نماد آخرین خبر

ریشه ضرب المثل/ از کیسه خلیفه می‌بخشد

منبع
بروزرسانی
ریشه ضرب المثل/ از کیسه خلیفه می‌بخشد
يوتاب/ طبق اسناد بر جاي مانده از زمان‌هاي قديم، هارون الرشيد چندين سال در شهر ري حکومت کرد و فردي به اسم جعفر برمکي با مليتي ايراني به‌عنوان وزير وي خدمت مي‌کرد. او بسيار تيزهوش و زرنگ بود و يکي از افراد مهم و باارزش براي هارون الرشيد به حساب مي‌آمد و اغلب امور کشور را در دست داشت. در روايات آمده است که عرب‌زبان‌هايي که اطراف هارون الرشيد کار مي‌کردند چشم ديدن جعفر برمکي را نداشتند و هميشه در پي آن بودند تا وي را پيش حاکم بد جلوه بدهند. در نهايت تلاش‌هاي عرب‌ها نتيجه مي‌دهد و هارون الرشيد به وزيرش بي‌اعتماد مي‌شود و او را حتي در جلسات مهم هم دعوت نمي‌کند. جعفر روزهاي سختي را مي‌گذراند و هميشه با خود مي‌گفت من کار خلافي نکرده‌ام که حاکم آنقدر به من بي‌اعتنا شده است. در آن روزها حتي زيردستانش هم از وي حساب نمي‌بردند. جعفر اکثر روزهاي هفته را در خانه سپري مي‌کرد و دل و دماغ رفتن به دارالحکومه را نداشت. در اين حين که جعفر روزهاي بد زندگيش را مي‌گذراند، عموي هارون، عبدالملک، با حالتي غمگين به خانه‌ي او رفت و با او درد و دل کرد. او به‌ جعفر گفت کمکم کن تا بدهي‌‌ام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا مي‌روم و چنان از تو سخن مي‌گويم که تمام بدگويي‌هايي را که از تو شنيده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزيرد. جعفر به فکر فرو رفت و با خود گفت که من به زودي از مقامم برکنار مي‌شوم و عموي هارون هم نمي‌تواند مشکلم را حل کند، اما اين بهترين فرصت است تا بتوانم براي بار آخر خودم را پيش حاکم نشان دهم. سپس به عموي هارون قول داد که به او مقداري پول قرض مي‌دهد تا بدهي‌هايش را پرداخت کند. فرداي آن روز جعفر برمکي به مأمور خزانه فرمان داد بدهي عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزديک جعفر بود بلافاصله دستورش را انجام داد. چند روز بعد تمام درباريان متوجه شدند که عموي حاکم وضع مالي بسيار خوبي پيدا کرده و باعث و باني ثروتمند شدن او جعفر برمکي بوده است. اين اخبار به گوش هارون الرشيد رسيد و با خود گفت به اين بهانه جعفر را مواخذه مي‌کنم. سپس فرمان داد تا او بياورند. همين که جعفر برمکي را آوردند حاکم به او مي‌گويد که تا آنجا که ما مي‌دانيم تو مال و ثروتي نداري پس چگونه چنين پولي را به عموي من دادي؟ جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرموديد من مال و ثروتي ندارم و اين پول را از کيسه‌ي خليفه بخشيدم. هارون‌الرشيد با تعجب گفت من متوجه حرف‌هاي تو نمي‌شوم! يعني چه از کيسه‌ي خليفه بخشيدم؟ جعفر در پاسخ مي‌گويد جلوه‌ي قشنگي ندارد که عموي شما از زير دست شما پول طلب کند و براي شان و مقام شما خوب نيست. به همين دليل من از مأمور خزانه خواستم تا بدهي عموي شما را پرداخت کند. هارون‌الرشيد پس از شنيدن اصل قضيه بار ديگر هوش و زکاوت جعفر را مورد ستايش قرار داد و از او خواست دوباره به‌عنوان وزير به او خدمت کند. از آن دوران تا به امروز اگر کسي طوري رفتار کند که به جاي استفاده از پول خودش در قبال خوش‌گذراني‌هايش، شخص ديگري هزينه‌ي آن را بپردازد ضرب المثل «از کيسه‌ي خليفه مي‌بخشد» را برايش به‌ کار مي‌برند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره