نماد آخرین خبر

یاران واقعی امام عصر (عج) در دوران غیبت چه کسانی هستند؟

منبع
مهر
بروزرسانی
یاران واقعی امام عصر (عج) در دوران غیبت چه کسانی هستند؟
مهر/ متن زير برشي از کتاب «معرفت امام زمان» اثر ابراهيم شفيعي سروستاني است که در ادامه مي‌خوانيد. يکي از پرسش‌هاي مطرح درباره امام مهدي (عج) اين است که آيا آن حضرت در دوران غيبت ياران و همراهاني دارد يا خير؟ در پاسخ اين پرسش بايد گفت: از برخي روايات و سخنان دانشوران بزرگ شيعه چنين برمي‌آيد که در اين دوران، گروه‌هاي برگزيده‌اي از مؤمنان راستين، مسئوليت ياري امام عصر (عج) و انجام دستور‌هاي ايشان را برعهده دارند. براي روشن‌تر شدن اين موضوع، ابتدا به برخي از اين روايات و سخنان اشاره مي‌کنيم و در ادامه نيز به بررسي طبقات مختلف ياران آن حضرت مي‌پردازيم. الف) بررسي روايات و سخنان علماي شيعه در روايتي که از امام محمدباقر (ع) نقل شده است، در اين زمينه چنين مي‌خوانيم: لَا بُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ فِي غَيْبَتِهِ مِنْ عُزْلَةٍ وَ نِعْمَ الْمَنْزِلُ طَيْبَةُ وَ مَا بِثَلَاثِينَ مِنْ وَحْشَةٍ. [۱]صاحب اين امر [امام مهدي (عج)]ناگزير از کناره‌گيري است و او در [زمان]کناره‌گيري خود ناگزير از [داشتن]نيرو و تواني است. او با وجود آن سي نفر هيچ هراسي ندارد. چه خوب جايگاهي است [مدينه]طيبه. از اين روايت برمي‌آيد که در دوران غيبت، حداقل سي نفر در خدمت امام مهدي (ع) هستند و آن حضرت را ياري مي‌کنند. در روايت ديگري که از آن بزرگوار نقل شده است، ايشان به ترکيب ياران آن حضرت اشاره کرده، مي‌فرمايد: يُبَايِعُ الْقَائِمَ بَيْنَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ نَيِّفٌ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ فِيهِمُ النُّجَبَاءُ مِنْ أَهْلِ مِصْرَ وَ الْأَبْدَالُ مِنْ أَهْلِ الشَّامِ وَ الْأَخْيَارُ مِنْ أَهْلِ الْعِرَاقِ فَيُقِيمُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ يُقِيمَ.سيصد و اندي به عدد اهل بدر، بين رکن و مقام با قائم بيعت مي‌کنند. در ميان آنها، برگزيدگان (نجبا) از اهل مصر، مردان صالح و پرهيزکار (ابدال) از اهل شام و نيک مردان (اخيار) از اهل عراق وجود دارند. پس آنگاه برپا مي‌دارد آنچه را که خدا خواسته برپا دارد. اگرچه اين روايت درباره زمان ظهور است، ولي از برخي کلمات بزرگان مي‌توان استفاده کرد که همين گروه‌ها در دوران غيبت هم در خدمت آن حضرت هستند. شيخ کفعمي (ره) در حاشيه کتاب المصباح در شرح بخشي از دعاي «ام داوود» که در آن از «اوتاد» و «ابدال» سخن به ميان آمده است،مطلبي نقل مي‌کند که در زمينه پرسش مورد نظر ما بسيار راهگشاست. ايشان مي‌گويد: شيخ گفته شده است زمين هرگز از [يک]قطب، چهار نفر از اوتاد، چهل نفر از ابدال، هفتاد نفر از نجبا و سيصد و شصت نفر از صالحان خالي نمي‌ماند. پس قطب همان مهدي است که درود خدا بر او باد. اوتاد هم کمتر از چهار نفر نخواهند بود؛ زيرا جهان مانند خيمه‌اي است و [امام]مهدي مانند عمود اين خيمه و اوتاد طناب‌هاي آن هستند. البته گاهي اوتاد از چهار نفر هم بيشتر مي‌شوند. ابدال بيش از چهل نفر، نجبا بيش از هفتاد