نماد آخرین خبر

پایان شومِ آشنایی پسر جوان با زن متاهل

منبع
بروزرسانی
پایان شومِ آشنایی پسر جوان با زن متاهل
برترين‌ها/ مزاحمت اينستاگرامي پسر جوان براي زن متأهل و باج‌گيري از او چنان درگيري‌اي را به وجود آورد که شوهر اين زن بعد از ساعت‌ها دنبال‌کردن مرد جوان و گلاويز‌شدن با او، پسر جوان را با ضربات چاقو به قتل رساند. دي سال ۹۷ خبر درگيري خونيني بين دو مرد جوان در بهارستان اسلامشهر منتشر شد. بلافاصله مأموران پليس در محل حاضر شدند. مقتول چاقو خورده و او را به بيمارستان رسانده بودند؛ اما او جانش را از دست داد. مدتي بعد از انجام تحقيقات اوليه مرد جواني به نام بهزاد که با مقتول درگير شده بود، خود را به مأموران معرفي کرد و گفت او عامل اين درگيري مرگ‌بار است. بهزاد به مأموران گفت: مقتول براي زنم مزاحمت ايجاد کرده بود و من براي اينکه از زنم محافظت کنم، با او وارد درگيري شدم. يک ضربه به پاي مقتول زدم و يک ضربه هم به دست او وارد کردم. بعد از گفته‌هاي متهم پزشکي قانوني اعلام کرد علت مرگ ضربه‌اي است که به پهلوي مقتول برخورد کرده و ريه او را پاره کرده است. به‌اين‌ترتيب مشخص شد که مقتول سه ضربه بر بدن او زده است. هرچند متهم مدعي بود ضربه به پهلو، کار او نبوده؛ اما در نهايت با توجه به گفته شاهدان پرونده و ديگر مدارک موجود در پرونده کيفرخواست عليه متهم صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه ۸ دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد. در ابتداي جلسه دادگاه با توجه به اينکه نماينده دادستان حضور نداشت، کيفرخواست از سوي منشي دادگاه خوانده شد. سپس اولياي‌دم که مادر و خواهران مقتول بودند، درخواست قصاص را مطرح کردند و گفتند حاضر به گذشت نيستند. مادر مقتول گفت: من دو پسر داشتم که هر دو را از دست داده‌ام و شوهرم هم پس از مرگ پسرم شروين دق کرد و مرد و من مانده‌ام با سه دخترم. درخواست قصاص دارم و حاضر به گذشت نيستم. سپس نوبت به متهم رسيد. او گفت: من وارد‌کردن ضربات به مقتول را قبول دارم؛ اما ضربه کشنده را من نزدم. او در توضيح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: مدتي قبل از حادثه يک روز همسرم به من گفت يک نفر در اينستاگرام به نام مينا درخواست دوستي به او داده و او هم قبول کرده است؛ اما بعد از مدتي همان فرد براي همسرم ايجاد مزاحمت کرده و عکسي از او گرفته و گفته است اگر خواسته‌اش را برآورده نکند و پول ندهد، عکس را منتشر مي‌کند. صفحه همسر من در اينستاگرام خصوصي بود و چون آن شخص با نام مينا درخواست دوستي داده، همسرم قبول کرده بود. آن فرد از يکي از عکس‌هاي همسرم که با مادرش به مناسبت روز مادر منتشر کرده بود، کپي گرفته و با آن عکس همسرم را تهديد مي‌کرد. البته لباس همسرم مناسب بود؛ اما روسري نداشت. آن فرد اعتماد همسرم را جلب کرده بود و حرف‌هاي زنانه هم با هم زده بودند. بعد از اين ماجرا او گفته بود اگر پولي که مي‌خواهد ندهد، عکس را منتشر مي‌کند. وقتي همسرم موضوع را با من در ميان گذاشت، به او گفتم بي‌توجهي کند. گفتم اگر مدتي به پيام‌هايش جواب ندهي، او خسته مي‌شود و مي‌رود؛ اما بعد متوجه شدم او اقوام همسرم را از صفحه همسرم پيدا کرده و به همه آن‌ها پيام داده و حرف‌هاي زشتي درباره همسرم گفته است و همسرم را زني بد و خيانتکار معرفي کرده است. به کلانتري رفتم و گفتم کسي با زندگي من چنين کرده است. در کلانتري به من گفتند کاري از دست‌شان برنمي‌آيد؛ چون شماره تلفن يا آدرسي از آن فرد ندارم. به شکايت من در کلانتري توجهي نکردند. مجبور شدم خودم اقدام کنم. متهم گفت: با‌اين‌حال من کاري به کار آن پسر نداشتم تا اينکه با همسرم تماس تصويري گرفت و گفت که جلوي در خانه برود. من تا زماني که او را نديده بودم، متوجه نشدم کيست. وقتي با تهديدهايش همسرم را مقابل در کشاند، باز هم نرفتم. وقتي همسرم مقابل در رفت، احساس کردم آن فرد به همسرم حمله کرد. براي اينکه به همسرم کمک کنم، خودم بيرون رفتم و ديدم آن فرد، شروين، همسايه خودمان است که در خيابان روبه‌رو زندگي مي‌کند. با شروين گلاويز شدم و او فرار کرد. با خودم گفتم اگر گوشي را از او نگيرم و عکس را پاک نکنم، دوباره مزاحمت ايجاد مي‌کند؛ به‌همين‌خاطر دنبالش رفتم. وقتي او فرار کرد، من داد زدم دزد. محمود، يکي از همسايه‌ها، گفت نگران نباش، من او را مي‌گيرم و دنبالش دويد. مقتول سه بار زمين خورد. بار سوم محمود چاقو را به من داد. چون شروين هم چاقو داشت، من دو ضربه زدم؛ يکي به دست و يکي به پايش مي‌خواستم وادارش کنم گوشي را بدهد. من ضربه‌اي به پهلوي او نزدم. در اين هنگام قاضي به متهم گفت: اگر ضربه به ريه مقتول قبل از وارد‌کردن ضربات از طرف تو بوده باشد، قاعدتا او توان دويدن نداشته؛ چون ريه‌اش پاره شده بود. ضمن اينکه تو مي‌توانستي به پليس فتا يا امنيت اخلاقي گزارش کني؛ بدون اينکه خودت درگير شوي. متهم گفت: من ضربه‌اي به پهلوي متهم نزدم و اين را قبول ندارم. درباره پليس هم بايد بگويم که من به کلانتري شکايت کردم؛ اما حتي من را راهنمايي نکردند که چه کنم و گفتند کاري از دست‌شان بر‌نمي‌آيد. من با پليس امنيت اخلاقي آشنايي نداشتم. با پايان جلسه دادگاه قضات براي تصميم‌گيري در‌اين‌باره وارد شور شدند.
همراهان عزيز ، آخرين اخبار استان تهران را به صورت لحظه اي و فراجناحي در بسترهاي زير دنبال کنيد : آخرين خبر تهران در تلگرام : https://t.me/joinchat/AAAAAEL87VCgty_dN5BJCQ آخرين خبر تهران در اينستاگرام : https://instagram.com/online.tehran