برترين ها/ پيشرفت تاريخي تمدن را نميتوان بدون شناخت تاريخچه جنگ و خونريزي درک کرد. در واقع تغيير در الگوها و ساختارهاي تاريخي تنها با استفاده از سلاح در جنگها براي گردن زدن شاهان و کنار زدن امپراطورها شکل گرفته است. توسعه سلاحها براي پيشرفت جوامع و تعيين سرنوشت افراد و دولتها بسيار تعيين کننده بوده است.
در حالي که وسايلي مانند گيوتين ارزش سمبوليک بسيار بالايي از لحاظ نقشش در انقلاب فرانسه دارند در ادامه اين مطلب قصد داريم شما را با سلاحهايي که در طول تاريخ بشريت مورد استفاده قرار داده و نقش تعيين کنندهاي در توسعه جوامع بشري داشته اند آشنا کنيم.
۱۰- اولين سلاح بشر: يک تکه استخوان
چه کسي ميتواند آن صحنه به ياد ماندني در فيلم «۲۰۰۱: يک اوديسه فضايي» ساخته استنلي کوبريک را فراموش کند که در آن اولين نياکان انسان يک تکه استخوان را به سمت آسمان پرتاب ميکنند؟ اين استخوان رفته رفته بعد از هزاران سال به يک سفينه فضايي تبديل شد. استفاده از ابزارهاي موجود در طبيعت نقش مهمي در توانمندسازي انسانهاي اوليه براي خارج شدن از آفريقا و مبارزه با رقباي خود مانند نئاندرتالها داشت.
يکي از بزرگترين برتريهاي انسانهاي اوليه توانايي آنها در ساخت تيرهاي با نوک سنگي بود. اين پيشرفتهاي تکنولوژيکي اوليه باعث شد که انسانها بتوانند به شکار حيوانات و مبارزه با دشمنان انساني خود از مسافتهاي دور بپردازند و با دقت و درصد موفقيت بيشتري اين کار را انجام دهند. انسانها ابتدا چاقوهايي از جنس سنگ ساختند و با قرار دادن اين وسايل سنگي در درون آتش به تيز کردن لبههاي آنان پرداختند. سپس تکههاي نازک و تيز سنگها با مهارت در نوک تکههاي استخوان قرار گرفته و به ساخت نيزه و دارت منجر شد. در واقع انسانها دريافتند که استخوان و ديگر اشياء نوک تيز ميتوانند در نبرد براي بقا بسيار کارآمد و تعيين کننده باشند.
۹- شمشير بزرگترين امپراطوري باستان: گلاديوس
وقتي افراد به امپراطوريهاي بزرگ فکر ميکنند، اولين اسمي که به ذهن خطور ميکند روم باستان خواهد بود. اين امپراطوري سه قاره و ۵ ميليون کيلومتر مربع را در برمي گرفت. امپراطوري روم باستان در زمان خود بر بيش از ۷۰ ميليون نفر حکمراني ميکرد که ۲۱ درصد از جمعيت آن زمان را تشکيل ميدادند. فتح چنين سرزمينهاي وسيعي با وجود چنين جمعيتي بصورت تصادفي نبوده است. اين پيروزيها به کمک شمشير و به خصوص شمشير موسوم به «گلاديوس» شکل گرفت. طراحي شمشير گلاديوس نتيجه سالهاي تکامل و تجربه نظامي بود. در مورد منشأ شمشير اختلافاتي وجود دارد، اما بسياري بر اين باورند که ساخت شمشير در روم باستان پس از حمله روميها به شبه جزيره ايبريان در طور نبردهاي پيونيک شکل گرفت.
براي سالهاي متوالي سربازان رومي شمشيرهاي مشابهي داشتند، اما برتريهاي شمشير گلاديوس بسيار تعيين کننده بود که مهمتر از همه کاربردي بودن آن بود. در مقايسه با سلاحهاي قدرتمند اوليه که ساخت آنها بسيار مشکل بود، شمشير گلاديوس براحتي توسط مواد طبيعي ساخته شده و فرآيند ساخت آن نيز بسيار ساده بود. شمشير گلاديوس با ساختار مستقيم و دو لبه خود بسيار ساده ساخته شده و در نبردهاي تن به تن و مستقيم بسيار موثر بود و سربازان براحتي ميتوانستند قسمت شکم مهاجمان را با اين شمشير مورد هدف قرار داده و آنها را از پاي درآورند.
