شرق/ پرونده فروش خانه دکتر مصدق و سرقت آثار نفيس و هنري آن از سال 92 به جريان افتاد. آن زمان صاحب فعلي خانه از خارج از کشور به ايران آمد و متوجه شد خانه به فروش رفته است. مرد ثروتمند بعد از انجام تحقيقات گسترده درخواست بازداشت مرد کلاهبردار را مطرح کرد و گفت اين خانه متعلق به دکتر مصدق بود که او آن را از وارثان دکتر مصدق خريداري کرده است. اين در حالي بود که تحقيقات مأموران نشان داد متهم اين پرونده و همدستانش چند پرونده ديگر نيز دارند و زمين و ويلاهاي ديگري را هم فروختهاند.
روز گذشته در جلسه رسيدگي به اين پرونده ابتدا وکيل صاحب خانه دکتر مصدق در جايگاه قرار گرفت و شکايت خود را ارائه داد. او گفت: متهم رديف اول به نام آرش با تشکيل يک باند و به صورت سازمانيافته اقدام به جعل و کلاهبرداري کرده است. موکل من با توجه به شغلش در خارج از کشور زندگي ميکند. او زماني متوجه شد خانهاش به فروش رفته که بعد از مدتها به ايران بازگشت و ديد خانهاش تصاحب و تخريب شده است. آرش دو سال قبل از اين حادثه بهعنوان مشتري براي اجاره ويلا به او مراجعه کرد؛ اما آنها به توافق نرسيدند. البته در آن زمان خودش را کيومرث معرفي کرده بود. بعد از اينکه آنها با هم به توافق نرسيدند موکل من ايران را ترک کرد. بعد از دو سال وقتي موکل به ايران بازگشت، متوجه شد ويلايش را تصاحب کردهاند. آرش بعد از اينکه متوجه شد موکل من ايران را ترک کرده، با جعل سند ويلا را به نام خودش کرد و باز هم با جعل سند ادعا کرده چند صد هزار دلار به موکل من پرداخت کرده است؛ درحاليکه چنين پولي به موکل من داده نشده است؛ اما نکته مهم اين پرونده آن است که متهم هر زمان که به چنگ قانون ميافتد، اسناد جعلي را از بين ميبرد و تابهحال هم موفق بوده است. او ادعا کرده از خواهر موکل وکالتنامه داشته؛ درحاليکه موکل من صاحب آن خانه است.
او گفت: موکل من 85ساله است اين معامله آنقدر عجيب بوده که حتي موکل را به پزشکي قانوني فرستادند تا سلامت او بررسي شود و پزشکي قانوني نيز هوش بالاي موکل و سلامت او را تأييد کرد و مشخص شد ادعاي اينکه موکل به دليل مشکل قدرت تصميمگيري ندارد و خواهرش درباره ملک تصميم گرفته، دروغ است. موکل در ژاپن زندگي ميکند و به دليل بيماري کرونا و لغو پروازها نتوانست در دادگاه حاضر شود. البته ما شکايتي هم از خانمي که وکيل بوده و در سندسازي به متهم رديف اول کمک کرده است، مطرح کرديم. اين ويلا دوهزارو 300 متراست و داخل آن نيز تخريب شده و اموالش از طرف متهم تصاحب و آنجا غير قابل سکونت شده است.
اين باند بعد از اينکه سند جعل کرده و قصد تصاحب ويلا را داشتهاند، به سراغ سرايدار خانه رفتهاند. او که فردي بيسواد است، قصد داشته به موکل اطلاع دهد؛ اما دست و پاي او را بستند و با اين ادعا که اعتياد دارد، او را به زور در يک مرکز ترک اعتياد بستري و با پرداخت مبلغي پول غيرقانوني به مدير کمپ مدتي هم او را در کمپ نگهداري کردند؛ اما بعد از مدتي وقتي اين مرد از کمپ خارج شد، مشخص شد او اصلا اعتياد نداشته است.
در ادامه وکيل شاکي ديگر در جايگاه قرار گرفت. او نيز گفت: موکلان من هم خارج از ايران هستند. متهم 16 هزار متر زمين آنها را در شمال فروخته و پولش را نداده و در پروندهاي ديگر زميني را در لواسان با جعل سند و کمک اعضاي باندش تصاحب کرده است.
سپس شاکي ديگر در جايگاه قرار گرفت. او گفت: من يک کارمند بازنشسته هستم. اين افراد شناسنامه من را جعل کردند و با آن دستهچک گرفته و 250 برگه چک چند صد ميليون توماني صادر کردند و هر روز من را براي يک چک برگشتي احضار ميکنند؛ درحاليکه اصلا من دستهچک نداشتم.
بعد از اينکه ديگر شکات در جايگاه حاضر شدند و شکايتهاي خود را بيان کردند، آرش متهم رديف اول در جايگاه قرار گرفت و همه چيز را انکار کرد و گفت: من اصلا جعل نکردم و شاکيان خودشان به من وکالت دادند. من اتهامات را قبول ندارم. سند جعلي هم ارائه ندادم. خواهر شاکي اول پرونده خودش به من وکالت داد. او توضيحي درباره اينکه مالک ويلا شخص ديگري بوده است و خواهرش سمتي نداشته، نداد.
سپس ديگر متهمان در جايگاه حاضر شدند و دفاعيات خود را مطرح کردند. با پايان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند.
بازار