لست سکند/ چين کشوري است که هنگام مطالعه آن با تضادهاي فراواني روبرو خواهيد شد. اين کشور قرنها يکي از متمدنترين نواحي کره زمين بود و نوآوريها و اکتشافاتي در آن انجام شد که تا سدهها بعد در غرب کشف نشده بودند. ولي در قرن نوزدهم، اوضاع چين شيب رو به پايين فاجعه باري پيدا کرد؛ مرتباً مورد حمله کشورهاي خارجي قرار گرفت و جنگ زيرساختهاي آن را از بين برد. اوايل جنگ جهاني دوم، که اين کشور هنوز گيج اشغال ژاپن بود، جبهه کمونيستها تحت فرمان مائو تسهتونگ توانست کنترل آن را به دست بگيرد. طي سلطنت مائو، دهها ميليون نفر چيني جان خود را از دست دادند: بهويژه در قحطي بزرگ سالهاي 1958 تا 1961. برآوردها در اين مورد بسيار متفاوت هستند؛ برخي ارقامي چون 15 ميليون مرگومير و برخي ديگر بيش از 45 ميليون مرگومير را برآورد کردهاند.
البته شرايط در سالهاي اخير تغيير کرده است؛ چين به بزرگترين توليدکننده جهان تبديل شده است و در اقتصاد جهاني نقش عمدهاي ايفا ميکند، ولي ردپاي گذشته آن از جمله «سياست تکفرزندي» هنوز پابرجاست. در ادامه درباره چند جنبه عجيبوغريب زندگي در پرجمعيتترين کشور جهان خواهيد خواند. کشوري که در همين اواخر سرآغاز بحراني جهاني شد که نه تنها تاثيرات عجيبي بر اقتصاد خودش گذاشت، بلکه ساير کشورهاي جهان را نيز به شدت تهديد کرد!
بدل مجازات
در جوامع غربي، ثروتمندان زندگيهايي بينقص و پرمزيت دارند، ولي حتي مرفهترين طبقه جامعه نيز از قانون مستثني شمرده نميشوند. ارزانخر ميلياردر لئونا هلمسلي با لقب «ملکه خشم» در اوايل دهه 90 ميلادي تقريباً دو سال را پشت ميلههاي زندان سپري کرد و حتي متنفذ عرصه مديريت خانه، مارتا استوآرت مدتي را زنداني بود. ولي در چين اگر پولدار باشيد و کمي نفوذ داشته باشيد، ميتوانيد شخص ديگري را بهجاي خودتان به زندان بفرستيد.
اگرچه مقامات بارها با قاطعيت مسئله «بدلهاي مجازات» را انکار کردهاند، ولي آنطور که معلوم است پنهانکارهاي خوبي نبودهاند، چراکه اين «بدلهاي مجازات» شباهت چنداني به متهمان ندارند و نرمافزارهاي تشخيص چهره بارها اين نکته را ثابت کردهاند. استخدام کسي براي حضور در جلسه محاکمه دادگاه و تقبل مجازات ديگري آنقدر در ميان اشراف چين رايج است که اصطلاحي را در اين کشور به آن اختصاص دادهاند: «دينگ ژوي» به معني متهم جايگزين. در موردي که يادآور ماجراي «پسرهاي شلاقي» اروپاي قرونوسطي بود، يک جوان ثروتمند 20 ساله به نام هو بين در سال 2009 هنگام مسابقه سرعت اتومبيل مردي را زير گرفت و کشت و به 2 سال حبس محکوم شد. شخصي که بهجاي او در محاکمه حاضر شد ظاهري بسيار متفاوت با هو داشت، ولي محکوم شد و نهايتاً در ماه سپتامبر 2012 آزادانه از زندان بيرون آمد. احتمالاً اول هم به سمت دستمزد پروپيمانش دويده است.
آلودگي هوا
صنعت افسارگسيخته چين و شمار رو به افزايش اتومبيلهاي اين کشور سبب شدهاند تا شاخص بيمانند آلودگي هواي آن سر به فلک بکشد. در پايتخت چين، يعني پکن، غلظت مخلوط دود و مه آنقدر بالاست که ساختمانها را بهسختي ميتوان ديد و مردم يا مجبورند در خانه بمانند يا بيرون بروند و به ريههايشان آسيب برسانند. شايد ديوار بزرگ چين را نتوان از فضا ديد؛ ولي دودمه اين کشور از فضا آشکار است و آنقدر غليظ است که شرکتهاي هواپيمايي معمولاً مجبور ميشوند پروازهايشان را کنسل کنند. «دهکدههاي سرطاني» يا همان محلههايي که شمار فراواني از مردم آنها از تنفس گازهاي سرطانزا ميميرند، پديدههايي هستند که در مناطق شهري و نزديک کارخانهها در حال پديدار شدناند.
