طهارت قلب از منظر قرآن
باشگاه خبرنگاران/ قرآن کريم به عنوان آخرين و در عين حال کاملترين برنامة الهي در گستره ارتباطات انساني از ظرفيت دلالتهاي غيرلفظي (حالات و حرکات بدن) غافل نبوده؛ به طوريکه در جاي جاي آن به ترسيم ابعاد غيرکلامي انواع ارتباطات انساني پرداخته و سبب تعميق و تکميل پيام مورد نظر شده است. قرآن به اهميت خواندن دلالتهاي چهره نيز اذعان دارد. چنان که در آيه سوره بقره ۲۷۳ ميفرمايد:در ياري رساندن به نيازمندان نبايد ملاک عمل را صرفاً در خواست لفظي افراد قرارداد چرا که به دليل حيا و شرم احتمال دارد افراد، نياز خويش را بر زبان نياورند؛ در اينجاست که خوانش ظاهر چهره افراد براي تشخيص نيازمندان اهميت يافته و در نگاه قرآني ناتواني در اين خوانش برابر با جهالت تلقي ميشود: «للفقراء الذين احصروا في سبيل الله لا يستطيعون ضربا في الارض يحسبهم الجاهل اغنياء من التعفف تعرفهم بسيماهم لا يسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خير فان الله به عليم» حق نيازمنداني است که در راه خدا [به سبب جنگ يا طلب دانش يا بيماري يا عوامل ديگر]در مضيقه و تنگنا افتاده اند [ و براي فراهم کردن هزينه زندگي]نمي توانند در زمين سفر کنند؛ فرد ناآگاه آنان را از شدت پارسايي وعفّتي که دارند توانگر و بي نياز ميپندارد. [توي رسول من!]آنان را از سيمايشان ميشناسي آنان از مردم به اصرار چيزي نميخواهند؛ و شمايي اهل ايمان! آنچه از مال [با ارزش و بي عيب]انفاق کنيد، يقيناً خدا به آن داناست.) (بقره. ۲۷۳) آنگونه که آيه اشاره ميکند در چهره آنان نشانههاي دروني وجود دارد که براي افراد فهميده آشکار است چرا که فقر و گرسنگي چهره آنان را زرد و رنجور ساخته است. اينان کساني هستند که هرگز به سان فقراي عادي از مردم چيزي نمي خواهند؛ يعني اصولا از کسي گدايي نميکنند،چه رسد که درخواست داشته باشند البته اين احتمال نيز در معناي آيه وجود دارد که چنانچه درحال اضطرار شديد، مجبور به اظهار حال خود شوند، به شکل محترمانهاي درخواست خود را مطرح و اصرار نميکنند (مکارم شيرازى و همکاران، ۱۳۷۵، ج. ۲، صفحه ۲۶۵-۲۶۶) و امير المونين (ع) ميفرمايند: دلهاي پاک بندگان مواضع نظر الهي است، هر کسي قلبش پاک باشد، خدا به قلب او نظر ميکند. ذليل و خوار قرآن به چهره هايي اشاره کرده است که ذليل و خوارند و اين ذلت در چهرهاي هايشان نمايان شده است: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ (چهرههايي که در آن روز خاشع و ذلت بارند.) (غاشيه:۲) و َوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ (وچهرههايي عبوس و در هم کشيده است.) (قيامه: ۲۴) چهره عبوس در هم کشيده اي که يقين کرده عذاب برآن فرود خواهد آمد (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج. ۴۵، ص. ۶۵) و يا چهرهاي گرفته، سوخته و دگر گون شده (طبرسي ۱۴۰۶، ج. ۱۰، ص. ۶۰) چهرههاي تيره در هم شده بدبخت؛ چهرههايي که به دليل فرو رفتن در باتلاق گناهان در هم و بي فروغ شده و امکان نگريستن ندارند. (قطب، ۱۹۸۷ ج.، ۶ ص، ۳۷۷۲ (مبهوت و ترسيده حالت در چهره با نمودهاي دهشت و ترس آشکار ميشود. مبهوت شدن بدين معناست که فردي به دليل غير منتظره و ناگهاني بودن اتفاقي از هر گونه حرکتي درمانده شود و حداقل براي لحظاتي بي حرکت و ميخکوب شود. اين حالت در چهره با نمودهاي دهشت و ترس آشکار ميشود، حالت شديدتر از وضعيت وصف شده آن را قرآن تحت عنوان «صعق» از آن نام برده است که حتي ميتواند منجر به بيهوشي فرد شود و عقل انسان را بزدايد. ابن منظور گويد: (صعق الانسان إذا غُشي عليه و ذهب عقله) (ابن منظور، ۱۴۱۴، ج. ۱۰، ص. ۱۹۸) «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُونَ.» (و در صور دميده ميشود، پس هر که در آسمان و زمين است ميميرد، مگر کسي را که خدا بخواهد، آن گاه بار ديگر در صور دميده ناگاه همه آنان بر پاي ايستاده [مات و مبهوت به هر سو]مينگرند [که سرانجام کارشان چه خواهد شد!]) (زمر، ۶۸) نکته تکميلي درباره چهره در قرآن حالات خنده و گريه بعضاً به عنوان رفتاري فريبنده نيز به کار گرفته ميشوند.قرآن کريم به يک حالت ديگري نيز اشاره دارد و آن استفاده از فريب در چهره است. ناگفته پيداست که حالات خنده و گريه بعضاً به عنوان رفتاري فريبنده نيز به کار گرفته مي شوند؛ در چنين وضعيتي هيچگونه احساس و يا کنش واقعي در درون فرد متظاهر به خنده و يا گريه ايجاد نشده است بلکه او با اين رفتارغير واقعي سعي دارد يک پيام غيرکلامي فريبنده به بيننده ارسال کند. قرآن کريم از چنين وضعيتي نيزگزارش مي دهد و اين همان کاري است که برادران يوسف (ع) به هنگام شامگاه و پس از به چاه افکندن برادر خويش و سپس فروش وي به عنوان برده به کاروانيان رهگذر انجام دادند. قرآن کريم بازگشت ايشان را به نزد پدر خويش چنين نقل ميکند: «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْکُونَ» (و شامگاهان، گريان نزد پدر خود (باز) آمدند.) (يوسف:۱۶) به نظر ميآيد تصريح قرآن کريم به بازگشت ايشان به هنگام شامگاهان معنادار است و آن اينکه به هنگام شامگاه خصوصاً در آن روزگاران به دليل کمي نور، از وضوح قدرت بينايي افراد کاسته ميشود و لذا نميتوان چهره افراد را به درستي ديد ولي در خصوص صداي گريه قدرت شنوايي همچنان به قدرت خود باقي ميماند. بنابراين آنها زماني را براي کتمان حقيقت و فريب پدر خود را برگزينند که در آن امکان ديدن واضح و خوانش چهره ضعيف شده است تا اين ارتباط غيرکلامي برقرار نشود ولي با رفتاري ديگر سعي کردند بر سخنان دروغ و فريب آميز خود شاهد غيرکلامي ديگري (گريه) را ارائه دهند. در نتيجه ايشان در اين رفتار خود از ارتباطات غيرکلامي با هدف فريب استفاده کرده اند. طهارت قلب و حيات آن و راهکارهاي استمرار بخشي به اين حيات و رشد و تعالي حيات طيبه آن و احياء و شکوفايي آن از اضطراب، غم و ناراحتي قلب و چرکين شدن آن به گناه و قساوت يا بي آن و سپس مرگ قلب از جمله موضوعات راهبردي در اخلاق و تربيت ديني است که از منظر قرآن کريم مورد بررسي قرار گرفته است. مقصود از قلب از نظر اهل معرفت عاليترين مرتبه روح انساني است آنچه در آيات و روايات آمده قلب يا دل را امري مجرد و مرتبهاي عالي از نفس و روح دانسته که مرکز دريافت الهامات و فهم عواطفي، چون خوف، رجاء، عشق، محبت، غم