قانون/ با اين آزمون سن واقعيتان را بفهميد؛ اگر هر مورد را کامل به ياد بياوريد، چهار نمره و اگر تقريبا يادتان باشد دو نمره کسب ميکنيد، جمع اين نمرات سن واقعي شماست:
الف) کنترل تلويزيون درون يک کيسه و توي يک محافظ بود که با فنر سايز ميشد و چون جلوي تلويزيون يک روميزي سفيد سوراخ سوراخ قرار داشت، امکان کانال عوض کردن با کنترل وجود نداشت ولي شما اجازه نداشتيد دستي هم کانال را عوض کنيد چون ممکن بود تلويزيون خراب شود.
ب) همه چيز را بايد با روکش استفاده ميکرديد، مثل مبل، تخت، فرش و... اين روکش فقط وقتي مهمانهاي خيلي خيلي مهم ميآمدند، برداشته ميشد و بلافاصله بعد از رفتن مهمان بايد همه روکشها را در جاي سابقشان پهن ميکرديد.
ج) ميز کامپيوتر وسط اتاق پذيرايي بود که روي همه جايش يک کاور طوسي رنگ بود و شما هرچند وقت يک بار بايد توپ موس را در ميآورديد و موهاي جمع شده در آن را تميز ميکرديد.
د) سريال نامبر ماشين و اين بيلبيلک سفيدهايي که به در ماشين ميچسبانند، مهمترين قسمت ماشين است و بايد آن را به هرنحوي که شده حفظ کنيد، حتي اگر چپ کرديد هم مهم نيست ولي سريال نامبر را با چسب پهن روي شيشه حفظ کنيد.
ه) بهترين چيزها را بايد مهمان بخورد، بهخصوص موز و شما حق نداريد از خرجي که کرديد لذت ببريد.
و) مادربزرگتان از مکه برايتان نوشابه قوطياي و موز سوغاتي ميآورده، خاله مادرتان هم از آمريکا شکلات خارجي، يک فاميل هم داشتيد که راننده ترانزيت بود و برايتان نوشابه خانواده ميآورد ولي هيچکدام را نميخورديد و در يخچال ميگذاشتيد تا تاريخ مصرفش تمام شود.
ز) پدر بزرگتان يک زمين داشته که عموي پدرتان آن را مفت از چنگش بيرون کشيده و الان يک ميليارد قيمت دارد.
ح) شوهر عمهتان يک جوک رايج داشت که ميگفت «کيوي همان تخم مرغ است که موکتش کردهاند» و بعد از هربار تعريف کردن آن از شدت خنده کبود ميشده.
ط) در محل کار پدر يا مادرتان، يک نفر از آستارا کاپشن خارجي ميآورده و ميفروخته و شما و خواهر برادرتان (بدون توجه به اختلاف سن و سايز) همگي از آن کاپشنها داريد.
ي) تلفن بيسيم وجود خارجي نداشت، براي همين پدرتان سيم تلفن را سيمتر اضافه کرده بود که به همه جاي خانه دسترسي داشته باشد و بتوان با آن در آشپزخانه هم با تلفن صحبت کرد.
يا) يکسري ظرف در «بوفه» داشتيد که هيچ وقت استفاده نميشد ولي اگر کسي به آنها آسيب ميزد با اشد مجازات روبهرو بود. موقع خانه تکاني، گردگيري اين ظروف تقريبا سه روز طول ميکشيد.
يب) روي لباس استقلال تبليغ آدامس پرستو بود.
يج) ژاپني گُله* ريش داره، کلاه پشمي داره، دست به کمر چماق به دست، يک زن هندي داره.
* به دليل اينکه ممکن بود مورد هجمه طرفداران فرهنگ ژاپني قرار بگيريم، اين کلمه از شعر تحريف شده
شهاب پاک نگر
بازار