آلودگي هوا با مقياس قسمت در ميليون (ppm) يا تعداد ذرات بزرگتر از 5/2 ميکرومتر موجود در هوا سنجيده ميشود و سازمان سلامت جهاني آستانه اين آلودگي را 20ppm تعيين نموده است. اگر ميزان آلودگي بالاتر از اين باشد، سلامت انسان به خطر ميافتد. ميانگين جهاني اين آلودگي 71 است. پکن مرتباً به آلودگي 500 ميرسد و گاه به 775 نيز رسيده است. دولت چين گامهايي را در راستاي پاکسازي محيطزيست برداشته است، ولي اگر نظر کساني را که بهاجبار ماسک جراحي ميزنند تا بتوانند از فروشگاه محلشان خريد کنند بپرسيد، اين اقدامات چندان کمکي به بهبود آلودگي نکردهاند.
شهرهاي روحوار
چين پرجمعيتترين کشور جهان است و جمعيت آن پيوسته افزايش نيز مييابد. دولت که تصميم گرفت سرمايهاش را به جمعيت بالاي متقاضي مسکن خود اختصاص دهد، توسعهدهندگان را واداشت تا زيرساختهاي شهري کاملي را براي سکونت تودههاي مردم بسازند. شوربختانه، قيمتهاي مسکن بهسرعت از نرخ تورم کشور پيشي گرفتند و بسياري از اين شهرهاي پهناور (که تجهيزات کاملي چون آسمانخراش، فروشگاه و حتي حومه دارند) کاملاً خالي از سکنه ماندند. اکنون حباب مسکن در بيشتر مناطق چين ترکيده است و صدها ميليارد دلار سرمايه بلااستفاده ماندهاند. تصاوير اين منطقهها و شهرها حسي وهمآور و آخرالزماني به انسان ميدهند. بهترين مکان براي مشاهده اين پديده فروشگاه نيوساوس چاينا، بزرگترين فروشگاه جهان کنار يک منطقه پهناور قابل اجاره است که از زمان بازگشايياش در سال 2005 ،99 درصد خالي بوده است.
سگها
هيچ ملتي روي کره زمين رابطهاي پيچيدهتر از چينيها با سگها ندارد. بااينکه بيشتر نژادهاي محبوب و کهن سگ (مانند چائو چائو، پاگ، پيکينيز و شيتزو) در جهان از چين ميآيند، ولي در اين کشور به سگها بهعنوان يک منبع غذايي نيز نگريسته ميشود. البته محبوبيت گوشت سگ (يا گورو به زبان خودشان) بهتازگي کاهش يافته است. حتي در مواردي حاميان حيوانات آمدهاند و سگها را از بازار نجات دادهاند. ضمنا ازآنجاييکه اکنون چين با يک طبقه متوسط رو به ظهور روبهروست، سگهاي خانگي درست مانند اتومبيلها به نمادي براي نمايش وضعيت اجتماعي افراد تبديل شدهاند. حتي در سال 2011 يک شخص برجسته در عرصه نفت کشور چين يک سگ بولداگ تبتي خيلي قرمز به نام هانگ دانگ (شتک بزرگ) را به قيمت 10 ميليون يوآن (تقريباً 5/1 ميليون دلار آمريکا) خريداري کرد.
فِيسکين ها
در بيشتر نقاط جهان، پوست برنزه نشانه زيبايي است و بسياري از افراد به هر دري ميزنند (حتي با ريسک سرطان) تا پوستشان را برنزه کند. ولي در چين که از ديرباز يک کشور زراعتي بوده است، پوست رنگرفته را نماد زيبايي نميپندارند. زيرا زماني که کارگران زمينهاي کشاورزي زير نور آفتاب ميسوختند، تنها پوست ثروتمندان و اشراف خانهنشين بود که سفيد ميماند. به همين دليل اکنون چينيها تمام تلاش خود را به کار ميگيرند تا از سوختگي پوستشان جلوگيري کنند؛ به حدي که آنها را در روزهاي آفتابي معمولاً چتر به دست ميبينيد. ولي بهتازگي روندي در پوششهاي ساحلي چين راه افتاده است که شايد باورهاي پيشين غربيها را درباره ماسکها به هم بريزد.
