راسخون/ خسرو شکيبايي، اسطوره تکرارنشدني بازيگري سينما و تئاتر ايران در تاريخ هفتم فروردينماه سال ۱۳۲۳ هجري شمسي در خيابان مولوي تهران بهدنيا آمد. در شناسنامه، نامش «خسرو» است ولي خانواده و نزديکان او را «محمود» صدا ميکردند. پدر خسرو سرگرد ارتش بود و وقتي او سيزده ساله بود بر اثر سرطان از دنيا رفت.
او قبل از اينکه وارد عرصه تئاتر شود، در حرفههايي چون خياطي و کانالسازي و آسانسورسازي کار ميکرد. شکيبايي در نوزده سالگي براي اولينبار روي صحنه تئاتر رفت و بعد از مدتي به عباس جوانمرد، معرفي و بهصورت کاملاً حرفهاي بازيگر تئاتر شد. وي فارغالتحصيل بازيگري دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران بود و فعاليت هنري خود را از سال ۱۳۴۲ش با بازيگري تئاتر آغاز کرد، پنج سال بعد يعني در سال ۱۳۴۷ش وارد حرفه دوبلاژ شد. شکيبايي نخستينبار در سال ۱۳۵۳ش در فيلم کوتاه و ۱۶ ميليمتري «کتيبه» به کارگرداني فريبرز صالح مقابل دوربين رفت.
در سال ۱۳۶۱ش درحاليکه مشغول بازي در نمايش «شب بيست و يکم» به کارگرداني و نويسندگي محمود استادمحمد بود، مورد توجه مسعود کيميايي قرار گرفت و با بازي در نقش جمال در فيلم «خط قرمز» (مسعود کيميايي-۱۳۶۱) به سينما آمد و تا سال ۱۳۶۸ش در فيلمهايي نظير «دزد و نويسنده»، «ترن» و «رابطه» نقشآفرينيهاي قابل قبولي از خود نشان داد.
اما از بعد از بازي در فيلم «هامون» (داريوش مهرجويي-۱۳۶۸) بود که نام خسرو شکيبايي بر سر زبانها افتاد. او براي بازياش در همين فيلم از هشتمين جشنواره فيلم فجر، سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد دريافت کرد و تحسين منتقدان و مردم را برانگيخت. خسرو شکيبايي، تواناييهاي انکار ناپذيرش را در چندين فيلم ديگر نيز به معرض نمايش گذاشت؛ بازي تأثيرگذار او در فيلمهايي نظير «يکبار براي هميشه»، «سارا»، «پري»، «درد مشترک»، «کيميا»، «خواهران غريب»، «عاشقانه»، «سرزمين خورشيد»، «ميکس»، «اثيري»، «کاغذ بيخط»، «مزاحم»، «حکم»، «چه کسي امير را کشت؟»، «سالاد فصل»، «ستاره بود»، «دستهاي خالي»، «اتوبوس شب»، «شب» و «حيران» فراموش نخواهد شد.
او براي بازي در فيلم «کيميا» (احمدرضا درويش-۱۳۷۳) بار ديگر برنده سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول مرد از سيزدهمين جشنواره فيلم فجر شد. او سومين سيمرغ خود را هم را براي بازي در نقش عادل مشرقي فيلم «سالاد فصل» (فريدون جيراني) گرفت. از آخرين افتخارات شکيبايي در جشنواره فيلم فجر، ديپلم افتخار براي فيلم «اتوبوس شب» (کيومرث پوراحمد) بود. او جايزههاي متعددي از جشنوارههاي رنگارنگ دريافت کرد؛ آخرين جايزه شکيبايي، دو ماه پس از مرگش براي بازي در فيلم سينمايي «ستاره بود» در جشن خانه سينما به وي تعلق گرفت. شکيبايي در سال ۱۳۵۴ش - يعني يک سال بعد از اولين حضور خود در فيلم کوتاه «کتيبه» - به دعوت محمدرضا اصلاني در سريال «سمک عيار» ايفاي نقش کرد و پس از آن در سريالهايي چون «لحظه»، «مدرس»، «روزي روزگاري»، «خانه سبز»، «کاکتوس»، «آواز مه»، «تفنگ سرپر» و «در کنار هم» حضورهاي ماندگاري داشت و در تلويزيون هم موفق بود.
از همان زمان که در نقش سيدحسن مدرس بازي کرد و آن مونولوگ طولاني معروفش را اجرا کرد. تا کارهاي بهياد ماندني ديگري همچون «روزي روزگاري»، «خانه سبز»، «کاکتوس» و «تفنگ سرپر». شکيبايي سرانجام در ساعت ۴ صبح جمعه بيست و هشتم تيرماه ۱۳۸۷ش در سن شصت و چهار سالگي در اثر عارضه قلبي در بيمارستان پارسيان تهران درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. او مدتها از عارضه سرطان کبد رنج ميبرد.
بازار