برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
  1. برگزیده
سیاسی

تدابیر پیشنهادی قالیباف برای پسا کرونا

منبع
آخرين خبر
بروزرسانی
تدابیر پیشنهادی قالیباف برای پسا کرونا
آخرين خبر/ دکتر محمدباقر قاليباف دانشيار دانشگاه تهران در مطلبي نوشت: در عصري که سرعت پيشرفت علوم و فناوري هاي مختلف به حد اعجاب انگيزي رسيده، شيوع ويروس کوويد-۱۹ که در مدت اندکي کل کشورهاي جهان را درگير و تا امروز نزديک به يک ميليون نفر در جهان را مبتلا کرده به پديده اي مهم و حياتي تبديل شده است که درصورتي که طولاني شود تاثيري ماندگار برهمه ارکان نظم آينده جهاني خواهد گذاشت لذا تحليل اين پديده مهم از زوايا و ابعاد مختلفي قابل طرح است اما از يک نگاه ژئوپليتيکي به موضوع شيوع اين ويروس ميتوان به نکات ذيل اشاره کرد. اول اينکه هرچند فرسايش نقش دولت‌ها از مهمترين واقعيتهاي دوران حاضر است اما شيوع ويروس کوويد-۱۹ نشان داد برخلاف آنچه برخي از پژوهشگران طي سال‌هاي اخير در مورد کاهش نقش دولت‌ها و جايگزيني آنها با ساير بازيگران فراملّي و فروملّي و يا نيروهاي اجتماعي صحبت کرده‌اند، در شرايط کنوني به وضوح روشن است که هنوز هم دولت‌ها، يگانه بازيگر اصلي براي حفظ امنيت و جان مردم خود هستند و شهروندان نيز در هنگامه بحران همين نگاه را به دولت‌ها دارند و بيش از ديگران به دولت‌هاي ملي براي تامين امنيت خود وابسته هستند. ويروس کوويد-۱۹ نشان داد که هرچند شاهد فرسايش نقش دولت‌ها در تعامل و رقابت با ساير بازيگران هستيم اما همچنان دولت ها مهمترين بازيگران ملي در نظر مردم هستند و هنوز حاکميت دولتها آنگونه که ايده آليستها معتقدند به زباله دان تاريخ نرفته است. لذا به نظر مي رسد در جهان پساکرونا دولت قوي تر و مداخله گرتر خواهد شد و بخشي از مسئوليت هاي پيشين خود را بازيابي خواهد کرد. دوم اينکه در شرايطي که روند جهاني شدن يکي از مهمترين واقعيتهاي دوران حاضر است اما فراگير شدن ويروس کوويد-۱۹ نشان داد که مردم جهان در يک جامعه واحد و فراگير جهاني به يکديگر بيش از گذشته مي‌پيوندند و هيچ گريزي از اين واقعيت نيست اما گسترش بحران ويروس کرونا نشان داد که قدرت فرآيندهاي از پايين به بالا در پديده جهاني شدن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. گسترش اين ويروس از يک فرد در يک بازار محلي در يک استان در کشور چين به سطح و مقياس جهاني نشان داد که چگونه در همين شرايط جهاني شده، يک محيط جغرافيايي محلي در سطوح و مقياسهاي مختلف از فردي تا جهاني ميتواند اثرگذار باشد و نبايد جهاني شدن را تنها فرآيندي از بالا به پايين ديد. ويروس کوويد-۱۹ نشان داد که هرچند جهاني شدن يکي از مهمترين واقعيتهاي دوران حاضر است اما همچنان بايد به اهميت محيطهاي جغرافيايي محلي براي تعامل يا تقابل با فرآيند جهاني شدن نيز تاکيد کرد. اين پديده را با عبارت جهان محلي شدن هم مي توان توصيف کرد که نشان مي دهد روند هاي از پايين به بالا مي توانند به اندازه روند هاي از بالا به پايين مهم شوند. سوم آنکه هرچند با گسترش فرآيند جهاني شدن به ويژه در دهه اخير مرزها از بعد عيني و کارويژه هايش به شدت تضعيف شده بودند و دهکده جهاني بيش از هر زماني براي توصيف جهاني با مرزهاي کمرنگ شده ملموس بود اما با شيوع ويروس کوويد-۱۹ دولتها در اولين اقدام هايشان به تحديد عيني حدود مرزهاي زميني، هوايي و دريايي خود پرداختند و يکبار ديگر نقشه هاي جهاني با تفکيک معين و مشخص تر مرزها ملموس تر نيز شد. بعبارت ديگر کشورها براي حفاظت، حراست و پاسداري از امنيت جامعه، حاکميت ملي، استقلال سياسي و تماميت ارضي را در کانون سياستگذاريهاي خود قرار دادند و اين مهم تنها با احياي معنا و مفهوم سنتي مرز به وقوع پيوست. ويروس کوويد-۱۹ نشان داد که مفهوم سنتي و عيني مرز در جهان مدرن نه تنها اهميت خود را از دست نداده بلکه همچنان کارويژه اصلي مرزها همان فاصله گذاري با ديگران است و دولتها در تلاش براي «پس گرفتن قدرت کنترل» خود هستند. در عين حال شيوع کوويد-19 باعث شد دولت-ملت ها بيش از گذشته به هويت هاي ملي خود اولويت دهند بعنوان مثال هر کشور اروپايي بيشتر از اينکه خود را در قالب يک اتحاديه کشورهاي مشترک المنافع ببيند، هويت خود را در اولويت قرار داد و درصورتي که ابعاد بحراني اين بيماري بزرگ تر و زمان آن طولاني تر شود، مي توان تصور کرد که در جهان پساکرونا فرايند فراملي شدن در قالب اتحاديه هايي مثل اتحاديه اروپايي دچار تغييرات مهمي شود. هيچ بعيد نيست که تجربه ويروس کرونا کشور ها را به اين منطق برساند که خلاف قواعد پيشين براي تامين حداقل هاي نيازهاي معيشتي، بهداشتي و انرژي خود توليد در داخل کشور خود را در دستور کار قرار دهند . در نتيجه ممکن است در جهان پساکرونا در فرايند جهاني شدن تغييراتي تاثيرگذار صورت گيرد. چهارم اينکه هرچند با گسترش نظام سياسي ليبرال دموکراسي در چند دهه اخير، کارکرد و دخالت حداقلي دولتها الگوي حکومتداري در برخي کشورها شده بود که بر اساس آن ميبايست داور بي طرفي در جامعه باشند و تلاش کنند نقش حداقلي در تنظيم روابط و فعاليت‌ها در جامعه داشته باشند اما شيوع ويروس کوويد-۱۹ و موفقيت نظام سياسي چين در کنترل و ممانعت از فراگيرشدن بيشتر اين ويروس در اين کشور گسترده و پرجمعيت، جلوه هاي ديگر از دخالت هاي مثبت و حداکثري دولتها به منظور افزايش کار آمدي را نشان داد. حتي کشورهاي برخوردار از نظام سياسي ليبرال دموکراسي قواعد حکمراني پيشين بر اين نظام را کنار گذاشتند و دولت حداکثري را در شئون سياسي، اقتصادي و اجتماعي به نمايش گذاشتند. درواقع، هنگاميکه در غرب با تاکيد بر نظريه پايان تاريخ گفته شد آخرين حد تلاش‌ها و مبارزات ايدئولوژي‌هاي مختلف درنهايت در قالب ايدئولوژي ليبرال دمکراسي سر برآورده است و نظام سياسي بهتر و مناسب‌تري به عنوان جايگزين اين نظام وجود ندارد، کروناويروس پرده از واقعيت ديگري در مدل حکمراني کشورها برداشت و نقاط قدرت و ضعف نظام‌هاي گوناگون و از جمله ليبرال دموکراسي ها بيشتر مشخص گرديد. ويروس کوويد-۱۹ نشان داد که در مقابل کارکرد حداقلي دولتها در نظامهاي ليبرال دموکراسي غربي، کارکرد و دخالت مثبت و حداکثري دولت نه تنها الزاما امري غيرمطلوب نيست بلکه در مواردي تبديل به ضروريات حکمراني مطلوب مي شود. بنظر مي رسد در جهان پساکرونا مباني نظام سياسي ليبرال دموکراسي دستخوش تغييرات نظري خواهد شد. پنجم اينکه شيوع ويروس کوويد-۱۹ جلوهاي مهم از تبليغات و پروپاگانداي رسانه اي نظامهاي ليبرال دموکراسي را که در طول سالهاي گذشته براي خود هويتي پوشالي درست کرده بودند، نشان داد. هرچند در گذشته نيز برخي از صاحبنظران به تبليغات عوامفريبانه با هدف گمراه کردن مردم به عنوان يکي از معايب عمده ليبرال دموکراسى پرداخته بودند اما بحران کروناويروس به شکل گستردهاي توانست پوشالي بودن ادعاي رفاه، خدمات اجتماعي و بهداشت عمومي و رواني برخي از کشورهاي ليبرالدموکراتيک غرب را عيان کند و براي دنيا مشخص شد در پس تصويري زيبا که از اين نظام ها ايجاد شده است، اشکالات ساختاري گسترده اي وجود دارد که نمي تواند براي نظام سياسي ديگر کشورها الگوي ايده آلي محسوب شود. ويروس کوويد-۱۹ نشان داد اينکه در آينده باز هم نظامهاي ليبرال دموکراسي بخواهند با ابزار تبليغات گسترده و رسانه هاي مهاجم، به هر شيوه ممکن آراي اکثريت مردم را بهدست آورند، قدرت تفکر و استدلال را از شهروندان بگيرند و راي فرد را از قبل در ذهن او بپرورانند، با سختيهاي فراواني مواجه خواهد شد. اين به معناي ايجاديک بحران مفهومي بزرگ براي نظامهاي ليبرال دموکراسي غربي است و در جهان پساکرونا کشورها بدنبال الگوي اصلاح شده يا الگوي جديدي از نظام سياسي خواهند رفت. وششم تاثيري است که اقتصاد بحران زده جهاني بر ديگر عرصه ها خواهد گذاشت. اقتصاد به هم پيوسته جهاني در حال تجربه کردن اتفاقي جديد است که تاکنون با آن مواجه نشده است پديده اي چندوجهي که هم مصرف و هم توليد را در چرخه معروف نظام سرمايه داري در تنش مي بيند و به ميزاني که اين فرايند طولاني شود، تاثيرات بسيار گسترده اي بر ساختار نظام سرمايه داري جهاني خواهد داشت . روشن است که تغيير در ساختارهاي اقتصادي جهاني ، تاثيرات سياسي، فرهنگي و اجتماعي گسترده اي در نظم آينده جهاني خواهد گذاشت. آيا تجارت جهاني در ساختار قبليباقي خواهد ماند؟ آيا جايگاه شرکت هاي چندمليتي جهاني با ترکيب قبلي ادامه فعاليت خواهندداد؟ آيا کشورها در تعاملات اقتصادي صرفا به منافع اقتصادي فکر خواند کرد يا سياست هايي را براي تاب آوري اقتصادي خود در نظر خواهند گرفت؟ آيا پيمان هاي اقتصادي همانند قبل عمل خواهند کرد يا پيمان هاي اقتصادي جديدي با هويت و ساختارهاي جديد شکل خواهد گرفت؟ آيا چين در رقابت تاريخي خود با آمريکا ، مي تواند تفوق کامل خود را به آمريکا تحميل کند؟ بنظر مي رسد جهان پساکرونا تاثير بسيار زيادي از تبعات اقتصادي خواهد داشت. چه بايد کرد؟ بدون شک شيوع پاندميک ويروس کوويد-۱۹ صرفا يک چالش بهداشتي و پزشکي نيست و تبعات فراوان سياسي، امنيتي، اقتصادي، اجتماعي و حتي زيست محيطي براي جهان و ايران دارد. در سطح جهاني اين پديده، بي ثباتي اقتصادي و اجتماعي را گسترش داده که در صورت ادامه دار بودن، به بي ثباتي ژئوپليتيکي و درگير شدن بيش از گذشته بعد بهداشت و سلامت اين پديده با ابعاد سياسي، امنيتي، اقتصادي و اجتماعي آن منجر خواهد شد. در کنار اين، فرصت بسيار مساعدي براي تقويت حقوق بين الملل سلامت و يا تاکيد بيشتر بر تدوين قوانين جهانشمول در حوزه بهداشت و سلامت پيشروي جهانيان قرار دارد. به نظر ميرسد کم توجهي به اين حوزه از موضوعات حقوق بين الملل در فراگير شدن اين بحران در شرايط حاضر بي تاثير نيست. همچنين بحران کروناويروس نشان داد ابعاد مغفولي نيز در حوزه قدرت قابل تعريف و تبيين هستند ازجمله بعد بهداشت و سلامت عمومي. چرخش مرکز ثقل قدرت از ابعاد سخت بيش از گذشته به سوي ابعاد نرم قدرت در حرکت است و امروزه در کنار صحبت از ژئوپليتيک، ژئواکونومي، ژئوکالچر و غيره، بهنظر ميرسد صحبت از ژئوهلث يا ژئوپوليتيک بهداشت نيز قابل توجه است و بعد بهداشت و سلامت عمومي نيز ميتواند به قدرت يک محيط جغرافيايي منجر شود. آيا چين مثال خوبي نيست؟ در سطح ملي نيز ضرورت دارد تاکيد شود تعهد دولتها در تأمين سلامت شهروندان آن کشور، تعهد به حداکثر تلاش دولت تعريف ميشود و تعهد هر دولت به تضمين سلامت شهروندان خود نيز وابسته به نتيجه است که درواقع ريشه در فلسفه وجودي دولتها دارد. بايد توجه کرد که امروزه تعريف دولت از اداره کشور بسيار وسيع و فراتر از امور روزمره بوده و کارآمدي دولت ها در مديريت بحرانها معنا پيدا مي کند.. مساله اي که به طور مستقيم با اعتماد عمومي جامعه عجين است. ويژگي هاي خاص جامعه ايراني و نظام سياسي ايران از جمله توان تاب آوري نسبي جامعه ايران که نتيجه ويژگي هاي خاص فرهنگي، سياسي و تاريخ سياسي و فشارهاي چند ده ساله خارجي و فرهنگ بالاي مردم ايران و وجود گروه هاي مردمي فعال و برخي ديگر عوامل است باعث توفيقات خوبي در عرصه مبارزه با بحران کرونا بود اما متاسفانه ضعف در برنامه ريزي قبل از بحران و سردرگمي استراتژيک در مديريت حين بحران، از اصلي ترين چالشهاي دولتهاي ما از گذشته تا حال در مواجهه با بحرانها در تاريخ معاصر کشور بوده که در بحران کروناويروس نيز با آن مواجه هستيم. اينيک واقعيت مهم است که هر بحراني به عملکرد دولتها و حکمروايي ها در قبل هر پديده مربوط است که اگر با ضعف در اتخاذ تصميمهاي قاطع و بزرگ براي مديريت پديده همراه شود، آثار بحراني پديده را شدت ميبخشد. براي مديريت بحرانهاي بزرگ نياز به تصميمهاي بزرگ داريم، تصميمهاي بزرگ هم نيازمند قاطعيت وعزم راسخ هستند . تزلزل در اجراي تصميم، تصميمها را سياست زده مي کند و تصميمهاي سياست زده هر مديريتي از جمله مديريت بحران را با مشکل مواجه ميکند. سرعت عمل و قاطعيت در بستن مرزها بروي کشورهاي کرونايي تصميم بزرگي بود که مي توانست بسادگي از بحراني شدن فضاي کشور جلوگيري کند و اجازه ندهد اين همه زحمت ايجاد شود يا کاهش شديد مراودات اجتماعي در قالب يک قرنطينه شديد، تصميم بزرگ ديگري است که هرچند در اعمال آن تاخير شد اما ميتوان با بهره بردن از ظرفيتهاي سازماندهي سياسي فضا از فوايد آن در سرکوب بحران کرونا استفاده کرد. ازسوي ديگر بحران کرونا باز هم نشان داد که الگوي حکومت داري نيمه متمرکز ميتواند راهبردي کليدي براي نه تنها حکمراني بهتر در کشور باشد بلکه ميتواند مديريت بحرانها