تسنيم/ ميان همهي نامها و القاب هشتمين امام شيعيان، حضرت عليبن موسي (ع)، لقب «رضا» به معناي خشنود و خرسند از همه مشهورتر است.
خصوصيات شخصيتي امام رضا عليهالسلام را چگونه ميشود توصيف کرد و آيا وجه تمايز خاصي در رفتار ايشان نسبت به ساير اهل بيت عليهمالسلام ميتوان نام برد؟
يکي از عقايد مسلّم در بين شيعيان اين است که تمامي اهلبيت عليهمالسلام معصوم بوده و از خطا و لغزش مصون هستند، و اين مصون بودن به اين معنا خواهد بود که آن عزيزان کاري برخلاف شريعت و وظيفه انجام نخواهند داد و در اين مسئله هيچ فرقي بين ائمه اطهار نيست؛ بله موقعيت زماني، در بروز برخي ويژگيها بيتأثير نيست؛ لذا ميبينيم ممکن است امام معصومي در برههاي از زمان ناچار به اجراي کاري شوند که آن کار در زماني ديگر ممکن نبوده و يا به صلاح نباشد لذا معتقديم مثلاً امام صادق عليهالسلام اگر در زمان سيدالشهداء ميبودند همان کاري را ميکردند که ايشان انجام دادند و يا اگر امام رضا عليهالسلام در زمان امام عسکري عليهالسلام بودند چنان رفتار ميکردند که آن حضرت انجام دادند چه در ابعاد فردي چه خانوادگي و چه اجتماعي.
با توجه به اين مطلب ميتوان گفت حضرت رضا عليهالسلام از نگاه شخصيتي، تفاوت خاصي با ساير اهلبيت عليهمالسلام نداشتند بلکه ايشان نيز تنها وظايف الهي و عمل به آنها را مدّنظر قرار داده بودند و به آن ميپرداختند و البته همين سيره و خصوصيت باعث امتياز اين حضرات نسبت به ساير انسانها ميشد

پس علت تفاوت القابي که به اهلبيت عليهمالسلام نسبت داده ميشود چيست و چرا در بين اهلبيت عليهمالسلام امام هشتم ملقّب به امام رضا عليهالسلام شدهاند؟
موقعيتهاي خاص زماني و انسانهايي که در اطراف ائمه اطهار عليهمالسلام بودهاند در شهرت و ترويج برخي القاب تأثير مستقيم داشتند که اين مسأله در مورد ثامن الائمه عليهمالسلام نيز صدق ميکند؛ در اين مورد حديثي از امام جواد عليهالسلام مطرح شده که حضرت به خوبي علت شهرت اين لقب را بيان ميفرمايد. در اين حديث آمده که ابونصر بزنطي نقل ميکند که به امام جواد عليهالسلام عرض کردم: قومي از مخالفان شما ميگويند: پدرت را مأمون، رضا لقب داد و آن به خاطر اين بود که به ولايتعهدي او راضي شد! که امام جواد عليهالسلام در پاسخ به اين ادعا فرمودند: «به خدا قسم، اين افراد دروغ گفته و گناهکار شدهاند.
پدرم را خداي تعالي «رضا» لقب داده است، زيرا که به خداوندي خدا در آسمانش و به رسالت رسولالله و ائمه در زمينش راضي بود.» بزنطي در ادامه ميپرسد: مگر همه پدرانتان چنين نبودند؟ حضرت فرمود: «آري». بزنطي ادامه ميدهد: پس چرا فقط پدر شما به اين لقب ملقّب شدند؟ حضرت فرمود: «چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وي راضي شدند و چنين چيزي براي پدرانش به وجود نيامد، لذا از ميان همه به رضا ملقب شد». (عللالشرايع: ج ۲، ص ۲۳۷)
چنانکه در روايت نيز مشخص است توصيف حضرات به برخي از القاب تحت تأثير زمان و افرادي بوده که با حضرات معصومين مواجه ميشدند، وگرنه تمامي اهلبيت عليهمالسلام يقيناً صادق، هادي، کاظم و يا اهل رضا بودند.