چندي است که زنان چيني با پوشيدن «فِيسکيني» به ساحل ميروند؛ فيسکيني ماسک محافظتياي است که تمام سر انسان را بهجز چشم، سوراخ بيني و دهان ميپوشاند. سبک اين ماسک مانند ماسکهايي است که کشتي گيران «لوچادور» به خود ميزدند و رنگها و الگوهاي گوناگوني دارد؛ ظاهراً محبوب هم شده است. درباره موفقيت فيسکيني از زبان يکي از توزيعکنندههاي آنلاين براي شما نقلقول ميکنيم که گزارش داد: «ما فيسکيني هاي صورتيرنگمان را تمام کردهايم... همهشان بهخوبي به فروش رفتهاند. همچنين رنگ نارنجي اين ماسک براي محافظت از افراد درباره جانوران دريايي از بقيه مؤثرتر است.»
پزشکي سنتي
قرنها پيش از کشف پنيسيلين، چينيها روشهاي عجيب درماني خودشان را توسعه داده بودند. پزشکي سنتي چين (TCM) از اين نظريه حمايت ميکند که ميزان سلامتي افراد بر اساس جريان کي يا «انرژي حياتي» در مسيرهايي در بدن به نام مِريديانها يا دايرههاي طول تعيين ميگردد. اگرچه روشهايي مانند طب سوزني و حجامت بسيار مشهور شدهاند، اما درباره تأثير آنها اختلافنظرهايي وجود دارد. در مورد استفاده از حيوانات در اين درمانها براي جذب قدرت يا ضرورت حياتي حيوان به بدن انسان نيز اختلافنظرهاي شديدي هست. در عصري که به نظر ميرسد شرکتهاي دارويي پاسخ تمام بيماريها را يافته باشند، پزشکي سنتي چين در کنار آنها بيشازپيش محبوبيت يافته است و ممکن است در اين ميان چندين گونه جانوري را به کام انقراض بکشاند.
يکي از پرآوازهترين درمانها در اين حوزه «صفراي خرس» نام دارد، که دردسر و ترس آن مانند فيلمهاي ترسناک آزاردهنده و جنونآميز است. خرسها که بعضي از آنها در جنگلها و بعضي ديگر در اسارت زاده ميشوند، در «قفسهاي تنگ» کوچک فلزي که هيچ جاي چرخيدني در آنها وجود ندارد گذاشته ميشوند. پنجههايشان کشيده ميشود و دندانهايشان تا لثه ساييده ميشود تا نتوانند از خودشان دفاع کند. سپس سوراخي در شکم خرس ايجاد ميکنند و يک لوله سوند براي بيرون کشيدن صفرا (مادهاي که کمک ميکند چربي هضم شود) در آن فرو ميکنند. بعد لباسي آهني را بهزور به تن حيوان ميکنند تا نتواند سوند را دربياورد. آنها باور دارند که صفراي خرس ميتواند انواع گوناگون دردها و بيماريها مانند سردرد، مشکل روده و مشکلات بينايي را درمان کند.
يک درمان ديگر پراستفاده در چين «شاخ کرگدن» نام دارد که بهويژه براي تب و تشنج کارآمد است. شاخهاي کرگدن از کراتين ساخته شدهاند، همان مادهاي که ناخن انگشت دست و پاي انسان از آن تشکيل ميشود و البته مطالعات علمي تاکنون ثابت کردهاند که براي سلامتي سودي ندارد. بايد افزود که اين شاخها به دليل کمياب بودن (و در معرض انقراض بودن بيشتر گونههاي کرگدن) قيمت گرميشان حتي از طلا نيز بالاتر است. يک شاخ کامل کرگدن ميتواند تا 250 هزار دلار آمريکا براي شما هزينه در برداشته باشد.