۸- کمان بزرگ انگليسي
مانند رومي ها، مردم انگليس نيز به يک امپراطوري بزرگ دست يافتند و اين عبارت مشهور انگليسي که «خورشيد هيچگاه در امپراطوري انگلستان غروب نميکند» نشان از قدرت و وسعت انگليسيها در قرن نوزدهم دارد. در اوايل قرن دوازدهم ميلادي، در طي يک زد و خورد کوچک ميان ولزيها و انگليسي ها، کمان عليه سربازان انگليسي به کار گرفته شد. بعد از اين که اخبار اين حادثه به مقامات ارشد انگليس رسيد، ادوارد اول از اين سلاح براي ادامه مبارزات خود در ولز استفاده کرد.
در کمال ناباوري سلاحي که براي مقابله با انگليسيها به کار گرفته شده بود به موثرترين سلاح آنها براي ديکته کردن قدرت نظامي و فتح ولز تبديل شد. کمان انگليسي باعث تغييرات زيادي در مسير جنگهاي دوران قرون وسطي شد و به کمک آن، انگليسيها ارتش خود را بازسازي کرده و با استفاده از کمانداران در تعداد فراوان در طول نبردهاي يکصد ساله با فرانسه توانستند ضربات سختي به فرانسويان وارد کنند. آنها در واقع مهمترين بخش از ارتش انگليس بودند و تعداد آنها نسبت به ديگر سربازان ده به يک بود. در آن دوران شواليههاي داراي زره موثرترين نيروها در ميدان نبرد بودند، اما ورود کمان و کماندار اين قاعده را به طور کلي تغيير داد. اين کمانها از فاصلههاي طولاني پرتاب ميشده و ميتوانستند در سختترين اهداف نيز نفوذ کنند.
۷- اختراع تاريخ ساز شرقي: باروت
بعد از اين که به عنوان يک سلاح روانشناسانه در نبرد چينيها با مغولها به کار گرفته شد، باروت و اختراع آن در نهايت به انقلاب در تکنولوژي نظامي در سراسر جهان منجر شد. در قرن نهم ميلادي، شيميدانان چيني با ترکيب سولفور، زغال و شوره (نيترات پتاسيم) باروت توليد کردند. نتيجه نهايي پودري بود که به آن «serpentine» گفته ميشد. اين ماده چنان خطرناک بود که براي کاهش احتمال انفجار ناخواسته و آتش سوزي در طول فرآيند توليد حبه آن آب، شراب يا ديگر مايعات افزوده ميشد. در نهايت با انتقال آن از يک صفحه شبکهاي دانههاي ريز باروت توليد ميشد.
شيميدانهاي امپراطوري تائو که اولين بار فرمول ساخت باروت را کشف کردند بالاخره توانستند به فناناپذيري که حاکمان آنها سالهاي زيادي در جستجوي آن بودند دست يابند و قدرت خود را به رخ مردمشان بکشند. ابتدا از باروت براي کشتن حشرات و درمان بيماريهاي پوستي استفاده شد، اما خيلي زود مسير استفاده از آن به سمت تسليحات نظامي تغيير کرد. پيکانهاي باروتي اولين مورد استفاده از باروت در سطح نظامي بود که خيلي زود به سمت استفاده در سلاحهاي راکتي و پرتابي تغيير يافت.
۶- سلاح غرب وحشي: کلت روولور
طلايه دار شدن آمريکاييها در ساخت سلاح خيلي طول نکشيد و با ساخت کلت روولور که نماد غرب وحشي در آمريکا بود اين مهم به حقيقت پيوست. زماني که آمريکاييها به سمت غرب متمايل شدند براي سکونت در اين منطقه با مشکلات و موانع متعددي مواجه شدند و سادگي و قدرت تيراندازي آن، کلت روولور را به سلاح باارزش سربازان و افراد غيرنظامي تبديل کرد. طپانچه کلت در سال ۱۸۳۶ توسط ساموئل کلت اختراع شد که يک کمپاني را براي ستخت طپانچههاي داراي سيلندر چرخشي بنيان نهاد. اين صنعت چندان با رونق مواجه نشد تا اين که جنگ آمريکا و مکزيک به سفارش ۱.۰۰۰ قبضه از اين تپانچهها توسط ارتش ايالات متحده منجر شد.