نفر و صالحان بيش از سيصد و شصت نفرند. چنين به نظر مي‌رسد که خضر و الياس از اوتاد و پيوسته پيرامون قطب هستند. گفتني است، محدث نوري و شيخ عباس قمي نيز در کتاب‌هاي خود اين مطلب را از شيخ کفعمي نقل کرده‌اند. حضرت آيت‌الله ناصري نيز درباره گروه‌هاي مختلف ياران امام عصر (ع) مي‌فرمايد: همواره پنج گروه از اوليا در محضر آن، ولي مطلق به سر مي‌برند و در خدمت‌شان از جان و دل مي‌کوشند. اينان اوتاد، نجبا، نقبا، رجال الغيب و صلحا هستند. [۷]ب) گروه‌هاي مختلف ياران امام مهدي (ع) از روايات و سخنان ياد شده دانستيم که ياران امام مهدي (ع) در دوران غيبت، همه در يک سطح نيستند و به گروه‌هاي مختلفي تقسيم مي‌شوند. در اينجا به اجمال هر يک از اين گروه‌ها را بررسي مي‌کنيم: اول) اوتاد «اوتاد» جمع «وَتِد» يا «وَتَد» و در اصل به معناي تکه چوب يا فلزي بوده است که براي بستن طناب خيمه در زمين فرو مي‌کرده‌اند و موجب پايداري و استواري آن مي‌شده است، با توجه به اين معنا، در زبان عرب به هر چيز که مايه پايداري و استواري چيز ديگري مي‌شود، اوتاد گفته مي‌شود. چنان که کوه‌ها را اوتاد زمين، دندان‌ها را اوتاد دهان و رؤسا و بزرگان را اوتاد شهر‌ها مي‌نامند. [۸]در داير ة المعارف بزرگ اسلامي، اوتاد اين گونه معرفي شده‌اند: اوتاد در لغت به معني ميخ‌هاست. در قرآن کريم از کوه‌ها به عنوان اوتاد ارض ياد شده است که در کتب روايات آن را به گروه‌هاي مختلف اوليا تعبير و تفسير کرده‌اند. در روايات شيعه واژه اوتاد گاه به پيامبر (ص) و ائمه دوازده‌گانه (ع) و گاه به گروهي از اوليا اطلاق شده است که در سلسله مراتب ابدال و عبّاد و سياح قرار دارند و از محبوب‌ترين بندگان خدا هستند …. در روايات صوفيه اهل سنت اوتاد گروهي از اوليا شمرده شده‌اند که شمار آن‌ها چهار يا هفت و يا چهل تن هستند که بر خُلق موسي (ع) و يا بر قلب جبرئيل خلق شده‌اند و يا داراي يقيني همچون يقين ابراهيم (ع) هستند که به برکت ايشان باران مي‌بارد و بلا از زمين دور مي‌شود و مردم به واسطه ايشان روزي مي‌يابند …. ابن عربي گاهي الياس، عيسي، ادريس و خضر (ع) را از اوتاد معرفي مي‌کند که با جسم خود در دنيا حضور دارند. [۹]در مورد ويژگي‌هاي اوتاد، مطالب گوناگوني در روايات و سخنان بزرگان نقل شده است که از جمله مي‌توان به موارد ذيل اشاره کرد: در قسمتي از «حديث معراج» خداي متعال، خطاب به رسول گرامي اسلام مي‌فرمايد: يَا أَحْمَدُ هَلْ تَدْرِي لِأَيِّ شَيْ‏ءٍ فَضَّلْتُکَ عَلَي سَائِرِ الْأَنْبِيَاءِ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قَالَ بِالْيَقِينِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ سَخَاوَةِ النَّفْسِ وَ رَحْمَةٍ بِالْخَلْقِ وَ کَذَلِکَ أَوْتَادُ الْأَرْضِ‏ لَمْ يَکُونُوا أَوْتَاداً إِلَّا بِهَذَا. [۱۰]اي احمد! مي‌داني به خاطر چه چيز تو را بر ديگر پيامبران برتري دادم؟» رسول گرامي اسلام عرض مي‌کند: به خدا سوگند، نه. پس خداوند مي‌فرمايد: «به خاطر [نوع]آفرينش، خوش‌خلقي، بخشندگي و مهرباني نسبت به مردمان. اين چنين هستند اوتاد زمين و کسي از جمله اوتاد نمي‌شود مگر به واسطه وجود اين صفات». امام علي (ع) در يکي از