد کجاي کاهش وزن سريع و دارودرماني است؟
نظام سرمايهداري، کاهش وزن سريع را مديريت ميکند. BMI يک ابزار و شاخص است. من و همکاران انديشمندم هرگز مراجعين را با يک شاخص ارزيابي نميکنيم. ما با انسان مواجهيم پس ارزيابي تک بعدي بسيار غير تخصصي است. امروزه مواجهه اساتيد تغذيه با سودجويان کار پيچيدهاي است. بازاري که مملو از داروهاي گرانقيمتي است که ادعاي لاغري دارند بايد بتواند مردم را متقاعد کند. مردم اگر به سوداي لاغري به سراغ اين داروها ميرويد بدانيد پس از مدت کوتاهي بازگشت دارد و عوارض جبرانناپذيري برايتان به وجود ميآورد.
متاسفانه از سوي ديگر با افرادي روبهرو هستيم که صبور نيستند و ميخواهند يکماهه ۲۰ کيلو وزن کم کنند.
بهراستي اگر يک فردي ۱۰ کيلو کاهش وزن داشته باشد، اما از بار رواني او چندين برابر اين ۱۰ کيلو کم نشود، آن وزن بازميگردد. وقتي يک نفر ۱۵ کيلو وزن کم کرده، اما شاد و توانمند نشده و در تعاملات و حضورش در جمع هيچ تغييري اتفاق نيفتاده، شک نکنيد که در مدت کوتاهي وزنش باز ميگردد.
آيا درست است که عدهاي از افراد چاق ميگويند من حرص ميخورم و چاق ميشوم؟
تا حدي درست است، زيرا کورتيزول بدن او بالا ميرود و هنگاميکه کورتيزول بالا ميرود، غذاي مصرفي بيشتر بهصورت چربي ذخيره ميشود. افرادي که حرص ميخورند، به پرخوري عصبي مبتلا هستند و خودکنترلي نسبت به خوردن را رعايت نميکنند. يک نفر با خوردن يک يا دو شيريني يا مقداري چيپس دچار هيچ مشکلي نميشود، اما وقتي دچار مشکل ميشود که با سر وارد جعبه شيريني يا ظرف چيپس ميشود.
بسياري از افراد به هنگام عصبانيت، خشم، ناخشنودي ديرتر احساس سيري ميکنند. احساس ميل به خوردن رهايشان نميکند. فرد عصبي نميداند گرسنه است يا سيرشده است. فرد عصبي نميداند چقدر خورده و حتي در بسياري از موارد ترشي، تندي، تلخي و ميزان شيريني را درک نميکند، بلکه فقط ميخورد، به دليل اينکه ساقه مغز فرد عصبي ميخواهد کمبودها را جبران کند. به عبارت بهتر امروزه بسياري از افراد وقتي عصبي هستند، ميخورند، وقتي شاد هستند، ميخورند، استرس کاري، شغلي و اجتماعي دارند، ميخورند، احساس تنهايي هم ميکنند، ميخورند. خلاصه اينکه چون ياد نگرفتهايم که پاسخ مشکلات و کمبودها را چگونه بدهيم، ميخواهيم با خوردن آنها را جبران کنيم. خوردن براي اين افراد اولين چيزي است که به فکرشان ميرسد. با اين شرايط فرض کنيم که اين فرد ۱۵ کيلو کاهش وزن داشته، اما چون ياد نگرفته با مشکلاتش چگونه برخورد کند، بهمحض بروز اولين مشکل، دست به پرخوري ميزند.
آيا اين فرد تنها نميشود، استرس اجتماعي، شغلي، خانوادگي و... گريبانش را نميگيرد؟ همه اين موارد دوباره برايش اتفاق ميافتد و چون به او آموزش ندادهايم که با آنها چه کند، به سراغ خوردن ميرود. لاغري سريع فرجام خوبي نخواهد با اينکه ۱۰ کيلو وزن کم کرده، اما چون مشکلاتش ريشهاي حلنشده، دوباره بهروز اول بازميگردد. مبارزه با چاقي نياز به کار گروهي دارد. داشتن علم تغذيه بسيار مهم است و بايد جامع به اين قضيه نگاه کرد.
