ايران/ روزنامه ايران در گفت وگو با محمدرضا باهنر پرسشهايي در باره موضوعات مختلف سياسي مطرح کرده است.
بخشهايي از مصاحبه را مي خوانيد:
زماني مرحوم عسگر اولادي که نميتوانست گفتوگو با اصلاحطلبان را حزبي پيش ببرد، نامهنگاري ميکرد؛ ما اين فضاسازي را از شما نديديم؛ حالا يا اطلاع نداريم يا نمود نداشته است يا اصلاً ارادهاي نبوده است...
من الان در مجلس نيستم؛ اما خيليها مراجعه ميکنند که الان مجلس کذا و کذاست و من اين حرف را قبول ندارم. ما در مجلس دهم آدم قدرتمند زياد داريم. اما تفاوت جدي مجلس دهم با بقيه مجالس ما اين است که ما در تمام مجالس بعد از انقلاب، فراکسيون اکثريت داشتيم. مجلس دهم، فراکسيون اکثريت ندارد. ما در مجلس دهم 3 فراکسيون داريم که قدرتمند هستند، اما متأسفانه در اقليت هستند. در ساحت سياست دنيا هم ميگويند دولتهاي ائتلافي، ضعيف ظاهر ميشوند. مجالس ائتلافي هم ضعيف ظاهر ميشوند زيرا دولتي که با ائتلاف روي کار ميآيد، مرتب بايد بين وجوه ائتلافي بده بستان داشته باشد؛ وگرنه ممکن است گروهي از ائتلاف بيرون بروند و اگر اين اتفاق بيفتد، حزب در اقليت قرار ميگيرد و گرفتاري ايجاد ميکند. شما به نامهنگاري مرحوم عسگر اولادي با اصلاحطلبان اشاره کرديد؛ اما من ميگويم که ما درون جناح خودمان هم مشکل داريم. اگر جناح اصولگرا را يک ستون آدم به طول 100 متر درنظر بگيريم، بنده اين وسط ايستاده ام. 10 نفر اولي آنقدر تند هستند که اگر بگوييد کلاه بياور، سر ميآورند. 10 نفر آخري هم آنقدر محافظهکارند که در خفا ميگويند: من اصولگرايم اما به کسي نگو؛ من زن و بچه دارم؛ پست و مسئوليت دارم. کسي که وسط اين ستون ايستاده، بايد هم هواي 10 نفر اول و هم هواي 10 نفر آخر را داشته باشد. ممکن است کسي که وسط ايستاده حرفي بزند؛ اول صفيها ميگويند عجب آدم محافظهکاري است! و آخر صفيها هم ميگويند عجب راديکالي است!
در دنيا گروهها و نهادهايي هستند که خارج از دستگاه رسمي ديپلماسي لابي ميکنند؛ اين گروهها از پايههاي دموکراسي هستند؛ از جنگ و تند شدن فضا جلوگيري ميکنند؛ ما چرا از اين ظرفيت استفاده نکرديم؟ چرا گروهها و نهادهايي نداريم که در دوران تحريم به کارمان بيايند؟ رايزنهاي فرهنگي نيز بيشتر نقش مبلغ دارند. چرا ضرورتش احساس نشد؟
من نميخواهم در ذهنم بهدنبال مقصر بگردم؛ اين قصور وجود داشت؛ من فکر ميکنم يکي از مراکزي که قصور داشت، سيستم رسمي ديپلماسي کشور است. وزارت خارجه از ديپلماسي رسمي استفاده کرده است اما از ديپلماسي عمومي استفاده نکرد. ما غير از رايزنهاي رسمي؛ کاردار، تاجر، قانونگذار، حقوقدان و ورزشکار داريم که ميتوانند در ساحت عمومي ديپلماسي فعال باشند. 10-15 سال پيش گروه 10، 10 نفر از رؤساي حکومت بودند، اما الان وقتي گروه 10 دور ميز مينشينند، 80 نفرند؛ چون علاوه بر رئيس حکومت، رئيس ان جي او، فعال سياسي و کنشگر اقتصادي هم هست.
مورد ديگر اين است که ما متأسفانه با بدبيني به همديگر نگاه ميکنيم و اصولاً مذاکره کردن با مخالف را تقبيح ميکنيم؛ جرمانگاري ميکنيم و ميپرسيم: چرا اين اتفاق افتاده است؟ چرا مذاکره کردي؟ چه جوري مذاکره کردي؟ البته دستگاه اطلاعاتي و امنيتي بايد مراقبت کند چون در اين قضايا ممکن است نفوذ هم بشود؛ مملکت فروشي هم بشود، غيرممکن نيست. اما باعث نميشود که ما صورت مسأله را پاک کنيم. در دوران دفاع مقدس زماني که قرار شد نيروهاي خارج از ارتش و سپاه بهصورت عمومي هم بروند به جبهه براي دفاع مقدس، يک سري از دوستان سفت و سخت ما ميگفتند که بايد گزينش کنيم؛ سؤال جواب کنيم که چرا ميخواهد برود؟ نماز ميخواند؟ مسلمان هست يا نه. ما گفتيم: چرا سختگيري ميکنيد؟ شايد در ميان اينها 4 نفر نفوذي منافقين هم باشند. درنهايت نظام به اين جمعبندي رسيد که رها کنيد و بگذاريد همه بروند. 10 هزار نفر ميروند و فرض ميکنيم 50 نفر هم ستون پنجمند؛ آن 50 تا بين 10 هزار نفر حل ميشوند؛ نميشود 10 هزار نفر را به خاطر نگراني از 50 نفر معطل کرد. به همين دليل به جايي رسيد که اسم طرف را هم نميپرسيدند. هرکس ميگفت ميخواهم بروم، آيينه قرآن ميگرفتند و موفقيت هم در آن بود. ما در سيستم ديپلماسي هم بايد از هر ظرفيتي که ميتوانيم استفاده کنيم. از دانشجويي که ميفرستيم، از استادي که فرصت مطالعاتي دارد، از تاجري که ميرود، از نماينده مجلس.
ما چهرههايي مثل آقاي موسويان داريم که آن هم به نظر ميرسد بيشتر پانسيونرند تا لابيمن؟
من نميخواهم درباره افراد اظهار نظر کنم؛ اما خيلي دوز بدبيني ما به اين چيزها زياد است. اين دوز بايد پايين بيايد؛ بايد راحتتر فکر کنيم. شما موسويان را مثال زديد که برخيها متهمش ميکنند در حالي که در قضيه نفوذ آدمهايي داريم خيلي عليه السلام هستند، ولي رفته و ارتباط برقرار کرده است.
نميشود از ظاهر قضاوت کرد. ما توهم توطئهمان بالاست. هرکس ميخواهد هر کاري بکند، توهم داريم که نکند خودش را فروخته است. مملکت را فروخته است. علقههاي آن طرف آبي دارد و قس عليهذا. فکر ميکنم غلظت توهم ما بالاست. توهّم با ذکاوت و زيرکي تفاوت دارد. ما بايد زيرکي داشته باشيم، ذکاوت داشته باشيم، رصد جدي داشته باشيم اما نبايد متوهم باشيم و فکرکنيم همه ميخواهند توطئه بکنند.
توصيه شما براي سهلگيري در اين عرصه براي شرايط الان کشور است يا شرايط عادي؟
براي هميشه. ديپلماسي عمومي فقط بهعنوان درمان نبايد باشد. خيلي وقتها بايد براي پيشگيري فعاليت کند. در حالت عادي هم ما بايد اين ارتباطات قوي را داشته باشيم. نکته ديگر اين است که فعاليت ديپلماسي ما بايد پهن شود. طرفهاي مذاکرهمان 4-5 کشور بيشتر نيستند. من از زماني که دکتر ولايتي وزير خارجه بود، معتقد بودم و به ايشان ميگفتم و الان هم ميگويم 200 کشور در دنيا وجود دارد اما ما با 7-8 کشور بيشتر رابطه نداريم. ما در اغلب کشورها سفير داريم؛ چرا سفرا کارنامهاي از برقراري ارتباط اقتصادي، سياسي، فرهنگي و نظامي ندارند. يعني ما حتي نتوانستيم از نهادهاي رسمي هم خوب استفاده نکرديم و گرفتار شديم.
شما گاندو را تماشا کرديد؟
بله. البته نتوانستم کامل ببينم. به صورت گذرا ديدم.
حتماً انتقادات را شنيدهايد. نظرتان چيست؟
مانور و نشان دادن قدرت و اشراف نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي بسيار پسنديده است. موضوعي که دستمايه دستاندرکاران و تهيهکنندگان سريال «گاندو» قرار گرفت و نتيجهاش ساخت سريالي فاخر بود. اما لازمه نمايش توان اطلاعاتي و امنيتي يکي از دستگاههاي کشور، اين نيست که بخش ديگري از حکومت زير سؤال برود. کارگردان گاندو ميتوانست قدرت دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي کشور را به رخ دشمن بکشد و همزمان شهروندان و ديگر مسئولان را هم خوشحال کند. توان دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي کشور ما بسيار بالاتر از آني است که در فيلم نشان داده شد و اصلاً ضرورت نداشت ما گروه ديگري را که داخل مجموعه نظام فعاليت ميکند و جزئي از نظام است تخريب کنيم. شناسايي و توقف فعاليت جاسوسان و افرادي که قصد آسيب به منافع ملي کشورمان را دارند، هر قدر پيچيدهتر باشد، ارزشمندتر است؛ اما معامله کردن با اين افراد شناسايي شده و بازداشت شده هم يک عرف است. کما اينکه در دوران دفاع مقدس هم چنين چيزهايي بود. موارد متعددي بود که ما براي آزادي اسرايمان با رژيم بعثي عراق معامله کرديم و اسراي آنها را آزاد کرديم؛ افرادي را که هر کدامشان دهها نفر از بچههاي ما را به شهادت رسانده بودند. سؤال اصليتر از سازندگان اين سريال اين است که آيا اين اتفاق، بدون هماهنگي با مجموعه نظام بوده است؟ هر کدام از ما وظيفه داريم به تهيهکنندگان اين سريال دست مريزاد بگوييم؛ اما در تکرار اين دست سريالها بايد مراقبت شود تا بخش ديگري از حکومت زير سؤال نرود.
بازار