اگر به صورت نمونه قرار باشد به برخي از خصوصيات رفتارياي که از امام هشتم عليهالسلام نقل شده اشاره داشته باشيد به کدام يک اشاره خواهيد کرد؟
در روايتي که از فردي به نام ابراهيم بن عباس نقل شده [کشف الغمه، ج ۳، ص ۱۵۶]خصوصيات رفتارياي مورد اشاره قرار گرفته که ميتوان از آن به عنوان يک الگوي رفتاري عالي در زندگي فردي و اجتماعي نام برد. يکي از خصوصيات اين هست: «مَا رَأَيْتُهُ جَفَا أَحَداً بِکَلَامٍ قَطُّ» يعني حضرت هرگز در سخن گفتن با کسي به صورتي ناصحيح تکلم نميفرمودند. متأسفانه کم نيستند کساني که در محيط خانواده و يا اجتماع با صحبتهايي ناصحيح در مفهوم و يا لحن، اسباب کدورت و مشکلات متعددي را به وجود ميآورند؛ کدورتهايي که بعضاً اسباب عداوت و دشمني را به وجود ميآورد و جلوي بسياري از اتفاقات و برکاتي که ميتوانست سبب تحوّل و رسيدن به خوشبختي و سعادتمندي باشد را سدّ ميکند.
يا در ادامه همين روايت ميفرمايد «مَا رَدَّ أَحَداً عَنْ حَاجَةٍ قَدَرَ عَلَيْهَا» يعني اگر از حضرت تقاضايي ميشد و اجابت آن خواسته در توان ايشان بود، مطلقاً در برآورده کردن آن درخواست کوتاهي نميفرمودند. اگر همين نکات به ظاهر مختصر در زندگي امروزمان حاکم شود و در کلام نهايت دقت صورت گيرد و از سوي ديگر افراد مختلف هر آن چيزي را که در توانشان است از اطرافيانشان دريغ نکنند بسياري از مشکلات کم خواهد شد.
* در باب مسائل اجتماعي و مشکلات اقتصادي، هستند افرادي که حال و روز خوبي اين روزها ندارند. در اين رابطه راهکاري از حضرت را ميتوان بيان کرد؟
بر اساس آيات قرآن کريم تغيير و تحوّل در زندگي افراد بر اساس رويکرد و تصميمات و عملکرد خود انسانها حاصل ميشود «إِنَّ اللهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ [رعد/ ۱۱]همانا خداوند حال قومى را تغيير نمىدهد تا زماني که آنان خود جهت تغيير حرکت کنند». لزوم بصيرت داشتن و انتخاب آگاهانه و پرهيز از تحتتأثير قرار گرفتن شايعات و تبليغات مغرضان را عامل اصلي نجات جامعه ميتوان دانست؛ به هر حال اينکه به چه فرد و يا افرادي اعتماد ميکنيم از مسائلي است که تأثير مستقيم در زندگي خودمان و آينده فرزندانمان خواهد داشت.
اگر امروز برخي خيانتها و کمکاريها را مشاهده ميکنيم اين حکايت از اين است که کار در آن بخش چهبسا به فرد اميني سپرده نشده است؛ چراکه فرد امين هيچ گاه خيانت و کمکاري نميکند و اين مطلبي است که امام رضا عليهالسلام به آن تصريح داشتند و فرمودند: «لَمْ يَخُنْکَ الاَْمينُ وَ لکِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ؛ امين به تو خيانت نکرده [و نمىکند]، اما [تو]خائن را امين تصوّر کردهاى» [تحف العقول ص: ۴۴۲]پس ريشهايترين سبب حل مشکل را دقت در انتخابهايي که داريم ميتوان نام برد، اما در کنار اين مسئله و تلاش در انتخاب مديراني امين و صادق و همچنين تلاش همگاني در رفع موانع پيشروي رشد اقتصادي؛ يقيناً بهترين کار داشتن حسّ نوع دوستي و گرهگشايي از زندگي کساني است که دچار مشکل شدهاند و اين مطلبي است که بنابر فرمايش حضرت رضا عليهالسلام ميتواند عدم دقّت در آن، انسان را تا مرز بدترين مردم شدن، پيش ببرد! «يَا عَلِيُّ إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَکَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ؛ به راستى که بدترين مردم کسى است که يارىاش را [از مردم]باز دارد و تنها بخورد و زيردستش را مورد ستم قرار دهد.» [بحار الأنوار ج۷۵، ص: ۳۴۲]
بازار