نورنيوز/ درصورتي که دست داشتن رژيم صهيونيستي در رخداد اخير در سايت هسته اي نطنز ثابت شود، نميتوان نقش تعيين کننده آمريکا در اين زمينه و مخاطراتي که اين تغيير رويکرد و عبور از خطوط قرمز جمهوري اسلامي متوجه واشنگتن خواهد کرد را از نظر دور داشت.
با وجود گذشت بيش از چهار روز از وقوع حادثه در يکي از سولههاي در حال تجهيز مجتمع هسته اي شهيد احمدي روشن ( نطنز)، فضاسازي رسانههاي مرتبط با رژيم صهيونيستي براي «قدرتمندنمايي» اسراييل همچنان ادامه دارد.
اين فضاسازيها که با تکيه بر تکنيکهاي عمليات رواني و مبتني بر اخبار و اطلاعات غير مستند از منابع غير مشخص در حال انجام است با گمانهزنيهاي مختلف از جمله خرابکاري، انجام عمليات ويژه، عمليات سايبري، عمليات هوايي، اصابت موشک و... بدون ارائه هيچ سندي دست کم دو هدف را پيگيري ميکند: «ايجاد اخلال در امنيت رواني جامعه ايران » و «ارائه يک چهره قدرتمند از رژيم صهيونيستي».
در اين رابطه لازم است دو موضوع مهم، موردتوجه قرار بگيرد:
اول اين که فضاسازيها اخير که بهره اي از اطلاعات و اخبار مستند ندارد از جنس جريان سازي رسانه اي بوده و برنامه اي هدفمند براي متقاعد کردن افکار عمومي داخلي و خارجي نسبت به اراده و توانمندي رژيم صهيونيستي براي ضربه زدن به برنامه هسته اي صلح آميز ايران است. واکنشهاي تقريبا يکسان مقامات رسمي رژيم صهيونيستي شامل نخست وزير، وزيردفاع و وزير امور خارجه اسراييل نيز مکمل اين برنامه است.
دومين موضوع قابل توجه در اين مقوله اين است که رژيم صهيونيستي با علم به آسيبپذير بودن در قبال پاسخگويي جمهوري اسلامي، اساسا جرأت مواجهه مستقيم با ايران را بويژه در موضوع بسيار حساس حمله به مراکز هسته اي کشورمان ندارد از اين رو با بهره گيري از ابزارهاي رسانه اي در تلاش است که "موفقيت بي هزينه" را در اين حادثه براي خود رقم بزند.
اما اگر بخواهيم بر اساس آنچه رسانههاي همسو و مرتبط با اسرائيل مدعي هستند،فرض کنيم در سايت هسته اي نطنز حادثه اي رخ داده که کارعوامل اين رژيم بوده بايد فرضيه" تغيير راهبردي" رويکرد رژيم صهيونيستي براي "تغيير موازنه امنيتي" در منطقه را مدنظر قرار دهيم که الزاماتي به همراه خواهد داشت.
اول اينکه؛ چون رژيم صهيونيستي به خود جرأت ورود به "منطقه ممنوعه" و عبور از خطوط قرمز را داده است، بنابر اين بدليل تبعات اين اقدام براي ايران،منطقه و جامعه بينالملل، قواعد قبلي ميان دو جبهه، دستخوش تغييرات اساسي خواهدشد.
دوم اينکه؛ واضح است که رژيم صهيونيستي بدون اجازه ايالات متحده آمريکا نسبت به تعدي به حوزه حساسي چون مراکز هسته اي جمهوري اسلامي ايران حتي فکر هم نمي تواند بکند چه رسد به اقدام.
بنابراين اگر واقعا روزي اسراييل دست به چنين اقدامي بزند قطعا يا به سفارش آمريکا صورت گرفته ويا حداقل با موافقت واشنگتن بوده است. در آن صورت بايد پذيرفت که در رويکرد آمريکا نيز "تغييرات راهبردي" صورت گرفته باشد. پذيرش اين تغيير از سوي آمريکا با توجه به شرايط داخلي و بين المللي اين کشورو بويژه در پيش بودن انتخابات رياست جمهوري آمريکا گزاره کاملا غيرمحتملي است،ليکن درصورتي که نقش رژيم صهيونيستي در چنين رخدادي ثابت شود نمي توان نقش تعيين کننده آمريکا در اين زمينه را در نظر نگرفت.
سوم اينکه؛ با پذيرش نقش آمريکا در اين رخداد ،طبيعتا بايد پذيرفت که مخاطرات اين تغيير رويکرد و عبور از خطوط قرمز متوجه واشنگتن نيزخواهد شد.
اگر فرض کنيم که فضا سازي چند روز گذشته رسانه هاي رسمي و نيابتي رژيم صهيونيستي بهره اي از واقعيت داشته باشد بايد بپذيريم که رژيم صهيونيستي با جلب نظر آمريکا به حوزه اقدام مستقيم بر عليه ايران وارد شده و اين رويکرد را به موضوع ضربه زدن به تاسيسات هسته اي کشورمان نيز تعميم داده است.
توجه به آثار گسترده مترتب بر تغيير احتمالي در رويکردهاي امنيتي رژيم صهيونيستي براي امنيت اين رژيم و مخاطرات قابل توجه سياسي و امنيتي آن براي آمريکا، پذيرش اين فرضيه را با ضرورت تامل مواجه مي کند.
بعيد به نظر مي رسد رژيم هاي آسيب پذير اسراييل و آمريکا بدون توجه به عواقب اين قبيل اقدامات دست به چنين ديوانگي هايي بزنند.
بازار