اين قرارداد با کلت اين امکان را داد که کمپاني خود را توسعه داده و بدين ترتيب وي بزرگترين کارخانه توليد سلاح خصوصي جهان را ساخت. همچنين اين سلاح نقش تعيين کنندهاي در جنگهاي داخلي ايالات متحده داشت، زيرا ساموئل کولت، روولورهاي خود را تنها به شماليها ميفروخت.
۵- سلاحي که ميدان نبرد را درنورديد: آ کا- ۴۷
چه کسي فکر ميکرد سلاحي که توسط افسران اطلاعاتي ايالات متحده به سخره گرفته شد باعث شد که قاعده نبرد به طور کلي تغيير کرده و حتي ضعيفترين افراد نيز در برابر قدرتهاي جهاني قد علم کنند؟ ايده ساخت اين سلاح در دهه ۱۹۵۰ شکل گرفت، زماني که ميخاييل کالاشنيکوف که يک طراح اصلي اهل شوروي سابق بود تصميم گرفت ويژگيهاي برتر اسلحه ام ۱ آمريکايي را با مسلسل اس تي ۴۴ آلماني ترکيب کند. اگر چه در ساخت اين سلاح موانع بسياري وجود داشت، اما در سال ۱۹۴۹ اسلحه مذکور با نام «Avtomat Kalashnikova» به طور رسمي توسط نيروهاي نظامي شوروي مورد استفاده قرار گرفته و پس از پيمان ورشو، بسياري از کشورهاي حاضر در اين اتحاد آن را به عنوان سلاح رسمي ارتشهاي خود انتخاب کردند.
با وقوع جنگ سرد، کرملين از تمامي کشورهاي بلوک شرق خواست که اين سلاح را در مقياس گسترده توليد کنند و بدين ترتيب سلاح کالاشنيکوف بدست جنبشهاي انقلابي در سراسر جهان راه يافت. کاربردي بودن آ. کا ۴۷ و همچنين سبکي و هزينه ساخت ناچيز آن باعث شده حتي امروزه نيز اين سلاح خودکار مشهورترين سلاح انفرادي باشد که توسط سربازان پياده، نيروهاي شبه نظامي و گروههاي تروريستي مورد استفاده قرار ميگيرد.
۴- سلاح غيرانساني: کاز کلرين
يکي از شوکه کنندهترين لحظات در تاريخ بحرانهاي بشري استفاده از سلاحهاي شيميايي بود. در اين موارد جنازه زنان و کودکان بي دفاع در خانه هايشان افتاده بود. استفاده از سلاحهاي شيمايي را همه يک جنايت جنگي تلقي ميکند، اما اين موضوع مانع از بکارگيري اين سلاح مخرب نشده است. در طول جنگ جهاني اول، فريتز هابر که برنده جايزه نوبل نيز شده بود به ساخت اولين سلاح شيمايي يعني گاز کلرين کمک کرد. وي ابتدا فرآيند هابر-بوش را کشف کرد که ساخت اولين کودهاي شيميايي را ممکن ميساخت، اختراعي که زندگي بسياري از کشاورزان و روستاييان را از مرگ در اثر گرسنگي و قحطي نجات داد. اما هابر که يک آلماني ميهن پرست بود از اختراع خود در زمينه ساخت سلاحهاي شيميايي در طول جنگ جهاني اول استفاده کرد. او شخصاً استقرار اولين خمپارههاي پرتاب کننده گلولههاي حاوي گاز کلرين را در جبهههاي غربي سرپرستي نمود.
بدستور او تعدادي از نيروهاي ويژه شيميايي منتظر ماندند تا باد از سمت شرق به سمت سنگرهاي متفقين وزيده و سپس اولين حمله شيميايي در آوريل سال ۱۹۱۵ شکل گرفت که بيش از ۵.۰۰ سرباز را به کام مرگ فرستاد. اين کشتار بيرحمانه باعث شد که همسر هابر بعد از درگيري و مشاجره بر سر فعاليتهاي غيرانساني اش دست به خودکشي بزند و در نهايت هابر خود شاهد شکل گيري حکومت نازيها و مرگ هم کيشان يهودي خود با استفاده از گازهاي شيميايي ساخته شده بدست خودش بود.
۳- نبرد در آسمان ها: فوکر تريپلين
در حالي که تاکنون بر روي نبرد در روي زمين متمرکز بوده ايم، هواپيماي فوکر تريپلين نبرد در آسمانها را موجب شد. عليرغم شکست در جنگ جهاني اول، آلمانها يکي از بزرگترين اختراعات نظامي تاريخ بشر را به نام خود ثبت کردند: هواپيماي فوکر. فوکر تريپلين در واقع نسخهاي شبيه سازي شده از يک جنگنده بريتانيايي بود. بعد از اين که خلبان يکي از اين هواپيماها در پشت خطوط آلمانها سقوط کرد، دانشمندان نظامي آلماني به بررسي بقاياي جنگنده مذکور پرداخته و توانستند يک نسخه بهتر و کارآمدتر از روي آن بسازند.