نظر شما در مورد جايگاه متخصصان تغذيه چيست و افراد غيرمتخصص مانند آرايشگاهها و باشگاههاي ورزشي که در بخش تغذيه ورود ميکنند، چه لطمهاي به تخصص تغذيه ميزنند؟
بهترين راهکار اين است که براي استفاده از هر علمي، به متخصصان و دانشمندان آن علم مراجعه کنيم. بايد بپذيريم که ورود افراد غيرمتخصص به رشته تغذيه فرجام خوبي ندارد. متأسفانه امروزه بحثهاي سرمايهداري به تغذيه و کنترل وزن ورود کرده است.
نکته مهم در هر بخشي عرضه و تقاضا است. عدهاي خواهان لاغر شدن و برخي فرصتطلبان به دنبال کسب درآمد از اين افراد هستند. اشکال اين است که صبر براي لاغر شدن وجود ندارد و افراد به دنبال راههاي ميانبر هستند.
اگر من در برنامههاي تلويزيوني حاضر ميشوم يا با رسانهها همکاري ميکنم، به دليل آن است که از هر روزنهاي براي بالا بردن اطلاعات تغذيهاي مردم بايد استفاده کرد. نگراني من از اين بابت است که جذابيت تبليغات سوء، مبني بر کاهش وزن سريع بسيار زياد است و متأسفانه مردم از تبعات اين روش خبر ندارند.
مشکل زنان در سنين باروري از نظر تغذيه چيست؟
جامعه ما به سمتي ميرود که سن چاقي بهشدت رو به کاهش است و يکي از جديترين مشکلات زنان در دوران بارداري، همين چاقي است که البته بهشدت روي باروري زنان تأثير ميگذارد. اين يک واقعيت است که وزن بالا شانس باروري را بهشدت پايين ميآورد و اگر در خانمي ناباروري تشخيص داده شود و چاق باشد، به او ميگوييم که ۱۰ درصد کاهش وزن اميد به باروري و درمان را در او ۵۰ درصد بالا ميبرد. برخي زنان به شدت نگران افزايش وزن در باردارياند و براي خودشان محدوديتهاي دريافت غذايي در دوران بارداي ميگذارند. يکي از مشکلات دوران بارداري براي زنان همين است که همهچيز را با وزن ميسنجند، درحاليکه اين امر صحيح نيست. امکان دارد خانمي وزنش در دوران بارداري متناسب باشد، اما گرسنگي سلولي داشته باشد. به عبارت بهتر يکي از جديترين مشکلات خانمها در دوران باروري، حساسيت بيش از اندازه به لاغر ماندن است. اين خانمها از ترس چاق نشدن، بهاندازه کافي غذا مصرف نميکنند، درنتيجه مواد مغذي يا ويتامينها بهاندازه کافي به آنها نميرسد؛ بنابراين مشکلات تغذيه در دوران باروري از يکسو چاقي و از سوي ديگر گرسنگي سلولي ناشي از غذا نخوردن بهاندازه کافي است که هر دو اين موارد، روي کيفيت باروري اثر منفي ميگذارد.
خانمها روي لاغر شدن بعد از زايمان بسيار حساس هستند که اين تفکر براي شيردهي مشکل ايجاد ميکند. براي اين مسئله چه بايد کرد؟
يک خانم باردار بر اساس وزن شروع بارداري، ميزان وزنگيري مطلوب در دوران بارداري برايش مشخص ميشود؛ يعني خانمي که با وزن طبيعي باردار شده با خانمي که با چاقي باردار ميشود، وزن گيري متفاوتي دارند. تعداد جنين نيز مهم است؛ يعني اينکه در بارداري چند قلويي محدوده افزايش وزن طبيعي طبعاً متفاوت است. نکته بعدي اينکه وقتي خانمي زايمان ميکند تا يکسالگي بچهاش، فرصت دارد که وزن خودش را به وزن قبل از زايمان بازگرداند. اگر خانمي که زايمان ميکند، شيردهي خوبي داشته باشد که البته اينيک آرزوي قلبي من است که تمامي مادران بتوانند شيردهي خوبي داشته باشند، تا ۶ ماهگي که بچه به دو برابر وزن تولد برسد، به مادر رژيم کاهش وزن نميدهيم، زيرا بهترين روش کاهش وزن، شيردهي مناسب در مادران است؛ اما اگر مادري همزمان که به بچهاش شير ميدهد، وزنش بالا برود، يعني بدغذا ميخورد و زيادهروي ميکند. تأکيد بر اين است که اگر مادر تا سن ۶ ماهگي نوزاد، شيردهي خوبي داشته باشد، نيازي به رژيم ندارد، زيرا در اين مدت بهصورت معمول وزن کم ميکند و اگر اين روال ادامه داشته باشد، مادر تا سن يکسالگي بچه، بهسادگي به وزن مطلوب قبل از زايمان و بدون آنکه نياز به مراقبت داشته باشد، باز ميگردد.
