فارس/ يک سال پس از سفر رضاخان به ترکيه در تيرماه 1314 به فرمان حکومت پهلوي اول استفاده از کلاه شاپو اجباري شد. مردم شهر مشهد در اجراي اين فرمان حکومت مقاومت ميکردند و دو نگاه در ميان حاکمان محلي در برابر مقاومت مردم در برابر استفاده از کلاه شاپو وجود داشت.
رضاخان در خرداد ۱۳۱۳ هجري شمسي تنها سفر خارجي خود را در راس يک هيات ۱۷ نفره که عموما نظامي بود، به ترکيه آغاز کرد. اين سفر به همت محمدعلي فروغي نخستوزير غربگرا و متجدد انجام شد. البته مدرنازيسيوني که آتاتورک در ترکيه آغاز کرد الگوي رضاخان بود؛ چنان که رضاخان ۱۱ سال قبل، زماني که براي نخستين بار رداي نخستوزيري بر تن کرده بود از اولين رهبران جهان بود که به محض اينکه اطلاع يافت در ترکيه آتاتورک اعلام جمهوريت کرد، تغيير حکومت را به آتاتورک تبريک گفت و يک کلامالله مجيد و يک قبضه شمشير مرصع به عنوان هديه براي او فرستاد تا مقدمهاي براي ايجاد روابط دوستانه براي دو کشور شود.
رضاخان پس از کسب قدرت در ايران در پي مدرنازيسيون صوري گام برداشت و نخستين اقدام او براي ايجاد اين تحول، تمرکز قدرت در ايران بود. پس از آنکه قدرت مرکزي را در ايران تقويت کرد، سراغ ساير مظاهر به اصطلاح فرهنگي رفت که کشف حجاب و متحدالشکل کردن لباس مردان در زمره اين اقدامات به شمار ميآيد. چنان که او براي نيل به اين اهداف از هيچگونه اقدامات سرکوبگرايانه ابايي نداشت.
رضاشاه پس از سفر ۴۰ روزه به ترکيه و بازگشت به ايران بر تصميم خود بر کسب مظاهر تمدن غرب پاي فشرد. از جمله يک سري تصميم زنجيرهاي مانند تغيير کلاه مردم به کلاه شاپو، کشف حجاب، جشن هزاره فردوسي و تاسيس فرهنگستان ايران و پيمان سعدآباد را ميتوان مورد اشاره قرار داد.
يک سال پس از سفر رضاخان به ترکيه در تيرماه ۱۳۱۴ به فرمان حکومت پهلوي اول، استفاده از کلاه شاپو اجباري شد. مردم شهر مشهد در اجراي اين فرمان حکومت مقاومت ميکردند و دو نگاه در ميان حاکمان محلي در برابر مقاومت مردم در برابر استفاده از کلاه شاپو وجود داشت. نگاه نخست که مدارا با مردم مشهد را خواستار بود، نگاهي بود که محمدولي اسدي ملقب به مصباحالسلطنه طرفدار آن بود. او عهدهدار سمت نايبالتوليه آستان قدس رضوي بود. محمدولي اسدي نماينده سيستان در دوره چهارم مجلس شوراي ملي شد و به همين دليل به تهران مهاجرت و در تجريش سکونت اختيار کرد که بعدا منزل او محل تجمع سياستمداران و نمايندگان مجلس به خصوص طرفداران رضاخان بود.
او پس از به سلطنت رسيدن رضاخان به سفارش تيمورتاش و سيدمحمد تدين رئيس مجلس شوراي ملي، عهدهدار سمت نايبالتوليه آستان قدس رضوي شد.
دومين نگاه، خواستار استفاده از زور و اجبار براي وادار کردن مردم به کلاه شاه پو بود. طرفدار اين نگاه کسي نبود جز فتحالله پاکروان استاندار خراسان رضوي. فتحالله مشيرحضور معروف به فتحالله پاکروان يکي از رجال قاجار و پهلوي بود. وي فرزند حاج ميرزا کاظم مشير لشکر و دختر ميرزا تقيخان اميرکبير بود. به عبارتي، او نوه اميرکبير به شمار ميرفت. فتحالله پاکروان پس از اتمام تحصيلات مقدماتي براي ادامه تحصيل به فرانسه رفت و از مدرسه نظامي سن سير فارغالتحصيل شد و به ايران بازگشت. او مشاغل متعددي در وزارت امور خارجه و در نهايت استانداري خراسان همزمان با واقعه گوهرشاد داشت.
رضاخان پس از شنيدن هر دو نگاه پس از مدتي عقيده هر دو مسئول محلي را جويا شد که پاکروان با تحريک رضاخان به شاه نوشت قادر به انجام نظر خود هستم؛ در صورتي که از سوي نايبالتوليه تحريک نشوم. محمدولي اسدي به استفاده از اجبار از طرف شاه هشدار داد که در نهايت مطابق روحيه رضاخاني ـ که هيچ مماشاتي در برابر اوامر خود نميديد ـ به پاکروان دستور داد در پي اِعمال قدرت برآيد و پاکروان نيز با اجراي فرمان رضاشاه دستور داد هر مرد مشهدي که از کلاه شاپو استفاده نکند، دستگير و کلاه غير از شاپو دريده شود.
اقدام پاکروان در تيرماه ۱۳۱۴ با مقاومت مردم روبرو شد. مردم در مجلس آيتالله يونس اردبيلي تجمع کردند و پس از آن تجمع با نظر علما مجاب شدند آيتالله سيدحسين طباطبايي قمي را براي مذاکره با رضاشاه به تهران بفرستند. آيتالله قمي براي مذاکره به ري رفت، اما رژيم پهلوي پس از اطلاع از محل سکونت او و اطلاع از مهاجرت و محل سکونت وي، منزلش را محاصره و در نهايت او را به عراق تبعيد کرد.
مردم مشهد زماني از بازداشت آيتالله قمي در ري باخبر شدند که در مسجد گوهرشاد اجتماعي اعتراضي ـ مدني کردند و شيخ محمدتقي بهلول نيز به منبر رفت و مردم را به ايستادگي تشويق کرد. اين اعتراضات سه روز ادامه داشت که خبر به رضاخان رسيد و دستور داد اگر تا فردا صبح مردم پراکنده نشوند، مجازات نظامي خواهند شد.
سرتيپ مطبوعي، هنگ پياده لشکر را به فرماندهي سرهنگ قادري مامور سرکوب اعتراضات کرد. در اين واقعه، سرهنگ قادري دستور تيراندازي صادر کرد و در اين اعتراضات به روايتي بيش از ۱۷۰۰ نفر از مردم مشهد به شهادت رسيدند. به محض پراکندن مردم، کشته و زخمي را جمعآوري و در گور دستهجمعي دفن کردند.
رضاخان در هيات دولت خبر سرکوب اعتراضات مردم را شنيد و لبخند رضايت زد. شيخ محمدتقي بهلول بعد از قيام به افغانستان گريخت و آيتالله سيدحسين طباطبايي قمي نيز از عراق به تهران تبعيد شد. ۶ ماه بعد از واقعه گوهرشاد، رضاخان در ۱۷ دي ۱۳۱۴ قانون منع استفاده از حجاب را تصويب و با سرکوب اجرا کرد. به طوري که بسياري از زنان محجبه مجبور شدند سالها از خانه بيرون نروند تا چادر به زور از سرشان گرفته نشود.
اما آن روي ديگر سکه سياستهاي فرهنگي رضاخان به خصوص مساله کشف حجاب، خواست روشنفکران غربزده و لائيکي بود که رضاخان را تحت فشار قرار دادند تا قانون کشف حجاب را پياده کند. موسي حقاني، رئيس پژوهشکده تاريخ معاصر با اشاره به پيشينه مساله حجاب در عصر رضاخان از تحقير و توهين زنان محجبه در نشريات آن زمان سخن گفت و اظهار داشت: در آن زمان نشريه «ايران جوان» تصوير زنان چادري را انداختند و زير آن نوشتند «کلاغ سياه».
نکته جالب آنکه محمدعلي فروغي از روشنفکران و مدعيان تجدد نيز از تهديد رضاخان در امان نماند؛ چون پس از واقعه گوهرشاد، رضاخان سرهنگ رفيع نوايي را مامور رسيدگي به واقعه گوهرشاد کرد و چون سرهنگ رفيعي خردهحسابي با اسدي داشت، او را محکوم به اعدام کرد و فروغي خواست شفاعت او را کند که رضاخان عصباني شد و لقب «زن ريشدار» (مرد ترسو) را به او داد، اما دست روزگار چنان شد زماني که متفقين بعد از جنگ جهاني دوم ايران را اشغال کردند، رضاخان دست به دامن همان زن ريشدار شد تا حکومت پهلوي با وساطت فروغي، نزد انگليسيها در ايران تداوم پيدا کنند.
بازار