نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
موسیقی

خاطرات موسیقایی از حماسه «خرمشهر»/ وقتی همه پای کار بودند

منبع
مهر
بروزرسانی
خاطرات موسیقایی از حماسه «خرمشهر»/ وقتی همه پای کار بودند
مهر/ قصه خرمشهر ۳۸ ساله شد، خرمشهري که سوم خرداد سال ۱۳۶۱ آن را تبديل به يک شهر جهاني کرد، حتي مهم‌تر از خيلي شهرها، خيلي مهم‌تر، مهم‌تر از آنچه فکرش را بکني. يعني اگر بچه آن دوران باشي مي‌فهمي اين مهم بودن يعني چه؟ آن وقت مي‌فهمي ۵۷۶ روز زير توپ و تانک بودن يعني چه؟ آن وقت مي‌فهمي چرا و چگونه هدف اصلي يک عمليات مهم به نام «بيت المقدس» تا اين حد تبديل به يکي از بزرگ‌ترين پيروزي رزمندگان در دوران هشت ساله دفاع مقدس شد. آن وقت مي‌فهمي که چرا اين آزادي و آزاد سازي توانسته تبديل به نقطه عطفي در تاريخ جنگ ايران و عراق شناخته شود. آن گونه که حماسه اين روز به نام «روز مقاومت، ايثار و پيروزي» در تقويم رسمي کشور جايش را پيدا مي‌کند.

براي اينکه بازهم بيشتر بفهمي چرا خرمشهر ماند و مي‌ماند، تا دلت بخواهد کتاب و روايت و فيلم هست که بخواني و بشنوي و ببيني از مقاومتي که به يادگار ماند. يک دفاع تمام عيار که هنوز گوشه‌هايي از آن از نگاه راويان هنر و مقاومت پنهان مانده و مي‌توانند به جستجوي آن بپردازند. کافي است تا در اين روزگار پرگلايه وقت داشته باشي و با يکي دو روز مرخصي از محل کارت خرمشهر را به عنوان مقصد سفرت انتخاب کني و سري به کوچه پس کوچه‌هاي آن بزني.

آن وقت مي‌فهمي که آنجا در خرداد ۱۳۶۱ و روزهاي قبلش چه خبر بوده است. در اينجا به معنا و مفهوم مطلق کلمه است که مي‌تواني با گوش‌هايت صداي گلوله و خمپاره بشنوي. من شنيدم، دقيقاً همين جاست که از پس اين گلوله‌هاي اصابت کرده به خانه و ساختمان‌ها که هنوز برخي از آن‌ها به يادگار مانده‌اند، قطعاً يک موسيقي مي‌شنوي. ترديد ندارم که مي‌شنوي… مي‌داني چرا؟ چون «خرمشهر» موسيقي دارد. يک موسيقي که رودخانه وسط شهر که به اعتقاد من همپاي زيباترين شهرهاي اروپايي است آن را زيباتر و دلنوازتر مي‌کند. موسيقي که با تماشاي پل اصلي و مسجد جامعش به شکلي ديگر تبديل مي‌شود و خلاصه رنگين کماني از نواها را به گوش تو تحويل مي‌دهد که بايد بروي و بشنوي تا باورش کني.

در کنار موسيقي که بايد از خرمشهر بشنوي، موسيقي‌هاي ديگري هم بودند که وقتي آزاد شد، بعد از سال‌ها دوباره متولد شدند و آنها هم نواي آزادي سردادند. نوايي که قطعاً با نوحه «ممد نبودي» متولد مي‌شود و راهي را آغاز مي‌کنند که سال‌ها بعدش يا در آثار سينمايي، يا در آثار موسيقايي جاي خود را باز مي‌کند و تبديل به جرياني مي‌شود که برخي اوقات اگر پولي در جيب باشد و حوصله‌اي حتي به بهانه نامش برايش جشنواره موسيقي مقاومت برگزار مي‌کنند، بعضي اوقات هم برايش آلبوم و تک آهنگ توليد مي‌شود، برخي اوقات هم سمفوني؛ به هرحال هرچه هست، چنين بوده که ماندگار مانده و تبديل شده به يادگار. يادگاري‌هايي به غايت ماندگار که شايد خيلي‌ها متوجه اين يادگاري‌ها نباشند، اما قطعاً تا ابد جلوه گر شرايطي خاص از دوراني خاص تر با آدم‌هايي خيلي خاص تر هستند که بر خلاف خيلي از ما جان برايشان ارزشي نداشت اما به معناي واقعي کلمه مقاومت کردند و مانند تا «خرمشهر آزاد شد»

