ايران/ عضو جامعه روحانيت مبارز با بيان اينکه سند همکاري ۲۵ ساله با چين بعد از اين است که رهبري پيام خاصي و فرد خاصي را (به چين) فرستادند و با رئيس جمهوري چين گفتوگو کردند، گفت: تا پيش از اين، اين عزم در رفتار دولت ما ديده نشد؛ چه نسبت به چين، چه نسبت به روسيه. طبعاً اين دو کشور هم تا کشوري با آنان ارتباط راهبردي نداشته باشد، روابطي نخواهند داشت.
حجت الاسلام غلامرضا مصباحي مقدم عضو جامعه روحانيت مبارز در بخشي از مصاحبه با روزنامه ايران درباره مسائل مختلف سياسي کشور در پاسخ به سوالي مبني بر اينکهاگر قرار باشد يک گفتوگو يا اجماع سياستي در کشور شکل بگيرد، بر چه مبنايي بايد باشد؟، اظهار داشت: در جلسه گذشته کميسيون زيربنايي مجمع تشخيص، مطرح کردم که باوجود قرارداشتن در اين شرايط ناگوار، جاي نااميدي نيست و ميتوان شرايط را اصلاح کرد. اما اين اصلاح، الزامات و شرايطي دارد. نخست اينکه مديريت کشور اين باور که بخواهد مشکلات را با رويکرد به حمايت غرب حل کند، از ذهن خود خارج کند. تجربه دوره اخير به ما نشان داد که نميتوانيم نسبت به رويکرد تعاملي و مثبت و همکاري غرب با ايران دل ببنديم. منظور من قطع رابطه نيست، اما دل نبنديم و بنا را بر اين بگذاريم تا از ظرفيتهاي کشور استفاده کنيم. ظرفيت نخبگي جوانان ما يکي از اين ظرفيتها است که بايد استفاده کنيم. ظرفيت ديگر کشور انرژي است که بدرستي از آن بهرهبرداري نميکنيم، ديگري ظرفيت منطقه يا همسايگان است، اوراسيا، ارتباط با چين يا روسيه. ارتباط ايران و چين ميتواند بسيار راهگشا باشد. مسأله ديگر استفاده از پول دوجانبه ايران و کشورهاي طرف تجارت ما است که ما را از ارزهاي جهان بينياز کند. کنار گذاشتن نفت از بودجه عمومي به طور کلي و اتکا به درآمدهاي مالياتي راهکار ديگر است. امروز حدود 50 درصد اقتصاد کشور ماليات نميدهد، زيرا ماليات بر عايدي سرمايه نداريم، درحالي که ماليات بر عايدي سرمايه بهعنوان تجربهاي که در 170 کشور اجرا ميشود، ميتواند جلوي رشد قيمت ارز، طلا و مسکن را بگيرد، اساساً با ماليات بر عايدي سرمايه ميتوانيم هزينههاي عمومي را تأمين کنيم. اگر اين اتفاقات بيفتد جلوي رشد نقدينگي هم گرفته ميشود و پول ملي ما تقويت ميشود که در اين صورت، دلگرمي مردم به پول ملي بيشتر شده و تقاضاي ارز هم کاهش مييابد.
درباره مسأله دلبستگي به غرب، اکنون از رئيس جمهوري تا ساير چهرههاي دولت، همه افرادي هستند که هويت خود را از جمهوري اسلامي دارند و سالها در مسندهاي مختلف بوده و براي نظام کوشيدهاند. اما وقتي آنان را دلبسته غرب ميناميم، به نوعي به آنان برچسب ميزنيم و با اين برچسب زني، راه گفتوگو و تفاهم را ميبنديم.
صراحت لهجه خصلت من است و حتماً بزرگواران مخاطب من ميبخشند. واقعيت اين است که اين دلبستگي بسيار روشن است. گاهي ميخواهيم تنش زدايي کنيم، به اين معني که آنچه منشأ نگراني بيگانگان شده است را برطرف کنيم که اين نيازمند شفافسازي است، مانند آنچه در مسأله هستهاي رخ داد و اتفاقاً نظارت پياپي و پرحجم آژانس بينالمللي انرژي اتمي حکايت از اين دارد که شفافسازي کرديم. اما وقتي سخن از ارتباط با امريکا و اروپا ميشود، ما وعده باغ سبز و سرخ ميدهيم، وعده بهبود شرايط اقتصادي و اجتماعي کشور ميدهيم، اين وعده دادنها حکايت از نوعي دلبستگي است. همين امروز ما ميخواهيم با چين رابطه راهبردي داشته باشيم، اما حتي چين هم نبايد الگوي عجيب و غريبي تلقي شود که از نوعي دلبستگي حکايت کند، بلکه اين روابط هم روابط اقتصادي و سياسي يا صرفاً روابط جامع است. نبايد اين احساس به مخاطب دست بدهد که احساس کنيم در باغ سبزي به روي ما گشوده ميشود. اگر هم بواقع (دولتمردان) چنين نگاهي (به غرب) نداشته باشند، از رفتارشان چنين امري برداشت ميشود که به غرب تعلق خاطر دارند. درحالي که واقعيت اين است که با بهبود رابطه ما با غرب يا امريکا، مشکلات ما حل نميشود، به اين دليل که ايران جزو حلقههاي نظام سرمايهداري نيست و چون اين طور نيست، انتظار نداشته باشيم در باغ سبزي به روي ما گشوده ميشود. اما ما با اين وضعيت، اکنون جامعه را در حالت صبر و انتظار نگه داشتهايم. بنابراين رفتار دولتمردان ما گاهي نشانه اين است که ما نسبت به ارتباط ويژه با غرب دلبستگي داريم. که همين ارتباط ويژه با غرب باعث ميشود چين از ما حالت رميدن پيدا کند و سرمايهگذاري اي که ميخواست، انجام ندهد.
وي در پاسخ به اينکه در همين دولت سند همکاري 25 ساله با چين دارد تدوين ميشود نيز گفت: اين امر هم بعد از اين است که رهبري پيام خاصي و فرد خاصي را (به چين) فرستادند و با رئيس جمهوري چين گفتوگو کردند. تا پيش از اين، اين عزم در رفتار دولت ما ديده نشد؛ چه نسبت به چين، چه نسبت به روسيه. طبعاً اين دو کشور هم تا کشوري با آنان ارتباط راهبردي نداشته باشد، روابطي نخواهند داشت.
وي با بيان اينکه قبول دارم اقتصاد کشور چين هم بشدت با اقتصاد دنيا درهم تنيده است، خاطرنشان کرد: مگر چين هم جداي از دنيا است؟ مگر ميخواهيم با دنيا قطع ارتباط کنيم؟ اتفاقاً اين يکي از اتهاماتي است که مرتب مطرح ميشود که «ما نميتوانيم در قطع ارتباط با دنيا زندگي کنيم» چه کسي گفته است با دنيا قطع رابطه کنيم؟ حتي با امريکا هم ما قطع رابطه نکرديم، اين امريکاييها بودند که رابطه سياسي خود را با ايران قطع کردند. در برجام که انعطافي نشان داده شد و قرار شد مذاکره صورت بگيرد تا تحريمها برداشته شود، براي اين بود که روابط ايران و غرب که به نحوي قطع شده بود، تعديل و اصلاح شود. پس انعطاف به خرج داده شد، اما آنان به جاي اينکه استفاده درست کنند، اين تصور در آنان ايجاد شد که ما در موضع ضعف هستيم و بنابراين ميتوانند هرچيزي را به ما تحميل کنند و متأسفانه ديديم که تحريمها درنهايت تشديد شد. به نظر ميرسد نوعي ذوق زدگي در اظهارات مسئولان ما درباره برجام اتفاق افتاد که اين مسأله دشمن را از امضاي اين توافقنامه پشيمان کرد. (دشمنان) با خود گفتند پس معلوم ميشود ما خيلي باختيم و ايرانيها خيلي بردند، بنابراين ورق را برگردانيم و ورق را هم برگرداندند.
بازار