اين هواپيماي سه باله اگر چه نسبت به هواپيماهاي دوباله در نبرد سطحي و يا شيرجه زدن از سرعت کمتري برخوردار بود، اما قدرت مانور بسيار بيشتري داشته و ميتوانست به ارتفاع بالاتري پرواز نمايد. يکي از دلايل مشهور شدن اين جنگنده خلبان آلماني و افسانهاي آن به نام مانفرد وون ريشتهوفن بود که بيشتر با نام «بارون سرخ» شناخته ميشود. او ۱۹ مورد از ۲۱ شکار نهايي خود را با فوکر کسب کرد تا اين که در آوريل ۱۹۱۸ هواپيماي او مورد هدف قرار گرفت و کشته شد.
۲- سلاحي که جنگ را براي هميشه تغيير داد: هواپيماي بدون سرنشين
يکي از معدود فوايد جنگها اين بود که انسان به ارزش واقعي زندگي پي برده است و بدين ترتيب سعي شده که براي زنده ماندن تلاش بيشتري صورت گيرد. نبرد با استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين يا پهپادها باعث شده که ساختار جنگها تغيير عمدهاي داشته باشند. سربازان هزاران کيلومتر دورتر پشت کامپيوترها نشسته و از اين فاصله دور ميتوانند بدون اين که در معرض خطر باشند وظايف خود را با دقت و کارآيي بالايي به انجام برسانند. اولين هواپيماي بدون سرنشين به نام «پرديتور» توسط يک مهندس هوافضا به نام آبراهام کارم که در اسراييل بزرگ شده بود ساخته شد.
بعد از نقل مکان به ايالات متحده او يک کمپاني به نام «Leading Systems Inc.» تاسيس کرد و در گاراژ خانه اش اولين هواپيماي بدون سرنشين را با نام «Albatross» ساخت. تلاشهاي او باعث بهبود و پيچيدهتر شدن تکنولوژي ساخت اين هواپيماها شده و در نهايت «Amber» ساخته شد که نمونه اوليه هواپيماي بدون سرنشين پرديتور بود.
۱- مخربترين سلاح ساخت دست بشر: سلاح هستهاي
در حالي که تمامي سلاحهاي اين فهرست قدرت تخريب بالايي دارند، اما تنها بمبهاي اتمي و هيدروژني توانايي نابودي کامل نسل بشر را دارا ميباشند. سلاح اتمي براي اولين بار با مشارکت عمده دانشمنداني که به ايالات متحده پناهنده شده بودند ساخته شد و ساخت آن ابتدا از روي ترس بود. در سال ۱۹۳۹، در محفل دانشمندان جهان شايعهاي شکل گرفت که ادعا ميکرد دانشمندان آلماني تکنولوژي شکافت اتم اورانيوم را بدست آورده اند. آلبرت انيشتين و انريکو فرمي که در آن زمان از دانشمندان برجسته جهان بودند هر دو به ايالات متحده گريختند و مقامات ايالات متحده را از دستيابي آلمان به چنين تکنولوژي مخربي ترسانده و از آنها خواستند براي مهار اين فاجعه دست به کار شوند.
با اصرار آن ها، در اواخر سال ۱۹۴۱ دولت ايالات متحده طراحي و ساخت اولين بمب اتمي را آغاز کرد و اسم اين تحقيقات «پروژه منهتن» گذاشته شد. در ۶ و ۹ آگوست سال ۱۹۴۵، پس از اين که ژاپن از تسليم شدن سر باز زد، ايالات متحده دو بمب اتمي را ابتدا روي هيروشيما و سپس ناکازاکي ريخت. انفجار حاصل از اين بمبها باعث مرگ دستکم ۱۲۹.۰۰۰ نفر شد که اغلب آنها غيرنظامي بودند. اين مورد تنها باري بود که از سلاح اتمي در طول تاريخ استفاده شده است اگر چه متاسفانه کشورهاي زيادي اين سلاح مخرب را در اختيار داشته و انگشتشان را روي دکمه پرتاب آنها قرار داده اند.
بازار