مناطق زماني
چين کشور پهناوري است و ازنظر مساحت پس از روسيه و کانادا در مقام سوم قرار ميگيرد. اين کشور در عريضترين عرض جغرافيايياش بيش از 5000 کيلومتر عرض دارد. پيش از سال 1949 براي اين قسمت عريض پنج منطقه زماني در نظر گرفته ميشد، ولي پس از آغاز حاکميت کمونيستها به تمام کشور يک زمان واحد که 8 ساعت جلوتر از ساعت گرينويچ است، اختصاص داده شد. اين يک حرکت سياسي بود تا حکومت بتواند اتحاد را بين مردم چين حفظ کند، ولي زيانهايي را نيز به همراه داشت. مثلاً، در غربيترين نواحي کشور، خورشيد بعد از ساعت 10 صبح طلوع ميکند. به همين دليل مردم براي استفاده از نور خورشيد و تنظيم زمان رفتوآمدشان با آن، از «زمان غيررسمي» خودشان استفاده ميکنند. هنگکنگ و ماکائو نيز مناطق زماني اختصاصي خودشان را دارند.
ازدواج با روحها
بسياري از فرهنگها باور دارند که بايد قرباني يا پيشکشهاي کوچکي را به روح مردگان بفرستند تا عبور آنها در زندگي پس از مرگ را تسهيل کنند. يونانيها مراسمي را پايهگذاري کردند که طي آن روي چشمان مردگان سکه ميگذاشتند تا دستمزد هارون قايقران را داده باشند؛ کسي که به باور آنها فرد از دنيا رفته را از رود استوکس ميگذرانده و به دنياي زيرين ميبرده است. همچنين در تابوت مومياييهاي مصرياي که کشف شدهاند، ثروت و حيوانات خانگي بوده است که گويا قرار بوده در دنياي ديگر همراه آنها باشد. ولي کمتر فرهنگي را ميتوان يافت که در آن براي عضوي از خانواده که مجرد مرده است همسري اختيار کنند تا در آن جهان کنارش باشد.
انواع گوناگوني از ازدواج روحي و ازدواج با روح در چين وجود دارد، ولي ضرورتا در اين وصلتها دستکم يکي از دو طرف بايد مرده باشد (جاي تعجبي نيست که اين کار را بيشتر براي بالا بردن مقام مردها ميکنند). گاه يک زن زنده به عقد يک مرد مرده درميآيد، و او را مجبور ميکنند تا با خانواده مرد در يک خانه زندگي کند و بيهمسرياش را در آن خانه بگذراند تا براي ملحق شدن به همسر مردهاش در دنياي ديگر آماده شود. در مواردي هم جنازه مرد و زني که همديگر را نميشناختهاند با يکديگر دفن ميشود. جالب است بدانيد اين کار به تجارتي وحشتناک در گورستانها تبديل شده است: نرخ جنازههاي زن در چين اکنون 50000 يوان (8150 دلار آمريکا) است.
تخممرغهاي ادرارآلود
کشورهاي جنوب شرق آسيا را از ديرباز به خاطر عادتهاي غذايي عجيبوغريب و ناسالمشان ميشناختهاند؛ غذاهايي چون ساناکچي (اختاپوس زنده)، کرم ابريشم و نوشيدني خون مار در آنها ديده شده است. ولي در استان ژجيانگ چين، يک غذاي سنتي هست که حتي بدسليقهترين و تنفرانگيزترين سليقههاي غذايي را بهتزده کرده است؛ غذايي که به آن «تخممرغ پسر» ميگويند و کنار خيابان توسط دستفروشها به قيمت دانهاي 25 سنت فروش ميرود. اين تخممرغها در نگاه نخست شبيه به ديگر تخممرغهاي آب پز معمولي به نظر ميرسند، ولي فرقشان در اين است که آنها را بهجاي آب در ادرار پسربچههاي دبستاني ميجوشانند. بهترين اين تخممرغها آنهايي هستند که در ادرار پسربچههاي زير 10 سال جوشانده شده باشند!
اهالي منطقه عاشق اين تخممرغها که ابتدا در ادرار خيس ميخورند و سپس در آن جوشانده ميشوند هستند. پس از جوشاندن، پوست تخممرغها را ميشکنند و آنها را در آبنمک دوباره آهسته ميجوشانند. گفته ميشود طعم آنها تازه و شور است و سودهاي فراواني براي سلامتي انسان دارند: ازجمله محافظت از بدن در برابر سکته قلبي، بهبود درد مفصل و افزايش گردش خون در بدن! اما شما باور نکنيد!
شما از چه عادت يا فرهنگ عجيب ديگري در اين منطقه باخبر هستيد؟ از اين موارد اطلاع داشتيد؟
بازار