را نيز موفق تر نمايد. تاکيد دارم که تفکيک امور مربوط به تولي‌گري و امور مربوط به تصديگري در الگوي حکومتداري نيمه متمرکز يکي از مهمترين الزامات بهبود امور کشورداري براي اداره بهتر کشور است. در شرايطي که ميبايست دولت در امور حاکميتي و ملي تولي گري نمايد و امور تصدي گري مربوط به امور محلي و از جنس امور خدماتي رفاهي است که در زمره وظايف اصلي دولتها محسوب نمي‌شوند اما متاسفانه عدم تفکيک صحيح اين امور در حکمراني، سبب مشغوليت و افزايش نقش و حجم فعاليت دولتها و درنهايت ناکارآمدي‌شان مي‌شود. چه ميزان از ظرفيتهاي ملي و محلي کشور در مبارزه با ويروس کرونا در عدم توجه به اين موضوع از بين رفت؟ آيا با رويکرد نيمه متمرکز پديده کرونا بهتر مديريت نميشود؟ اما نکته بسيار مهمي که نبايد توسط انديشمندان و مسئولين از آن غفلت شود اين است که نظم جهاني پساکرونا همانطور که ذکر شد دستخوش تغييراتي مهم خواهد شد و اين فرصتي بزرگ براي کشور ما است که بتواند نقش خود را در اين نظم آينده تعريف کند و بر آن تاثير بگذارد. بوضوح روشن است که کشورهاي موثر دنيا که توانسته اند با مديريت حساب شده، بحران کرونا را مديريت کنند، در حال تعيين نقش موثر خود در آينده اين نظم جهاني هستند. کمک هاي مفصل چين به کشورهاي کرونا زده و اعزام نظاميان روسي به کشورهاي عضو ناتو بعنوان مهمترين رقيب نظامي از جمله مصاديق اين ادعا است. انقلاب اسلامي ايران در اين مقطع زماني بايد بتواند با جديت و سرعت بر اين بحران داخلي فائق آيد و سپس براي نقش آفريني خود در جهان پساکرونا برنامه ريزي کند. خلاصه آنکه آنچه پيشبيني ميشود اين است که ديريا زود کروناويروس کوويد-۱۹ خواهد رفت اما اثرات اين پديده در ابعاد مختلف سياسي، امنيتي، اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي در جامعه جهاني ماندگار، باثبات و ادامه دار است. خواهيم ديد که نظم جهاني پساکرونا بسيار چالش برانگيزتر است و در درازمدت نظم جهاني تحولات ژرفي را به خود خواهد ديد. در اين زمينه آثار اقتصادي بحران کرونا نقش به سزايي در آينده سياسي و اجتماعي نظم جهاني پساکرونا خواهد داشت. آيا نظم جهاني که هم اکنون نيز شکننده و مستاصل است توان تحمل آثار بحران کروناويروس را دارد؟ پاسخ روشن است؛ نظم جهاني هر اندازه هم که باثبات و پيچيده به نظر برسد، درحقيقت بسيارضعيف و شکننده است. نظم هاي جهاني نابود شده اند و نابود خواهند شد. نظم هايجهاني گذشته در تاريخ بشريت نيز روزي مستحکم بودند و در ادامه ضعيف شدند. مهم اين است که بدانيم عدم اطمينان عامل اصلي در فروپاشي نظم ها و ساختارهاست. امروز ما در شرايطي به سر ميبريم که عدم اطمينان در نظم جهاني کنوني با پديده ويروس کرونا به بالاترين حد ممکن خود رسيده است. تغييرات در معادلات سياست بين الملل و جابجايي در مرکز ثقل قدرت هاي جهاني دور از دسترس نيست. آيا توزيع فضايي قدرت جديدي براي اداره بهتر جهان در راه است و آيا ما در آن نقشي موثر خواهيم داشت يا صرفا نظاره گر اتفاقات خواهيم بود؟
#باهم_شکستش_مي‌دهيم ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره