ايسنا/ پژوهشگران "دانشگاه استنفورد" قصد دارند نوعي شبکيه مصنوعي ارائه دهند که ميتواند به افراد نابينا در دوباره ديدن کمک کند.
پژوهشگران بيش از يک دهه تلاش کردهاند تا نوعي شبکيه مصنوعي ديجيتال ابداع کنند که قابليت کاشت در چشم را داشته باشد و امکان دوباره ديدن را براي افراد نابينا فراهم کند. پژوهشگران "دانشگاه استنفورد"(Stanford University) موفق شدهاند تا کليد حل اين معما را پيدا کنند. اين کليد، گرما است.
شبکيه مصنوعي، به يک تراشه رايانهاي بسيار کوچک و الکترودهاي فلزي نياز دارد. اين الکترودها ابتدا فعاليت نورونهاي اطراف خود را ثبت ميکنند تا نقشهاي از انواع سلول ارائه دهند. اين اطلاعات در مرحله بعد، براي انتقال دادههاي تصويري از دوربين به مغز مورد استفاده قرار ميگيرند. يکي از مشکلات اين است که دادههاي منتقل شده توسط چشم بسيار زياد هستند؛ تا جايي که ممکن است به داغ شدن تجهيزات الکترونيکي منجر شوند.
"اي. جي چيچيلنيسکي"(E.J. Chichilnisky)، استاد دانشگاه استنفورد و از اعضاي اين گروه پژوهشي گفت: تراشههاي مورد نياز براي ساخت يک شبکيه مصنوعي با کيفيت بالا، ميتوانند به داغ شدن بافتي منجر شوند که به آن وارد شدهاند.
پژوهشگران بخش مهندسي برق و علوم رايانه دانشگاه استنفورد، روشي ابداع کردند تا اين مشکل را با کمک دادههاي تصويري که نورونها در چشم به وجود ميآورند، حل کنند.
نورونهاي شبکيه براي انتقال اطلاعات تصويري، پالسهاي الکتريکي را به مغز ميفرستند. مشکل اينجاست که شبکيه ديجيتالي براي درک ويژگي نورونها، بايد اين پالسها را ثبت و رمزگذاري کند اما در اين فرآيند، گرماي زيادي توليد ميشود. نخستين شبکيه ديجيتالي واقعي، به دهها هزار الکترود نياز دارد که موجب ميشوند اين فرآيند، پيچيدهتر شود.
"بوريس مورمان"(Boris Murmann)، استاد مهندسي برق دانشگاه استنفورد گفت: ما روشي پيدا کرديم تا بتوانيم سطح درک تصويري را با استفاده از دادههاي کمتري انجام دهيم. ما با درک بهتر توانستيم ميزان دادههايي که بايد پردازش شوند، کاهش دهيم. ما موفق شديم با انتخاب دادهها، نمونههاي اساسي و انتخاب ديجيتالي پالسهاي منحصر به فرد، از ميزان دادهها کم کنيم.
وي افزود: پيش از اين، مراحل ديجيتالسازي و فشردهسازي، به صورت جداگانه صورت ميگرفتند و دادههاي اضافي بسياري را ذخيره و منتقل ميکردند. ما در فناوري خود، روشهايي براي فشردهسازي ابداع کردهايم که در فرآيند ديجيتالسازي صورت ميگيرند.
"دانته موراتور"(Dante Muratore)، از پژوهشگران اين پروژه گفت: هر پالس در اين فرآيند، شکل موج مانند خود را دارد و ميتواند دانش لازم را در مورد شبکيه ارائه دهد.
پژوهشگران باور دارند که اين پروژه، نخستين گام براي ابداع تراشههاي کارآمد و قابل کاشت در چشم است که نه تنها عملکرد خوبي در چشم داشته باشند، بلکه مثل يک ماشين مغزي عمل کنند که پالسهاي عصبي را به سيگنالهاي رايانهاي تبديل ميکنند. شايد اين تراشهها با چنين کاربردهايي بتوانند در بقيه اندام بدن نيز به کار بروند و براي مثال، حرکت را در بيماران مبتلا به فلج اندام و شنوايي را در بيماران ناشنوا ذخيره کنند.
بازار