خطبه‌هاي خود در وصف اوتاد مي‌فرمايد: عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللَّهِ إِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَي نَفْسِهِ فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ‏ فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَي‏ فِي قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَي‏ لِيَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ فَقَرَّبَ عَلَي نَفْسِهِ الْبَعِيدَ وَ هَوَّنَ الشَّدِيدَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ ذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ …. فَهُوَ مِنَ الْيَقِينِ عَلَي مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الْأُمُورِ مِنْ إِصْدَارِ کُلِّ وَارِدٍ عَلَيْهِ وَ تَصْيِيرِ کُلِّ فَرْعٍ إِلَي أَصْلِهِ …. ‏ فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِينِهِ وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْيُ الْهَوَي عَنْ نَفْسِهِ. اي بندگان خدا، دوست داشتني‌ترين بندگان خدا بنده‌اي است که خداوند وي را عليه نفس ياري دهد. پس اندوه را شعار خود سازد و خوف از عذاب را تن‌پوش خويش، از اين رو چراغ هدايت در دلش افروخته و براي روز قيامت خود توشه‌اي مهيا کرده، مرگي را که ديگران دورش مي‌پندارند نزديکش انگاشته، تن به سختي‌ها سپرده، نگريسته و نيکو نگريسته، خدا را ياد کرده و فراوان ياد کرده. به مرحله‌اي از يقين رسيد که چهره يقين را که، چون آفتاب تابان بود مشاهده کرد. خود را وقف برترين کار‌ها يعني فرمان خدا کرد تا هر وظيفه که بر عهده اوست به انجام رساند و هر فرعي را به اصلش باز گرداند…. او يکي از معادن دين و اوتاد زمين است. خود را ملزم ساخته به داد رفتار کند و نخستين گام در اين راه نفي هوا‌هاي نفساني است از خود…. شيخ کفعمي (ره) نيز اوتاد را اين گونه توصيف مي‌کند: آن‌ها گروهي هستند که يک چشم بر هم زدن هم از پروردگارشان غافل نمي‌شوند و از مال دنيا مگر به اندازه لازم و ضروري جمع نمي‌کنند و لغزش‌هاي بشري از آن‌ها سر نمي‌زند در آن‌ها عصمت شرط نشده، ولي در قطب شده است. دوم) ابدال «ابدال» از نظر لغوي جمع «بَدَل»، «بِدل» يا «بديل» به معناي جانشين و نيز به معناي کريم و شريف است. علامه فخرالديني طريحي (م ۱۰۸۵ ق.) درباره معناي اصطلاحي «ابدال» مي‌نويسد: ابدال گروهي از صالحان هستند که هرگز جهان از وجود آن‌ها خالي نمي‌ماند. هرگاه يکي از آن‌ها بميرد، خداوند فرد ديگري را به جاي او قرار مي‌دهد. در [کتاب]قاموس آمده است: «ابدال گروهي هستند که خداوند به وسيله آنان زمين را برپا مي‌دارد. آن‌ها هفتاد نفرند؛ چهل نفر در شام و سي نفر در ديگر سرزمين‌ها. يکي از آن‌ها نمي‌ميرد مگر اينکه فرد ديگري از مردم جاي‌گزين او مي‌شود. در برخي منابع در معرفي ابدال چنين آمده است: اين اسم بر جمعي از بندگان خاص خدا اطلاق مي‌شود که در ميان اوليا داراي مرتبتي مخصوص بوده‌اند. تعداد ابدال ثابت و معيّن است و هرگاه عمر يکي از آنان به پايان رسد، فرد ديگري از طبقة فروتر اوليا جاي‌گزين او مي‌گردد. درباره وجه تسميه اين گروه به ابدال اختلاف است. به موجب برخي از روايات شيعه اينان از آن رو که جانشينان انبيا شمرده مي‌شوند، ابدال ناميده شده‌اند. بعضي گفته‌اند که، چون تعداد ابدال ثابت است و به محض درگذشت يکي از آنان، فرد ديگري جانشين او مي‌گردد، چنين ناميده شده‌اند. گاه نيز گفته شده است که، چون آنان مي‌توانند به هنگام ضرورت صورتي مثالي و يا شخصي روحاني را به عنوان بدل به جاي بگذارند و جايگاه خود را ترک کنند، ابدال خوانده شده‌اند…. در روايات و ادعيه شيعه اين کلمه گاه بر اوصياي پيامبر اسلام (ص) که خداوند آنان را بدل و جانشين انبيا قرار داده، اطلاق شده است و گاه مراد از آن اصحاب خاص ائمه (ع) بوده است. اهل سنت نيز رواياتي نقل کرده‌اند که در آن‌ها ويژگي‌هايي براي ابدال به دست داده‌اند. از علي (ع) نقل کرده‌اند که گفت: «ابدال، که شماره آنان چهل نفر است در شام هستند، هرگاه يکي از آنان وفات کند، خداوند يک تن ديگر را جاي‌گزين او مي‌کند». خداوند به برکت وجود آنان باران بر زمين مي‌باراند و به سبب آنان مسلمانان بر دشمنان پيروز مي‌گردند و عذاب الهي از اهل شام برداشته شود. برخي اهل تحقيق نيز ابدال را اين گونه تعريف کرده‌اند: «در نظام صوفيه، يکي از طبقات اوليا و خاصان خدا که مردم آن‌ها را نمي‌شناسند و به همين جهت رجال‌الغيب نيز خوانده مي‌شوند». در منابع اهل سنت احاديث و آثار متعددي در زمينه ويژگي‌هاي ابدال نقل شده است که از آن جمله مي‌توان به اين موارد اشاره کرد: در يکي از اين روايات، ابن مسعود از پيامبر گرامي اسلام (ص) چنين نقل مي‌کند: لَا يَزَالُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِي قُلُوبُهُمْ عَلَي قَلْبِ إِبْرَاهِيمَ، يَدْفَعُ اللهُ بِهِمْ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ، يُقَالُ لَهُمُ الْأَبْدَالُ»، قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّهُمْ لَمْ يُدْرِکُوهَا بِصَلَاةٍ وَلَا بِصَوْمٍ وَلَا صَدَقَةٍ»، قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ، فَبِمَ أَدْرَکُوهَا؟ قَالَ: «بِالسَّخَاءِ وَالنَّصِيحَةِ لِلْمُسْلِمِينَ». پيوسته چهل نفر از امت من هستند که قلب‌هايشان همانند قلب حضرت ابراهيم است. خداوند به وسيله آن‌ها بلا‌ها را از اهل زمين دور مي‌گرداند که به آنان ابدال گفته مي‌شود. سپس رسول خدا فرمود: بدانيد که اينان هرگز اين مقام را از خواندن نماز و گرفتن روزه و پرداخت صدقه به دست نياوردند. عرض کردند:‌اي رسول خدا! پس به چه چيز به اين مقام رسيدند؟ پيامبر فرمود: به وسيله جود و بخشش و خيرخواهي براي مسلمانان. از معاذ بن جبل نيز در اين زمينه چنين نقل شده است: ثَلَاثٌ مَن کُنَّ فِيهِ فَهُوَ من الأبدالِ الَّذين بهم قوام الدُّنْيَا وَأَهْلهَا الرِّضَا بِالْقضَاءِ وَالصَّبْر عَن محارم الله وَالْغَضَب فِي ذَات الله عزَّ وَجلَّ. سه چيز است که در هر کس وجود داشته باشد، او از ابدال (همان کساني که پايداري دنيا و اهل آن به وجود آنهاست) به شمار مي‌آيد؛ راضي بودن به قضاي [الهي]، صبر بر محارم خدا و خشمگين شدن براي خداي صاحب عزت و جلال. در مورد جايگاه و مرتبه ابدال گفته‌اند: ابدال از نظر مراقبه، در مرتبه‌اي پايين‌تر از اوتاد قرار دارند و گاه از آنان غفلت سر مي‌زند، ولي با ياد کردن [از خدا]آن را جبران مي‌کنند و عمداً از آن‌ها گناهي سر نمي‌زند. گفتني است در مورد تعداد ابدال روايات متفاوتي نقل شده است. حداقل تعداد نقل شده در روايات سي نفر و حداکثر آن‌ها هشتاد نفر است. سوم) نجبا «نجبا» جمع «نجيب» و در لغت به معناي مردمان نجيب و اصيل و بزرگزاده و گرامي گوهر است و در اصطلاح صوفيه بر چهل مرد که مأمور اصلاح احوال مردم و حمل اثقال آن‌ها و متصرف در حقوق خلق هستند، اطلاق مي‌شود. در فرهنگ معارف اسلامي و داير ة المعارف معارف و معاريف نيز بر همين معنا تأکيد شده است. نجبا از نظر جايگاه و مرتبه معنوي در درجه‌اي پايين‌تر از ابدال قرار دارند. چهارم) صلحا (صالحان) «صلحا»، جمع «صليح»، به معناي صالح است.اين واژه در بر گيرنده عموم انسان‌هاي شايسته‌اي است که به وظايف و تکاليف شرعي خود عمل و از گناهان پرهيز مي‌کنند. شيخ کفعمي درباره اين گروه مي‌نويسد: صالحان، مردمان پرهيزکاري هستند که به صفت عدالت آراسته شده‌اند. گاه از آنان گناه سرمي‌زند، ولي با طلب آمرزش و پشيماني آن را جبران مي‌کنند. خداي تعالي مي‌فرمايد: «در حقيقت، کساني که [از خدا]پروا دارند، چون وسوسه‌اي از جانب شيطان بديشان برسد [خدا را]به ياد آورند و به ناگاه بينا شوند. گفتني است، شيخ کفعمي (ره) پس از بيان مراتب چهارگانه ياد شده، اضافه مي‌کند: گفته شده است: هرگاه يکي از اوتاد چهارگانه کم شود، يک نفر از گروه چهل نفره (ابدال) جانشين او مي‌شود؛ و هنگامي که يک نفر از گروه چهل نفره کاسته شود، فرد ديگري از گروه هفتاد نفره (نجبا) به جاي او قرار مي‌گيرد؛ و اگر يکي از گروه هفتاد نفره از دست برود، به جاي او کسي از گروه سيصد و شصت نفره (صالحان) گذاشته مي‌شود. در صورتي که يکي از اين گروه سيصد و شصت نفره کم شود، شخصي از ساير مردم جاي‌گزين او مي‌شود.افزون بر گروه‌هاي چهارگانه ياد شده، در کلمات برخي بزرگان به عناوين ديگري براي گروه‌هاي مختلف ياران امام زمان (ع) اشاره شده است که به نظر مي‌رسد با گروه‌هاي قبلي هم‌پوشاني داشته باشد. عناوين اين گروه‌ها به قرار زير است: پنجم) نقبا (نقيبان) «نقبا»، از نظر لغوي، جمع «نقيب» به معناي سالار، پيشوا، رئيس، سرپرست گروه، سردسته، بزرگ‌تر و کسي است که معرفت به احوال مردم داشته باشد.در لغت‌نامه دهخدا در بيان معناي اصطلاحي نقبا چنين آمده است: نقبا، در اصطلاح صوفيه، کساني هستند که بر خفاياي باطن مردم اشراف دارند و خفاياي ضماير مردم بر ايشان آشکار است، چه پرده‌ها از برابر چشم باطن ايشان برداشته شده است و ايشان سيصد تن هستند. [آنها]از اصناف اوليا و رجال الغيب باشند که مأمور دستگيري بندگان خدايند. ششم) رجال الغيب برخي علماي لغت، «رجال الغيب» را اين گونه معنا کرده‌اند: «گروهي از مردان خدا که از نظر مردم دنيا پوشيده‌اند و جهان به وجود ايشان قوام دارد».نويسنده کتاب معارف و معاريف نيز در تعريف اين واژه مي‌نويسد: «رجال الغيب يا نجبا هفت تن‌اند که در عالم پراکنده و از ديد همگان پنهان‌اند».با توجه به مطالب ياد شده شايد بتوان گفت که رجال الغيب همان ابدال يا نجبا هستند.
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره