تسنيم/ جنگ تجاري دامنه دار چين و آمريکا که به زيان چين و به سود آمريکا در جريان است فرصتهاي تازهاي در اختيار اقتصاد ايران قرار خواهد داد.
جنگ تجاري چين با تظاهر دولت آمريکا به مذاکره در حال تشديد است و از آنجا که تصميم شخصي دونالد ترامپ نيست و نخبگان آمريکايي به اين نتيجه رسيدهاند که بايد چين را متوقف کرد، ادامه خواهد يافت. وقتي که دونالد ترامپ به صراحت اعلام ميکند که چين 25 سال سر آمريکا کلاه گذشته و وي براي مقابله با چين برگزيده شده است، پيشبيني اينکه سرنوشت اين زورآزمايي چه خواهد شد دشوار نيست.
مشکل کجاست و چرا دولت آمريکا تصميم به قرباني کردن رژيم تجاري "سازمان تجرات جهاني(WTO)" که با دشواريهاي بسيار و لنگان لنگان به دور دوحه کشيده شد، بر سر يک تقابل با چين گرفته ست. چرا بايد پرهزينهترين رژيم ساخته شده بهوسيله هژموني آمريکا که سمبل عيني ليبراليسم است، فداي رقابت تعرفهاي با چين شود؟ پاي چه اولويت مهمتري در ميان است که اين ماجراجويي را توجيهپذير کرده است؟
رويارويي چين و آمريکا به زبان ساده
ريچارد نيکسون در اوج جنگ سرد؛ دوره لئونيد برژنف؛ پس از مدتها ديپلماسي پنهان به پکن سفر و کمونيستها پيشنهاد کرد تا شوروي را رها کرده و از مواهب هژموني آمريکا بهرهمند شوند. احتمالا چينيها با دقت سوال کردهاند که هژموني آمريکا دقيقا يعني چه. و آمريکاييها درگوشي و يا با صداي آهسته جواب دادهاند؛ هژموني آمريکا وضعيتي است که ما دلار چاپ ميکنيم و از شما کالا ميخريم، اما شما با دلارهاي ما ميتوانيد از ساير کشورها خريد کنيد و کسي دلار آمريکا را رد نميکند؛ و طبيعتا چينيها هم خوشحال شده و اين پيشنهاد سخاوتمندانه را پذيرفتهاند. البته مطمئنا بحثهاي ديگري هم شده است، مانند اينکه، ما کالايي نداريم که به شما بفروشيم تا در قبال آن دلار بگيريم، و آمريکاييها پاسخ دادهاند، مشکلي نيست تامين سرمايه و کارخانه توليدي با ما. نيازي به تاکيد نيست که اين سرمايهها در چين گريزان از کمونيسم و راهي سرمايهداري هم قرار بوده به نخبگان حزب حاکم؛ به تعبير چينيها "شازدهها" برسد؛ که رسيده است. آمريکاييها مشکلي با کار کردن با اليگارشها ندارند؛ چه عرب باشد، چه روس، چه ساکن آمريکاي جنوبي و چه چين، و بدين ترتيب رابطه طولاني مدت دو طرف؛ با شرحکار صادرات چين به آمريکا آغاز شد.
البته چينيها در فهم هژموني آمريکا دقيق نبودند و الا در سال 1975 از خود سوال ميکردند که همين 2 سال پيش بود که دولت نيکسون مهمترين رژيم پولي يادگار برتن وودز؛ نظام پولي پايه طلا؛ را با يک فرمان اجرايي تعطيل و اعلام کرد که هر کس دلار آمريکا در اختيار دارد؛ مال خودش؛ ما طلايي نداريم تا به دارندگان دلار تحويل دهيم. توافق برتن وودز فقط 30 سال عمر کرد، و حالا پس از 45 سال، چينيها هم به نقطهاي رسيدهاند که اروپاي غربي در سال 1973 رسيد. توافق با هژمون حتي اگر در تضاد با رژيم تجاري "سازمان تجارت جهاني" باشد را فراموش کن. چرا؟ چون تو داري ما را ميدوشي. فراموش نکنيم که جان اف کندي و ريچارد نيکسون هم چنين استدلالهايي در برابر آلمانها و فرانسويها اقامه ميکردند.
حجم تجارت آمريکا و چين در سال 2018 به بيش از 663 ميليارد دلار رسيد که صادرات چين به آمريکا 510 و مابقي صادرات آمريکا به چين بوده است. به زبان سادهتر آمريکاييها دانش و کالاهاي سرمايهاي به چين فروخته و کالاهاي توليد شده را از چين خريداري ميکنند و دلارها هم بين دو طرف تقسيم ميشود. چينيها حق دارند تا ابد از چنين رابطه جالبي حمايت کنند و البته طبيعي است که ترامپ عليه اين رابطه شود و آنرا کلاهبرداري بداند. اما همه ماجرا به اين سادگي نيست. آمريکاييها فراموش کردهاند که نظام دلار-محور اقتصادي جهان با اين شرط ايجاد شده است که ايالات متحده، استفاده ديگران؛ چه اروپاي غربي در دوره برتن وودز باشد و چه چين دوره بعد از برتن وودز را به رسميت بشناسد. در واقع کلاهبردار اصلي دولت آمريکا است که دلار چاپ ميکند و کالا ميخرد.
رئيس جمهوري آمريکا روز دوشنبه در توييتي نوشت: "چين همواره با دستکاري ارزي براي سرقت کسب وکار و کارخانه ها، لطمه به مشاغل، کاستن از دستمزد کارگران و آسيب به قيمت (محصولات) کشاورزان ما استفاده کرده است." شواهد زيادي وجود دارد که ادعاي ترامپ را تاييد ميکند و دليل اصلي قيمتهاي باورنکردني کالاهاي چيني در بازارهاي جهاني دستکاري نرخ ارز و کاهش تصنعي ارزش يوآن است، اما آمريکا هم همواره از بازي با نرخ برابري دلار استفاده کرده و منطقه يورو را تحت فشار قرار داده است. نمونههايي مانند کشورهاي نفتي عربي و يا ايران که با رانت نفتي ارزش پولهاي ملي خود را بهطور تصنعي بالا نگاه ميدارند تا توليدات داخلي خود را نابود کنند، زياد نيستند.
چه خواهد شد؟
"هميشه حق با مشتري است" يعني اينکه خريدار نتيجه شکلگيري و يا عدم شکلگيري بازار را روشن ميکند. از آنجا که آمريکا خريدار و چين فروشنده است، و کالاهاي چيني هم کالاهايي معمولي هستند که همهجا يافت ميشوند، بازنده اين جنگ تجاري چين است که تا همين الان بيش از 2 ميليون فرصت شغلي را از دست داده است. آمريکا تاکنون تقريبا بر نيمي از مجموع 540 ميليارد دلار کالاي چيني صادراتي به آمريکا تعرفه 25 درصدي اعمال کرده و ترامپ اعلام کرد که بر 325 ميليارد دلار باقي مانده هم تعرفه اعمال خواهد کرد.
ترامپ از شرکتهاي آمريکايي خواسته است تا چين را ترک کرده و راهي آمريکا شوند که اين مساله اوضاع چين را بحرانيتر خواهد کرد زيرا از دستيابي به سرمايه و فناوري آمريکايي هم محروم ميشوند. بدون شک متحدين آمريکا مانند ژاپن که مقصد 150 ميليارد دلار کالاي چيني است و يا کره جنوبي که 110 ميليارد دلار از پکن واردات دارد، هم تحت فشار آمريکا به اين قائله خواهند پيوست و اوضاع چين بدتر ميشود. شواهد نشان ميدهد که چين بازنده جنگ تجاري با آمريکا است و به سرنوشت اروپاي غربي در دهه 70 و ژاپن در دهه 90 ميلادي دچار خواهد شد.
ايران و جنگ تجاري آمريکا و چين
جنگ تجاري آمريکا و چين براي ايران؛ در صورتي که فهم درست و دستگاه سياست خارجي و سياست اقتصادي خارجي چالاکي داشته باشد، که ندارد؛ فرصتهاي بينظيري خلق خواهد کرد. اما مشکل اينجاست که ايران که نمي تواند در بازار متحدين خود مانند سوريه و عراق به دليل استفاده از مديران ضعيف و کارنابلد؛ حضور معني داري داشته باشد چگونه ميتواند از فرصت چين بازنده در جنگ تجاري با آمريکا استفاده کند.
تنگناهاي ناشي از تحريمهاي آمريکا و فشار بر رقبايي مانند چين که حتي اين فشارها به هند و متحدان اروپايي ايالات متحده هم تسري داده شده و کسي را مصون نگذاشته است، باعث کاهش قدرت چانهزني پکن در برابر ايران خواهد شد و راههاي دور زدن تحريمها را بيشتر و کمهزينهتر ميکند. اگرچه منصفانه بايد اعتراف کرد که چين در برابر ايران هرگز يکطرفه رفتار نکرده و ضعفهاي سياست خارجي ايران در غفلت از شرق را بايد پذيرفت و به حساب چينيها نگذاشت. بهخصوص بعد از معاهده فاجعهبار برجام که چين؛ رها و توجه به اروپا مورد توجه قرار گفت که دلخوري شديد چينيها را بهدنبال داشت.
جنگ تجاري دو قدرت اصلي اقتصادي جهان؛ منطق اقتصاد جهاني و صفبنديهاي موجود را زير و رو خواهد کرد و کشورهايي که بعد از 10 سال متوجه ميشوند چه اتفاقي افتاده بازنده خواهند بود. بخت با شجاعان و کساني که در بهترين زمان متوجه رويدادها ميشوند و به سرعت تصميم ميگيرند يار است.
* عطا بهرامي
بازار