اهميت مراجعه مادران به پزشک تغذيه در دوران شيردهي تا چه اندازه اهميت دارد؟
همواره وقتي ما با مقوله تغذيه و مشاوره تغذيه برخورد عددي و صرفاً وزني و عقربه ترازويي داريم موضوعيت تغذيه را خيلي محدود کردهايم. اينکه مادر به متخصص تغذيه مراجعه کند، اطلاعات به موقع بگيرد، غربالگري تغذيه بشود و بداند که آيا نيازهاي تغذيهاي را به درستي تأمين ميکند، خيلي بهتر از اين است که مادر پس از اضافه کردن زياد از حد وزن يا کم کردن زياد وزن به متخصص تغذيه مراجعه کند. بايد بدانيم که مواجهههاي روزانه جنين با شرايط داخل رحمي، تعيينکننده تعداد سلول کليوي او است که در آينده روي فشارخون تأثير ميگذارد، تعيينکننده تراکم استخوان است، سلولهاي عصبي و ... است.
از آنجا که در دوران بارداري، دوران جنيني و کلاً هزار روز اول زندگي، سريعترين رشد، تقسيم و تکثير سلول را داريم و اساس برنامه ريزي سلامت اين انسان در اين دوران اتفاق ميافتد، تغذيه هزار روز اول زنگي بسيار اهميت دارد. دو ماه قبل از شروع دوران بارداري بهترين زمان براي مراجعه به متخصص تغذيه است. بايد بدانيم که وقتي وزن بالا و پايين ميشود (گاهي زياد بالا ميرود و گاهي زياد پايين ميآيد) بيشک تأثيرات خودش را گذاشته است؛ بنابراين بهتر است قبل از بارداري به متخصص تغذيه مراجعه شود.
مهمترين عامل در موفقيت ادامه رژيم درماني را در افراد چاق چه ميدانيد؟
ذهن آگاهي يا خودکنترلي را عامل بسيار مهمي ميدانم. رابطه فرد با خودش و ميزان صلح درون او با خودش بسيار مهم است. وقتي يک فردي خسته ميشود يا آزاديهايي را از دست ميدهد، اين فشار و تنش فرد را به سمت پرخوري يا کم خوري ميبرد. در اين شرايط وقتي ابزارهاي خودآگاهي يا ذهن کنترلي را آموزش ميدهيم و افراد در کارگاههاي ذهن آگاهي مهارتهاي خوبي را يادمي گيرند و تمرين ميکنند به مراتب بهتر ميتوانند در مسير بازگشت سلامت و تعادل وزن خود باقي بمانند. در کارگاه ذهن آگاهي فرد ياد ميگيرد با خوردن يک خرما بهاندازهاي خوردن 5 خرما لذت ببرد. ذهن آگاهي ياد گرفتني و تمرين کردني است. وقتي فردي ياد ميگيرد نيازهاي خود را بشناسند، پاسخ دادن به اين نيازها را نيز در شرايط مختلف ياد بگيرند و ابزارهاي خودکنترلي را داشته باشند در تله پر خوري عصبي کمتر گرفتار ميشود.
من با مراجعينم کمتر از نخورها ميگويم بيشتر از نوش جانها ميگويم. نوش جانهايي که توام است با ذهن آگاهي و مهارتهاي خود کنترلي.