و شادي و حياء و... است، واضح است که انسان مرکب از عنصر جسماني و عنصر روحاني است به اعتبار ديگر نفس را به دو قوه عامله و عالمه تقسيم ميکنند. در قرآن کريم قلب بر پنج وجه آمده است: ۱- آياتي که به صفات روحي قلب اشاره دارد مانند: غلظت، خضوع، قساوت، اطمينان ۲- آياتي که به حالات قلب اشاره دارد. مانند: رعب، وجل ۳- آياتي که به افعال قلب اشاره دارد. مانند: اثم، کسب ۴- آياتي که به ويژگيها، شناختي قلب اشاره دارد. مانند:ريب، تفقه، تعقل ۵-آياتي که به خصيصههاي قلب اشاره دارد. مانند: طبع عوامل مرگ قلب از منظر قرآن کريم قساوت قلب يکي از بيماريهاي روحي است که منشا بسياري از آلودگيها و گناهان ميشود. عواملي که موجب مرگ قلب و يا سختي آن ميشود طبق قرآن و روايات ائمه معصومين (ع) عبارتند از: ۱ ـ. تکذيب آيات الهي: قرآن کريم يکي از عوامل مهم مرگ قلب و قساوت آن را تکذيب آيات الهي ميداند که در سوره بقره ميفرمايد: پس سخت گشت دلهاي شما (يهود) بعد از اين آيات الهي پس قلبهاي شما مانند سنگ است در سختي بلکه سختتر از سنگ است در قساوت (۲۰). ۲ ـ. انجام گناه: گناه بزرگترين سبب مرگ و قساوت قلب است هر گناهي که از انسان سر ميزند به تدريج باعث تيرگي قلب شده مگر آنکه زودتر توبه کند تا پاک و تميز شود. امام علي (ع) ميفرمايد: قلبها قساوت دار نشد مگر به سبب بسياري گناهان (۲۱) امام صادق (ع) ميفرمايد: پدرم همواره ميفرمود:هيچ چيز، چون گناه قلب را تباه نکند قلب همچنان بر گناه اصرار ورزد تا اينکه بر آن غالب آيد و آن را وارونه کند (۲۲). امام باقر (ع) ميفرمايد: هيچ بندهاي نيست جز آنکه در دلش نقطه سفيدي است و هر گاه گناهي کند در آن نقطه سياهي پديدار شود اگر توبه کند آن سياهي برود و اگر دنبال گناه رود سياهي بيفزايد تا آنجا که همه سفيدي دل را فرو گيرد و چون اين سفيدي از سياهي گناهان پوشيده شود ديگر صاحب آن دل سياه هرگز به خوبي و صلاح برنگردد. (۲۳) ۳ ـ. آرزوهاي دراز: آرزوهاي دراز و خواهشهاي دنيوي و خواستههاي نفساني که براي رسيدن به آن خواستهها نهايتي پيدا نميشود از ديگر عوامل مرگ قلب است. حضرت علي (ع) فرمود:به واسطهي دو چيز از شما ميترسم يکي هواي پرستي و دوم آرزوي دراز. زيرا پيروي از هواي نفس شما را از حق باز ميدارد و آرزوي دراز انسان را از آخرت به فراموشي مياندازد. (۲۴) ۴ ـ. پرخوري: رسول خدا (ص) فرموده است: نميراند دلها را جزء زياد خوردن و آشاميدن زيرا قلبها ميميرند همانند زراعتي که بيش از حد آبش دهند. (۲۵) علي (ع) ميفرمايد: بپرهيزيد از پرخوري که آن سبب قساوت دل و کسل کننده در نماز و خراب کننده بدن است. (۲۶) ۵ ـ. پرگويي: پرگويي و زياد سخن گفتن اگر به حرام باشد مثل دروغ و غيبت و سخن چيني حتما موجب قساوت قلب ميشود، چون گناه است و مراد از پرگويي يعني سخناني که هيچ نفعي نداشته باشد و سخنان لغو باشد که زيادي آن مکروه و موجب قساوت است. امام صادق (ع) فرمود: حضرت عيسي (ع) فرموده است: زياد سخن نگوييد در غير ذکر خداوند زيرا آنان که پرگويي ميکنند در غير ذکر خداوند دلهاشان قساوت دار است لکن خودشان نميدانند. (۲۷) ۶ ـ. پرخوابي: علي (ع) فرموده است: بسيار خوردن و خوابيدن قلب را فاسد و آن را ميکشد (۲۸)؛ و امام صادق (ع) فرموده است: زياد خوابيدن قلب را از تفکر باز داشته و قسي ميکند. (۲۹) ۷ ـ. ثروتمندي زياد: علي (ع) فرموده است: مال زياد دين شخص را فاسد ميکند و باعث قساوت قلب ميشود. (۳۰) ۸ ـ. غفلت: امام باقر (ع) به جابر جعفي فرموده است: پرهيز کن از غفلت که در غفلت قساوت قلب است. (۳۱) غفلت يعني ناآگاهي و در ياد خدا و آخرت نبودن و در روايتي رسول خدا ميفرمايند: پنج چيز قلب را قساوت ميدهد: ۱ ـ. گوش دادن به لهو ۲ ـ. درب خانه سلطان رفتن ۳ ـ. دوستي خواب ۴ ـ. دوستي راحتي (راحت طلبي) ۵ ـ. دوستي خوردن (۳۲). در حديث ديگر رسول خدا (ص) فرموده اند: پنج چيز دلها را ميميراند: ۱ ـ. گناه بالاي گناه ۲ ـ. مجادله با احمق (نابخرد) ۳ ـ. هم صحبت و مجالست بيش از حد با زنان ۴ ـ. نشستن با مردگان، گفتند رسول الله (ص) مردگان چه کساني هستند؟ فرمود:هر بنده خوش گذران سرکش که او مرده است. (۳۳) ۵ ـ. در مدت زيادي تنها در خانه ماندن باعث قساوت قلب ميشود. (۳۴) قساوت قلب يکي از بيماريهاي روحي است که منشا بسياري از آلودگيها و گناهان ميشود و بايد از آن پيشگيري کرد و اگر خداي ناکرده دچار آن شديم بايد آن را درمان کنيم. مهمترين راههاي درمان قساوت قلب: ۱- ذکر خدا و ياد خدا است: زيرا خود قرآن ذکر خدا را باعث آرامش قلبها ميداند به طور مثال هوا براي ريه خوب است اما آب خوب نيست بلعکس آب براي معده خوب است، اما هوا خوب نيست، نفس انسان مثل معده است، که طالب محبت دنيا است. دنيا براي نفس مطلوب است اما قلب انسان مثل ريه است که به هوا نياز دارد. محتاج ذکر الله است چطور اگر انسان براي چند لحظهاي هوا به ريه اش نرسد ميميرد از اين رو اگر هواي ذکر خدا هم به قلب نرسد خواهد مرد از جمله ذکرهاي مهم در جلاي قلب که در بر طرف کردن قساوت خيلي موثر است ذکر استغفار (استغفرالله ربي و اتوب و اليه) ۲ ـ. ذکر لا اله الا الله ۳ ـ. و صلوات بر محمد و آل محمد است. (۳۵) دوري از گناه اول بايد توبه کرد زيرا قساوت دل مربوط به گناه است پس اول بايد توبه کرد و هر روز با خدا عهد بست که گناه نکنيم و اگر مرتکب آن شده حتما و فوراً توبه کرده و عزم بر ترک گناه داشته باشيم و در اين مورد توصيه ميشود حتما مناجات تائبين از مناجات خمسه عشر از امام سجاد (ع) که در مفاتيح آمده را غفلت نکنيم و به قرائت و تدبر در آن بپردازيم. (۳۶) ياد مرگ ياد مرگ شکننده لذات نفساني استکه باعث ميشود دل انسان جلا پيدا کرده و غفلت را از بين ميبرد. علي (ع) ميفرمايد: رسول خدا (سفارش ميکرد به اصحابشان به اين که ياد مرگ باشيد زيرا ياد مرگ شکننده لذات نفساني و مانع از ميلهاي حيواني است. (۳۷) مطالعه کتابهاي اخلاقي و احاديث ائمه مطالعه اين کتب و احاديث (تاثير فوق العاده دارد و امام باقر (ع) فرموده است: ان حديثنا يحيي القلوب يعني احاديث ما قلب را زنده ميکند). (۳۸) ۵- مهرباني با مستمندان و ايتام روايت است شخصي به رسول خدا (ص) از قساوت دلش شکايت کرد، رسول خدا (ص) فرمود:هر گاه بخواهي دلت نرم شود پس اطعام کن مسکين را و دست بر سر يتيم بکش. (۳۹)