نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
علم و تکنولوژی

استاد دانشگاه شریف: میرزاخانی در ایران مانده بود در استخدام دانشگاهی مشکل پیدا می‌کرد!

منبع
خبرآنلاين
بروزرسانی
استاد دانشگاه شریف: میرزاخانی در ایران مانده بود در استخدام دانشگاهی مشکل پیدا می‌کرد!
خبرآنلاين/ استاد دانشگاه صنعتي شريف با بيان اين که مريم ميرزاخاني با بزرگي خود معيوب بودن نظام علمي ما را نشان داد اظهار داشت: اگر ميرزاخاني در ايران مانده بود بي‌شک در استخدام دانشگاهي مشکل پيدا مي‌کرد؛ نه مي‌توانستيم از او رياضي‌داني جهاني تربيت کنيم و نه او را به کار مي‌گرفتيم. دکتر رضا منصوري که شامگاه سه شنبه در مراسم بزرگداشت مريم ميرزاخاني در دانشگاه صنعتي شريف سخن مي گفت، خاطرنشان کرد: مريم ميرزا خاني در ايران متولد شد، در ايران آموزش خوب ديد، در امريکا رياضي‌داني برجسته شد، درامريکا زندگي کرد اما ايراني ماند و هيچ‌گاه به ايران و به فرهنگ اجدادي خودش پشت نکرد. او ريشه در ايران داشت و اين ريشه را حفظ کرد؛ اما آيا ما اين ريشه را قدر مي‌دانيم؟ وي با بيان اين که کشور بي‌تاريخ، بي‌ريشه است، اظهار داشت: کشوري که تاريخ خود را نداند و ريشة خود را نشناسد، آيندة خود را نمي‌تواند بسازد؛ ديگران برايش مي‌سازند!ايران ما درآستانة امتحاني بزرگ در تاريخ است. آيا ما خواهيم توانست آيندة خود را بسازيم؟ منصوري با اشاره به تاريخ سه هزار ساله ايران گفت: ما نه تنها اولين امپراتوري چهان را تأسيس کرديم بلکه چندين امپراتوري را پشت سرگذاشته‌ايم، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام. اکنون نيز، پس از حضيض تاريخي در دوران قاجار، ايران به بازيگري مهم در منطقه تبديل شده است که البته هنوز بايد نقش سازندة خود را در جهان نشان بدهد. در هر حال، کمتر دوراني را مي‌بينيم که عظمت ايران با برکشيدن و حضور نخبگان علمي همراه باشد؛ اکنون اما، در جهان پيچيدة مدرن، قدرت پايدار فقط با علم پايدار تصور پذير است و علم پايدار بدون جذب نخبگان در فرايندهاي اجتماعي ناممکن! آيا به دنبال علم پايدار هستيم؟ استاد دانشگاه صنعتي شريف با اشاره به دوران آل بويه که از حدود سال ۳۵۰ هجري بر ايران حکومت کردند، اظهار داشت: آل بويه که شيعي مذهب بودند، دوراني از آزاد انديشي به راه انداختند و هم‌زمان دربارهاي کوچک‌تر هم به رقابت در حمايت از علم و فلسفه پرداختند. نتيجة اين آزاد انديشي نام‌هاي بسياري است که در تاريخ علم و تفکر جهان مي‌درخشند: فارابي و خوارزمي و ابن سينا و بيروني و بسياري ديگر. اين دوران طلايي اسلام را فرزانگان جهان دورة روشنگري اسلامي نام نهاده‌اند که حکومت شيعي ايران در آن تعيين کننده بوده است. آل بويه امپراتوري تأسيس نکردند اما نمونه‌اي بي‌بديل در تاريخ ايران به جاي گذاشتند؛ اينکه ايرانيان، علاوه بر نخبگي در کشورداري، نخبگي در خلاقيت و علم نيز از خود نشان دادند. چرا آيندۀ ايران اين چنين نباشد؟ منصوري خاطرنشان کرد: حدود سيصد سال پس از آن، حکومت شيعي صفوي را داريم که دوباره عظمت جغرافيايي ايران را کمابيش احيا کرد اما در زمينة علم و خردگرايي جزمي تر از دوران سلجوقي عمل کرد. بي‌جهت نيست که بزرگان دربار صفوي هنگامي که گردشگران غربي ۵۰ سال پس از گاليله اولين دوربين نجومي را به ايران آوردند نه به آن توجه کردند و نه آن را درک کردند و ايران از قافلة علم و خرد نوين به صورت کامل دور ماند. انحطاط علمي ما مدت‌ها بود که در ساية جزم‌انديشي سلجوقيان شروع شده بود و رهايي از آن در چشم انداز نبود. وي افزود: در هيچ يک از سه دوران حکومت‌هاي ديني ساسانيان و سلجوقيان و صفويه ايران نتوانست همانند دوران آزاد انديشي آل بويه سهمي در تاريخ علم جهان به يادگار بگذارد. اين بايد براي ما عبرتي باشد هنگامي که از سهم خودمان در علم دنيا صحبت مي‌کنيم؛ بايد نگران فقدان دوراني پايدار در علم و خردگرايي باشيم. دنياي جديد از اين لحاظ بسيار پيچيده‌تر هم شده است. آينده ايران را کساني خواهند ساخت که علم پايدار داشته باشند. دکتر منصوري تصريح کرد: ايران ما در دوران گذار به نوعي مدرنيت است که خودش خواهد ساخت اما در اين تلاش هنوز از ساية دوران خردگريزي خود خارج نشده‌ايم؛ دوران طلايي اسلام را نه در خردگرايي آل بويه که در خرد گريزي پسا-آل بويه‌اي مي‌پنداريم. وي با بيان اين که ما هنوز زبان دنياي مدرن را درک نکرده‌ايم، اظهار داشت: ما بيدارشدگان تاريخ‌ايم پس از هشت‌صد سال و حالا که سوداي امپراتوري داريم يا مي‌خواهيم با ايده‌هايي مستقل در اين دنيا زندگي کنيم، با مفاهيم منسوخ به جنگ چالش‌هاي ژئو‌پليتيکي و اجتماعي و زيست محيطي مي‌رويم. اين جواب نمي‌دهد! صداقت و جديت و از جان گذشتگي البته که مفاهيمي بسيار باارزش‌اند اما آنها را نبايد در بافتار مفاهيم و مصداق‌هاي اجتماعي هشت‌صد سال پيش گنجاند! ما امروزه اقتدار ايران در منطقه و امنيت خودمان را مديون همين ارزش‌ها هستيم؛ بي‌ترديد! اما اين ارزش‌ها به تنهايي نمي‌تواند ادامة راه ما را در همين جهت تضمين کند و امنيت و عزت و رفاه به ارمغان بياورد. ما بايد زبان و مفاهيم دنياي مدرن را درک کنيم. اين درک نيازمند آزاد انديشي و زيرساخت‌هاي آن است که از آنها غافليم. استاد فيزيک دانشگاه صنعتي شريف خاطرنشان کرد: اکنون در جمهوري اسلامي احياي دوران طلايي اسلام را در سر مي‌پرورانيم؛ اما کدام دوران؟ سلجوقيان، صفويه يا آل بويه؟ برخي خودماني‌ها، بي‌تأمل از صدر اسلام يا دوران پسا آل بويه به عنوان الگو صحبت مي‌کنند. از الگوي آل بويه اما که دوران طلايي اسلام را پديد آورد خبري نيست. ما در دانشگاه‌هايمان از کرسي‌هاي آزاد انديشي صحبت مي‌کنيم، اما متوجه نيستيم که کار آزادانديشي را به قول تهراني‌ها "سنگ" کرده‌ايم؛ يعني کاري کرده‌ايم که آزاد انديشي از جامعه رخت بربندد! وي با بيان اين که حرکت در ايجاد نهادهاي علمي مدرن در ايران در اين سال‌ها در هر مقياسي بي‌نظير بوده است، اظهار داشت: با اين همه، سازوکارهاي مبنايي اين نهادها در کشور با آزاد انديشي منافات دارد. در دوران پسا آل بويه هم با ساخت نظاميه‌ها و به دنبال آن ساخت مدرسه‌هاي بي‌شمار، نهادهاي به اصطلاح علمي فراوان ساخته شد، اما هم‌زمان آزاد انديشي در بنيان تعطيل شد و بانيان تفکر دوران طلايي اسلام کافر تلقي شدند و نوشته‌هاي آنها «الکفر الصريح» قلمداد شد و بر شيخ الاسلام‌ها واجب اعلام شد که از آموزش آنها برحذر باشند. دانشگاه سازي ما در اين دوران ۴۰ ساله هم شباهت زيادي دارد به دوران اوج مدرسه سازي پس از آل بويه. منصوري گفت: ما معني آزاد انديشي را از دست داده‌ايم و نخبگي علمي را در قيد اخلاق مي‌فهميم. ما مريم ميرزاخاني را در قيد هنجارهاي ظاهري مي‌بينيم. او اگر در ايران مانده بود بي‌شک در استخدام دانشگاهي مشکل پيدا مي‌کرد؛ نه مي‌توانستيم از او رياضي‌داني جهاني تربيت کنيم و نه او را به کار مي‌گرفتيم. ما از سرناچاري به بزرگداشت او پرداختيم، چون ديگران به بزرگي او چنان واقف شدند که ديگر نمي‌شد آن را کتمان کرد؛ ما اسباب متعبد شدن را فراهم کرده‌ايم اما براي تهية اسباب رشد خلاقيت در کشور کوچک‌ترين گام را برداشته‌ايم. وي افزود: اين ديگران هستند که راه شکوفايي جوانان ما و همين اسباب بزرگي را فراهم مي‌کنند. اسباب بزرگي مريم ميرزاخاني را هم ديگران فراهم کردند و او بزرگ شد. ما او و مشابه او را بزرگ نمي‌خواهيم. ما او و مشابه او را در قيد ظواهري مي‌خواهيم که يک قرائت خاص از مذهب مي‌خواهد، همان گونه که صفويه ملاصدرا را بزرگ نمي‌پنداشتند و نمي‌خواستند. منصوري با ابراز اين عقيده که نهادهاي علمي کشور محل خردگرايي نيست، اظهار داشت:اگر شيخ الاسلام‌هاي صفوي، ملاصدرا و اردستاني را که گام در آزاد انديشي نهاده بودند تحمل نکردند و تبعيد کردند ما هم همه‌ ساله مريم‌هاي بسياري را تحمل نمي‌کنيم و آنها هم مهاجرت مي‌کنند. وي با بيان اين که ايران در شرايط چند‌گني و نه فقط ناهمگني فرهنگي است، اظهار داشت: درشرايط کنوني، دولت‌هاي ما به دليل اين چندگني در ساختار فرهنگي و انعکاس آن در مرکز هاي قدرت توان توجه به نيازهاي اساسي براي ماندگاري ايران را ندارند. بخش دفاعي ما خوشبختانه از اين جدال تا‌ حدي بيرون است و در حفظ امنيت کشور تاکنون موفق بوده است. تنها نهادهايي که در حد توان از اين آزاد انديشي دفاع مي‌کند و آن را با پوست و استخوان درک مي‌کند بخش خصوصي است و نهاد دفاعي ما. استاد فيزيک دانشگاه صنعتي شريف با بيان اين که مريم ميرزاخاني نشان داد شکوفايي ما ايرانيان ممکن است، اظهار داشت: ميرزاخاني در زندگي خود نشان داد زن ايراني مي‌تواند قبل از هر چيز انسان باشد. بخشي از جامعة فرهگي ما متأسفانه زن را اول زن مي‌بيند بعد انسان؛ در نتيجه زنان ما هم مرد را اول مرد مي‌بينند و بعد انسان. توجه به خرد و خلاقيت به ما خواهد آموخت که مرد و زن ما اول انسان باشند نه مرد و نه زن. مگر از قرآن نياموخته‌ايم که کلمه، يعني فکر است که انسان را از ملائک متمايز مي‌کند. نخواهيم که انسان در حد ملائک سقوط کند. بکوشيم انسان ايراني انسان باشد، چه زن چه مرد، بينديشد مستقل از جنسيت. منصوري که معتقد است مورد استاد مريم ميرزاخاني نقطة عطفي در تاريخ ايران خواهد شد، اظهار داشت: او با بزرگي خود توانست نشان بدهد نظام علمي ما معيوب است. زن بودن او به ما نشان داد که در تعريف انسان، و نيازهاي او به شکوفايي و خلاقيت، اشتباه مي‌کنيم. از جامعة مطلوب انتظار مي‌رود محيط را براي انسان‌ها آرامش بخش کند. آرامش که اولين نياز انسان است بايد حس بشود و آرامش را نمي‌توان به بيانيه‌ها و بخش‌نامه‌ها فروکاهيد. وي گفت: جوانان ما قبل از اين که جوان باشند انسان‌اند. بله کامل نيستند و ادعاي کامل بودن ندارند و نمي‌خواهند کامل باشند قبل از اينکه آرام باشند و آرامش داشته باشند. آنها ناآرام‌اند. ما نمي‌توانيم در اين جو چندگني فرهنگي و چالش‌هاي قدرت از بخش‌هاي اقتصادي و فرهنگي دولتي انتظاري بيش از اين داشته باشيم. منصوري با ابراز اين عقيده که بخش دفاعي و بخش خصوصي تنها بخش هايي هستند که مي‌توانند همراه با دانشگاهيان، محيط آرام‌تري براي جوانان جوياي خلاقيت و آرامش پديد آورند، اظهار داشت: بخش دفاعي نيازهاي واقعي دارد که نمي‌توان در شعار و کلمه خلاصه‌اش کرد. اين بخش را هم نمي‌توان با موعظه‌هاي اخلاقي راضي نگهداشت. بخش دفاعي نتيجه مي‌خواهد. دانشگاهيان ما متأسفانه گاهي تحت تأثير توهمات روشنفکري از رفع نيازهاي دفاعي سرباز مي‌زنند. بخش خصوصي اما تاکنون درک بسيار ابتدايي از حمايت از علم داشته که کمابيش در ساختمان‌سازي خلاصه شده است. ايران ما اکنون به هشياري اين دو بخش هر دو نيازمند است. من بسيار اميدوارم که اين هر دو بخش به نقش تاريخي خود واقف شوند و ايران را در اين گردنة تاريخي مهم ياري کنند. اين استاد دانشگاه با بيان اين که دانشگاهيان و جوانان دانشگاهي احتياج به محيط آرام، خردگرا و صلح انديش دارند، اظهار داشت: بايد بيش از هر چيز اين روزها به طبل صلح بکوبيم و بکوشيم شرايط را هر چه بيشتر براي شکوفايي خلاقيت جوانانمان فراهم کنيم. وي افزود: ميرزاخاني با مرگ خود به ما آموزه‌اي اسلامي را يادآور شد؛ اينکه لازم است ما ايرانيان در جمهوري اسلامي بيش از هر چيز به نيازهاي انساني خود براي شکوفايي و آرامش و صلح بپردازيم. انسانيتِ انسان بيش از هر چيز در تفکر اوست و نه در ظواهر او! اين امکان تفکر و بروز خلاقيت است که نخبگي مي‌آفريند. جامعه‌اي هم که آرامش براي جوانانش پديد آورد مي‌تواند به علم پايدار و توسعة پايدار اميدوار باشد و آينده‌اي مطلوب بيافريند. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد