خبرآنلاين/ يک استعفا و يک نامه طي چند هفته اخير ولوله اي در اردوگاه اصلاحات به راه انداخته است، يک سر ماجرا به محمدرضا عارف باز مي گردد و سر ديگر آن به موسوي خوئيني ها.
اصلاح طلبان در کما هستند، نه از اسفند ۹۸ که تکليفشان با پارلمان يازدهم مشخص شد و وداعي تلخ با ساختمان هرمي شکل داشتند، که حتي قبل از آن سيگنال هاي ارسال شده حکايت از آن داشت که اختلافات و چنددستگي در اردوگاه اصلاحات آتش زيرخاکستر شده و هر لحظه شعله ور خواهد شد، اتفاقي که در نهايت در اسفندماه رخ داد و شورايعالي سياستگذاري به عنوان مرجع رسمي تصميم گيري در اردوگاه چپ نه تنها تن به دادن ليست واحد نداد که حتي خود تبديل به منشا اختلاف شد تا آتش اختلافات شعله ور شود.
عملکرد نمايندگان اصلاح طلب در مجلس و شوراي شهر و ليدرهاي اين جريان طي چندسال اخير که سبب ساز نارضايتي بدنه رأي شده بود نيز مزيد بر علت شد تا در نهايت کرسي هاي سبز پارلمان به راحتي تقديم رقيب شود.
ولوله در اردوگاه چپ
روزهاي بعد از انتخابات اسفند، اما بلبشوي اصلاح طلبانه در اردوگاه علني تر شد و حالا از هر سو زمزمه اختلافي و انتقادي شنيده مي شد. برخي پرونده عملکرد عارف را باز کرده و او را چپ و راست مورد نقد قرار مي دادند، برخي ديگر به سراغ شورايعالي رفته و معتقد بودند بايد سازوکار ناکارآمد را کنار زد و سازوکاري جديد را جايگزين کرد، در اين ميان گويا انتخابات ۱۴۰۰ از همين حالا امري فراموش شده براي چپ گرايان شده است.
در اين ميان اما دو اتفاق، شوک بيشتري را به اردوگاه چپ وارد کرد.شوک اول با يک استعفا رقم خورد و شوک دوم نيز يک نامه عجيب از سوي مرد پشت پرده اردوگاه چپ که نه تنها از سوي رقباي سياسي که حتي با انتقاداتي از درون اين اردوگاه نيز روبرو شد.
استعفايي که اصلاح طلبان را راضي کرد
«عارف استعفا داد» يک خبر کوتاه چند کلمه اي که چند روزيست مرکز ثقل تحليل ها و اظهارنظرهاي اصلاح طلبان شده است. استعفايي که بنا به روايت ها سابقه آن نه به اين روزها که به همان اسفند انتخاباتي باز مي گردد ولي هنوز مشخص نشده است چرا از يک سو اعضاي شورايعالي از اين استعفا بي خبر بودند و از سوي ديگر چرا عارف در چندماه اخير که بارها و بارها عملکردش در اين شورا مورد نقد قرار گرفته ماجراي استعفا را فاش نکرد.
داستان اين استعفا هرچه که بود با واکنش هاي زيادي روبرو شد. يک سو موافقان اين تصميم بودند که بر اين اعتقادند اصلاح طلبان طي سالهاي اخير در تعارفات با عارف مانده بودند و با وجود نقد به رياست او بر شورا نمي خواستند او را برکنار کنند و حال با اين استعفا فضا براي بازنگري در اين شورا يا حتي انحلال و ايجاد سازوکار جديد فراهم خواهد شد.
سوي ديگر تحليلگراني هستند که به دنبال کنه و پشت پرده اين استعفا مي گردند و براين اعتقاد عارف نه به خاطر نقدها به عملکردش که بنا به تصميماتش براي ۱۴۰۰ دست به اين استعفا زده است. تحليل هايي که نشانه هاي آن هر روز روشن تر از قبل مي شود و به نظر مي رسد عارف اصلاح طلبان که بدون مشورت با بزرگان اين جريان کانديدا نشد و بدن مشورت هم استعفا داده است به دنبال عملياتي کردن روياي پاستوراست.
شوک يک نامه در اردوگاه چپ
اردوگاه اصلاحات اما هنوز از شوک استعفاي ناگهاني عارف خارج نشده بود که با يک نامه ناگهاني ديگر شوک زده شد. مرد پشت پرده اصلاحات دست به قلم شد و نامه اي به رهبر انقلاب نوشت. نامه اي که نه فقط در جريان اصولگرا که از سوي هم طيفان او نيز مورد اقبال قرار نگرفت.
مجيد انصاري عضو مجمع روحانيون که از قضا موسوي خوئيني ها نيز عضوي از آن است اين نامه را اقدامي شخصي و خارج از تصميمات ومواضع اين تشکل پرنفوذ روحاني در جريان اصلاحات دانست.
محمد قوچاني عضو حزب کارگزران نيز دست به قلم برد و يادداشتي تن و تيز را خطاب به خوئيني ها نوشت؛«آقاي خوئينيها سخنگوي کدام جريان است: جبهه اصلاحطلبان يا جريان اصلاحطلبان راديکال؟»
هاشم زاده هريسي عضو مجلس خبرگان رهبري نيز که نگاه سياسي نزديک به اصلاح طلبان دارد در يادداشتي به اين نامه اشاره کرد و ناصحانه عنوان کرد« شيوه ما در بيان مشکلات نبايد به گونهاي باشد که خود به جمع مشکلات اضافه شود، همانطور که نبايد بيان مشکلات و نقاط ضعف موجود را با حمله و هجمه پاسخ داد. بايد واقعگرا باشيم و جهت پنهانسازي واقعيات موجود در جامعه برنخيزيم و بدانيم که اين انقلاب و اين نظام مفت و مجاني به دست ما نرسيده است. دهها و صدها شهيد براي آنکه اين آب و خاک و اين نظام و انقلاب باقي بماند؛ بنابراين ما موظفيم چنان رفتار کنيم که اين نظام مثال گوهري در جهان بدرخشد.»
عباس عبدي اما به گلايه از نقدهاي درون جرياني به موسوي خوئيني ها پرداخت و گفت« متأسفانه برخوردي که با اين ماجرا شده نشان مي دهد که ما حتي يک گام هم در سياست پيشرفت نکرده ايم. نه تنها اصولگراها و آدم هاي سنتي، بلکه برخي از کساني که ادعاي روشن فکري هم دارند در برخورد با اين نامه به حضيض سياست سقوط کرده اند بطوري که جز ابراز تاسف چيز ديگري نميتوان گفت. به ويژه هنگامي که برخي از اين برخوردها را که مي بينيم، آن هم به نام عقل و منطق، اگر به آنها جواب هم بدهيد چاپ نمي کنند. »
اما اردوگاه راست نيز با سکوت از کنار اين نامه عبور نکرد. روزنامه کيهان در صف مقدم انتقادات از موسوي خوئيني وارد ميدان شد. سيداحمد خاتمي اما نقدهايش را صريح کرد و از توطئه هاي پشت اين نامه گفت و تاکيد کرد«از برخي بيانها و قلمها به صراحت بوي انتقام از رهبري به مشام ميرسد»
محسن رضايي با نقد صريح اين نامه گفت،«انصاف، اقتضا مي کرد که آقاي خوئيني ها با آن سابقۀ ضد آمريکايي، پس از سال ها سکوت، امروز در کنار مقام معظم رهبري قرار مي گرفت .»
بازار