آنچه مي‌خوانيد نمونه‌هايي منتخب از موسيقي‌ها و نواهايي است که توسط هنرمندان عرصه‌هاي مختلف در پاسداشت مقام خرمشهر خوزستان توليد شده و براي ما و نسل‌هاي بعد از ما به يادگار مانده است. هنرمنداني که زماني در هر مسلکي پاي کار بودند تا موسيقي خرمشهر در قالب تک ملودي‌ها، يا سمفوني يا موسيقي فيلم‌ها به گوش سنگين ما برسد.

«ممد نبودي»؛ نغمه‌اي که با تمام شدن دنيا هم تمام نمي‌شود

نوحه «ممد نبودي» يکي از ماندگارترين نغمات آئيني مرتبط با حماسه فتح خرمشهر است که بر اساس آنچه در پژوهش‌ها و تحقيقات کارشناسان حوزه موسيقي اقوام صورت گرفته، به يک ملودي بوشهري باز مي‌گردد. نوايي که سال‌هاي دور توسط نوحه خوان معروفي به نام جهانبخش کردي زاده (بخشو) در سوگ حضرت سيدالشهدا با مطلع «ليلا بگفتا اي شه لب تشنه‌کامان / دستم به دامان، آقا الامان» خوانده شد و اين چنين در تاريخ نواهاي آئيني کشور ايران به يادگار ماند.

يکي از افرادي که براي اولين بار توانست نقش مهمي در معرفي نوحه‌هاي جهانبخش کردي‌زاده به عموم مردم ايفا کند، ناصر تقوايي کارگردان پيشکسوت سينماي کشورمان بود که در اواخر دهه ۴۰ با ساخت مستندي به ارائه تصويري از مراسم سوگواري در بوشهر و نغمه‌هاي جهانبخش کردي زاده پرداخت. يکي از همين نواها هم نوحه «ليلا بگفتا» بود که باعث شد تا از مرزهاي بوشهر خارج شده و در تمام ايران شناسانده شود.

وقتي هم که ماجراي آزادسازي خرمشهر پيش آمد شرايط ويژه ديگري براي اين نوحه ماندگار پيش آمد، چنانکه به گفته روايت‌هاي تاريخي شخصي به نام جواد عزيزي که خود از رزمندگان بود، شعري را در رثاي محمد جهان آرا از فرماندهان تأثيرگذار در آزادسازي خرمشهر را با مطلع «ممد نبودي ببيني / شهر آزاد گشته / خون يارانت پرثمر گشته» سرود و پس از آن افرادي چون حسين فخري و غلام کويتي‌پور آن را خواندند.

اين نوحه آن قدر تأثيرگذار بود که بعدها توسط بسياري از موزيسين‌ها از جمله محمدرضا عقيلي بازسازي و در ارکسترهاي مختلف اجرا شد که مسعود کرامتي بر روي يکي از همين ملودي‌هاي موسيقايي نسخه‌اي از اين قطعه را اجرا کرد که سهم پررنگي در خاطرات شنيداري ما به واسطه بازپخش چندين‌باره از صدا و سيما داشته است.

جواد عزيزي شاعر قطعه ممد نبودي نيز درباره نحوه سرودن نوحه بازخواني شده توضيح داده است: «سرودن شعر ممد نبودي در زمان جنگ بود. جهان‌آرا مهر سال ۶۰ شهيد شد. سوم خرداد سال ۶۱ خرمشهر آزاد شد و شهيد جهان آرا ۹ ماه بود که شهيد شده بود و آزاد سازي خرمشهر را نديد و سال ۶۱ اولين سالگردش جمشيد برون مداح همراهم هم در عمليات بيت المقدس شهيد شده بود. سه تا اتوبوس شده بوديم تا به تهران برويم و در مراسم سالگرد شهادت جهان آرا شرکت کنيم. قرار شد يک نوحه باشد که در آن مراسم بخوانيم که آن نوحه را خودم گفتم و در اتوبوس هم خودم براي بچه‌ها خواندم. […] زمان آزادسازي خرمشهر که حرفش بود جاي شهيد جهان آرا و بقيه شهدا خالي است که کاش مي‌شد باشند و آزادسازي خرمشهر را ببينند. مثلاً جمشيد برون خيلي دوست داشت حضور داشته باشد و آزاد سازي خرمشهر را ببيند و آرزو داشت برود بالاي گلدسته مسجد جامع و همان جا شروع به اذان گفتن کند. خيلي از بچه‌ها بودند که شهيد شدند و نتوانستند آزاد سازي خرمشهر را ببيند و قبل از سرودن اين نوحه در واقع ذهنيتي از آنها داشتم بعد که گفتند بيا نوحه بگو، نوحه ممد نبودي را به ياد جاي خالي همه شهدا گفتم.»

«سمفوني حماسه خرمشهر»؛ مجيد انتظامي و توليد يک آلبوم در سال ۱۳۹۱

يکي ديگر از آثار موسيقايي که پيرامون حماسه آزاد سازي خرمشهر توليد شده آلبوم «سمفوني حماسه خرمشهر» اثر مجيد انتظامي است که سال ۹۱ توسط بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس توليد شد.

در توضيح اين اثر موسيقايي که بارها در تالارها و برنامه‌هاي مختلف پيش روي مخاطبان قرار گرفته آمده است: «موسيقي «حماسه خرمشهر» داراي چند موومان است. در آغاز موومان اول، ويولن‌ها و ساز هورن به آرامي و به همراه آکوردهاي ساده به بيان آرامش موجود در گستره شهر مي‌پردازند و با برخاستن ترومپت و تيمپاني آرامش از شهر گريخته و جاي خود را به هراس و اضطراب مي‌سپارد. رفته رفته به وسيله ترومبون‌ها و سازهاي زهي و در انتها هورن ها، اين نوا اوج مي‌گيرد تا آنجا که هجوم بيگانگان به شهر در آن حس مي‌شود. سازهاي زهي و چوبي به وسليه کروماتيک‌هايي که اجرا مي‌کنند، راويان اين حمله اند و سازهاي مسي و کوبه‌اي به بيان خشونت بي حد و حصر که بر خرمشهر رفته است، مي‌پردازند. در اين قسمت از هارموني‌هاي پيچيده‌تري استفاده شده است. آکوردهاي دي سونانس (نا مطبوع) به همراهي کروماتيک‌هاي زهي و سازهاي کوبه‌اي خشونت مذکور را به اوج مي‌رسانند و در پايان نخستين موومان به ضربه گانگ، خرمشهر اشغال مي‌شود. نواي آرام باس‌ها آغازگر دومين موومان اين قطعه هستند. سپس ويولن‌ها به همراهي ناله خوانندگان کر از کوچ مردمان آواره و دردمند مي‌گويند، از خاطرات عزيزان از دست رفته و دوري از خانه و کاشانه و آوارگي از شهر. ناله کر به همراه «ابوا» حاکي از بي گناهي و درماندگي مردم شهر است و آکوردها کم کم خبر از خاموشي شهر و ويرانه‌هاي خون آلود و پر دود آن مي‌دهند. در انتهاي اين قسمت باس‌ها و تيمپاني و ضربه‌هاي کوتاه ارکستر، نويد زندگي و خروش مي‌دهند. مردم برخاسته اند و سازهاي ضربه‌اي جنوب با سنج و با ريتمي شاد با همراهي سازهاي کوبه‌اي و زهي نويد دستيابي مجدد به خرمشهر را سر مي‌دهند.

مردم خود را آماده دفاع مي‌سازند به اميد آزادي خرمشهر. در اين نويد ملودي و ويولن‌ها و ضربات سازهاي مسي هم نوا فرياد مي‌کنند. با سکوت سازهاي ضربه‌اي و مسي، کنترباس و ويولن سل و آلتو به بيان ترس و خفقان دشمن مي‌پردازند و اين وهم رفته رفته اوج پيدا مي‌کنند. تا اينکه شيپور حمله ايرانيان به صدا در مي‌آيد و در پي آن ترومپت‌ها و هورن‌ها و در انتها ترومبون و توبا نواي حمله در مي‌آورند. کر نيز در ابتدا به صورت باس و سپس تنور و بعد آلتو و سوپرانو با آکوردها، مقطع اراده مردم را در باز پس گرفتن شهر تداعي مي‌کنند. صف آرايي نيروهاي خودي به وسيله سازهاي مسي و چوبي بيان مي‌شود. حمله دفاعي آغاز مي‌شود. سازهاي ضربه‌اي، ترومبون‌ها و باس‌ها سخن از چگونگي حمله مي‌رانند و صداي ترومپت‌ها و هورن‌ها فضاي موسيقي را جان مي‌بخشد. آکوردهاي مطبوع اين قسمت به نوعي به کار گرفته شده اند که براي شنونده قابل درک باشند. خط‌هاي کنتر پوآن با اجراي سازهاي مسي و زهي و قابليت سازهاي چوبي بازپس گرفتن خرمشهر را ندا مي‌دهند. در اين بخش همراهي صداي تانک‌ها و مسلسل‌ها با موسيقي حکايت اين نبرد سرنوشت ساز را در خود دارد و در انتهاي موومان پاياني، فانفار پيروزي به وسيله سازهاي مسي اجرا مي‌شود و صداي دف شادي اين پيروزي را به اوج مي‌رساند که «خرمشهر آزاد شد».

«نخل‌هاي بي‌سر»؛ وقتي محسن چاوشي از خرمشهر انتقاد مي‌کند

محسن چاوشي خواننده موسيقي پاپ ايران که اصالتاً زاده استان خوزستان است و طي سال‌هاي اخير نيز آثار متعددي را با موضوع دفاع مقدس پيش روي مخاطبان قرار داده، که قطعه «نخل‌هاي بي سر» يکي از همين آثار است. قطعه‌اي انتقادي که خواننده در مقدمه ترانه ضمن توصيفي از حماسه فتح خرمشهر به بيان نکاتي انتقادي از اوضاع پيراموني اين شهر مي‌پردازد.

چاوشي در اين ترانه فضاي ترانه را به گونه‌اي ترسيم کرده که به مخاطبانش بفهماند که خرمشهر تا چه اندازه براي او از اهميت برخوردار است. او در ترانه‌اي که کلامش مبتني بر به کار گيري کلمات و الحاني ساده چيده شده تلاش مي‌کند که خود را به عنوان يک خرمشهري تمام عيار نشان داده و از شرايطي سخن بگويد که گويي همه آنها را جان و وجودش حس کرده است. او در اين ترانه مي‌کوشد تا مخاطب را با خود به کوچه پس کوچه‌هاي شهري ببرد که کاملاً مي‌توانيم همراه با موسيقي و شعر فضاي ترسيم شده را در ذهن تداعي کنيم. کما اينکه همين شرايط موجب مي‌شود تا مخاطبي که با حال و هواي اين شهر جنگ زده آشنايي ندارد، همذات پنداري مناسبي پيدا کند.

وي درباره قطعه «نخل‌هاي بي‌سر» نوشته است: «اين آهنگ را تقديم به مردمان سرزمينم ايران مي‌کنم که يادشان باشد گوشه‌اي از اين خاک، مظلوم باقي مانده است، نخلاي بي‌سر، دل‌نوشته‌اي است از شهرم خرمشهر که همه وجودم را پر کرده است.»

«پوئم سمفوني‌هاي خرمشهر و حلبچه»؛ همکاري کامکارها با خوانندگان مطرح

«پوئم سمفوني‌هاي خرمشهر و حلبچه» هم يکي از آثار ماندگار موسيقايي در زمينه حماسه آزادسازي خرمشهر است که پاييز سال ۹۰ به آهنگسازي هوشنگ کامکار و خوانندگي بيژن و ارسلان کامکار و ايرج رحمانپور توسط مؤسسه «آواي باربد» روانه بازار موسيقي شد.

هوشنگ کامکار در توضيح اين آلبوم موسيقايي گفته است: «به عنوان يک موسيقي‌دان ايراني در قبال فجايعي مانند جنگ در خرمشهر و بمباران حلبچه که به جرأت مي‌توان آن‌ها را وقايع جهاني ناميد، احساس مسئوليت کردم و آنچه در توان موسيقايي دارم براي زنده نگه داشتن خاطره آن‌ها در دل نه تنها ايرانيان بلکه جهانيان بصورت پوئم سمفوني بسازم. داستان اشغال خرمشهر و شجاعت دليرمردان جنوب براي دفاع از ميهن، ناموس و آرمان‌هاي خود بر کسي پوشده نيست. مرداني که زندگي خود را در اين راه فدا کردند تا سرزمينشان آزاد و ديگران در آسايش و امنيت به زندگي خود ادامه دهند. داستان دليرمرداني که در کوچه‌هاي خرمشهر از بامي به بام ديگر مردانه جنگيدند و از وجب به وجب آن با دستان خالي و اندک سلاح دفاع کردند. فاجعه حلبچه نيز به راستي دردناک‌ترين تراژدي در تاريخ انسان و واقعه دهشتناک جهاني به شمار مي‌آيد که دل هر انسان شرافتمندي را به درد مي‌آورد که متأسفانه در ماندگاري و ثبت اين نسل کشي چندان اقدام جدي از سوي هنرمندان داخل و خارج نشده است. کودکان و زنان و مردان بيگناهي که بدون دفاع در زير بمب‌هاي شيميايي صدام در کوچه‌ها و خيابان‌ها جان سپردند. مادران و پدراني که کودکان شيرخوار خود را بغل گرفته و افتاده بر زمين جان سپردند و جان داران ديگر نيز خشکيده بر زمين ماندند نوشتن «افسانه خرمشهر و حلبچه» در اين راستا و به منظور ثبت گوشه‌اي از اين فداکاري‌ها و رنج‌ها در اسفندماه ۱۳۸۹ به پايان رسيد که شامل دو پوئم سمفوني خرمشهر و حلبچه است.

«خاک سرخ»؛ روايت تازه محمدرضا عليقلي از خرمشهر

سريال «خاک سرخ» يکي ازمجموعه‌هاي تلويزيوني محبوب سيماست که سال ۸۱ در قالب يک مجموعه ۱۷ قسمتي به کارگرداني ابراهيم حاتمي کيا از شبکه اول سيما پخش شد.

خاک سرخ زندگي دختري است بنام ليلا با باز لاله اسکندري که در سالهاي قبل از انقلاب از خانواده‌ي خود جدا مي‌شود و در شب عروسي خود پي مي‌برد خواهري به اسم ليالي با بازي مهتاب کرامتي دارد و خود نيز اهل جنوب است. از اين رو به جست و جو و کشف هويت خويش مي‌پردازد.

موسيقي‌هاي متن ساخته شده براي اين سريال توسط محمدرضا عليقلي آهنگساز مطرح سينماي کشورمان ساخته شده است. که اين موسيقي از جمله آثار ارزشمند و ماندگار در حوزه ساخت ملودي‌هاي مرتبط با موضوع آزاد سازي خرمشهر به حساب مي‌آيد که البته بعدها توليد کنندگان اثر تصميم گرفتند تا آلبوم موسيقي متن اين سريال را نيز منتشر کنند. مجموعه‌اي که با وجود کمبود ابزارهاي رسانه‌اي پخش و معرفي آثار موسيقايي آن دوران نيز با استقبال مخاطبان روبه رو و از فروش خوبي هم برخوردار شد.

«خرمشهر»؛ وقتي عليرضا عصار بازي را عوض کرد

عليرضا عصار نيز در آلبوم «بازي عوض شده» که سال ۱۳۹۰ توسط معاونت هنري بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس پيش روي مخاطبان قرار گرفت اثري را براي مخاطبان آثارش منتشر کرد که تمامي قطعاتش مرتبط با مضامين دوران دفاع مقدس بود.

يکي از اين آثار «خرمشهر» به آهنگسازي فواد حجازي بود که در قالب ارکسترال توليد شد، اثري که با ترانه سرايي عليرضا شجاع پور ابتدا توصيفي حماسي از سايه شوم جنگ تحميلي سخن گفته و بعد از آن با لحن متفاوت عصار در خوانش که او را از ديگر هم مسلکانش جدا کرده، به بيان آنچه در خرمشهر و حماسه آفريني‌هاي رزمندگان گذشت مي‌پردازد.

قطعه «خرمشهر» يکي از قطعه‌هاي ماندگار ملي – ميهني عليرضا عصار است که به مدد توانايي عليرضا شجاع‌پور در مقام شاعر شمايلي از غرور آفريني ايراني‌ها با ارائه تمثالي موسيقايي از آرش کمانگير تا رشادت‌هاي رزمندگان در فتح خرمشهر را به تصوير کشيده که قطعاً مي‌تواند در زمره آثار ماندگار مرتبط با موضوع خرمشهر قرار گيرد. شرايطي که به دليل پيشينه معتبر آهنگساز و نوازندگانش آن را از برخي آثار سفارشي و بي هويت دور ساخته و موسيقي را به مخاطب ارائه مي‌دهد که تاريخ درباره ماندگاري آن قضاوت خواهد کرد.

موسيقي فيلم‌هاي «بلمي به سوي ساحل» به کارگرداني رسول ملاقلي‌پور به آهنگسازي محسن نفر، «روز سوم» به کارگرداني محمد حسين لطيفي و آهنگسازي عليرضا کهن ديري، «کيميا» به کارگرداني احمدرضا درويش و آهنگسازي احمد پژمان، عليرضا عصار با قطعه «خرمشهر»، محمد اصفهاني با قطعه «فاتحان خرمشهر»، محمدرضا عيوضي با قطعه «خرمشهر»، محمود جهان با قطعه «ياد خرمشهر»، سعيد شهروز با قطعه «غروب سرخ»، ماني رهنما با قطعه «خونه‌ام جاي دشمن نيست»، بهرام پاييز با قطعه «خاک خرمشهر»، امير تاجيک با قطعه «قصه مرداي مرد»، نيما مسيحا با قطعه «ترانه فتح»، مهدي يغمايي با قطعه «خاک تن خسته»، بهنام صفوي با قطعه «خاک تب دار»، قاسم افشار با قطعه «خاک وطن»، علي لهراسبي با قطعه «وطن» و محمد عليزاده با ترانه «شهر عشق» از آثاري هستند که طي سال‌هاي گذشته در تجليل از حماسه آزادسازي خرمشهر به صورت شخصي يا با حمايت نهادهايي چون مرکز موسيقي و سرود سازمان صدا و سيما توليد کردند.