نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
علم و تکنولوژی

آیا لحظه مرگ می‌تواند لذت‌بخش باشد؟!

منبع
زوميت
بروزرسانی
آیا لحظه مرگ می‌تواند لذت‌بخش باشد؟!
زوميت/ به‌نظر مي‌رسد لحظه‌ي مرگ، لحظه‌ي رهايي باشد؛ اما در اين لحظه چه اتفاقي در ذهن انسان رخ مي‌دهد؟ در اين مقاله به اين پرسش پاسخ داده شده است. ظاهر افراد هنگام مرگ مانند ظاهر آن‌ها هنگام خواب است؛ اما ممکن است درد شديد در ساعت‌هاي منتهي به مرگ و دسترسي به امکانات درماني، ظاهري متفاوت و حتي نوراني را رقم بزند. آيا ممکن است لحظات پاياني زندگي لذت بخش باشند؟ آيا فرايند مرگ منجر به آزادسازي مقادير زيادي اندورفين مي‌شود که نبود مسکن‌ها را جبران مي‌کنند؟ نکته‌ي جالبي درباره‌ي مرگ در شعر ديلن توماس، شاعر معاصر بريتانيايي، نهفته است: و تو، اي پدر! آنجا بر فراز آن ارتفاع اندوهناک... التماست ميکنم مرا با اشکهاي غضبناک خود نفرين کن، تقديس کن... نرو مطيعانه در آن خواب خوش؛ بخروش، بخروش بر مرگ نور... اغلب به‌نظر مي‌رسد، زندگي تا لحظه‌ي آخر با مرگ مي‌جنگد؛ اما آيا ممکن است با آن کنار بيايد؟ طبق پژوهش‌ها، فرايند مرگ از دو هفته قبل آغاز مي‌شود. در اين دوره، به‌نظر مي‌رسد شخص بهبود يافته و حال او بهتر شده است. سپس به‌تدريج در راه رفتن دچار مشکل مي‌شود يا خواب‌آلوده تر مي‌شود. در چنين شرايطي، بازه‌هاي بيداري شخص کوتاه‌تر و کوتاه‌تر مي‌شوند. در آخرين روزهاي زندگي، توانايي قورت دادن قرص يا غذا و نوشيدني کاهش پيدا مي‌کند. در همين دوره است که فرد دچار «مرگ فعال» مي‌شود و معمولا اين تصور به وجود مي‌آيد که دو تا سه روز زنده خواهد ماند. گاهي اين فرايند در بعضي اشخاص، فقط يک روز به طول مي‌انجامد؛ و گاهي بعضي اشخاص تقريبا يک هفته در مرز مرگ و زندگي قرار مي‌‌گيرند. چنين شرايطي براي خانواده‌ها بسيار سخت و استرس‌زا است؛ بنابراين افراد در هنگام مرگ، تجربيات متفاوتي دارند که قابل پيش‌بيني نيستند. رمزگشايي لحظه‌ي مرگ کار دشواري است؛ اما طبق يکي از پژوهش‌ها، با نزديک‌تر شدن فرد به مرگ، مواد شيميايي استرس در بدن او افزايش پيدا مي‌کنند. براي مثال در افراد مبتلا به سرطان يا افراد ديگر، شاخص‌هاي گرمازا افزايش پيدا مي‌کنند. تمام اين مواد هنگام مبارزه‌ي بدن با عفونت آزاد مي‌شوند. براساس فرضيه‌اي ديگر، احتمال آزادسازي اندورفين در لحظه‌ي مرگ وجود دارد. اين فرضيه هنوز به پژوهش‌هاي بيشتري نياز دارد و ثابت نشده است. طبق پژوهشي در سال ۲۰۱۱، در برخي افراد مقاديري سروتونين در لحظه‌ي مرگ آزاد مي‌شود. سروتونين ماده‌‌ي شيميايي شادي‌آور در مغز است. طبق پژوهش‌ها مقدار اين ماده در مغز شش موش در لحظه‌ي مرگ سه برابر شده است. البته نمي‌توان با قطعيت گفت اتفاق مشابهي براي مغز انسان رخ مي‌دهد. فرضيه‌ي ترشح اندورفين و سروتونين در هنگام مرگ، فرضيه‌ي جالبي است و خوشبختانه فناوري لازم براي بررسي آن هم در دسترس است. با اين حال، دسترسي مستمر به نمونه‌ي خون در آخرين ساعت‌هاي زندگي از نظر منطقي کار دشواري است. سرمايه‌گذاري براي اين پژوهش هم دشوار است. در بريتانيا، پژوهشي درباره‌ي سرطان در سال ۲۰۱۵ – ۲۰۱۶، سرمايه‌ي ۵۸۰ ميليون پوندي دريافت کرد درحالي‌که پژوهش مرتبط با درمان‌هاي تسکين‌دهنده‌، کمتر از ۲ ميليون پوند سرمايه دريافت کرد. هيچ‌گونه مدرکي وجود ندارد که ثابت کند مسکن‌هايي مثل مورفين مي‌توانند از توليد اندورفين‌ها جلوگيري کنند. درد تنها مشکل در لحظه‌ي مرگ نيست. طبق‌ مشاهدات و بحث‌هاي موجود اگر شخص قبل از مرگ دردي نداشته باشد، به ندرت در لحظه‌ي مرگ درد خواهد داشت. شايد دليل اين مسئله، ترشح اندورفين‌ها باشد. البته هيچ پژوهشي تاکنون دراين‌زمينه انجام نشده است. مغز از انسان در مقابل درد شديد لحظه‌ي مرگ محافظت مي‌کند در مغز، فرآيندهاي متعددي براي غلبه بر درد وجود دارد. به همين دليل اغلب اوقات، سربازها در ميدان نبرد وقتي حواسشان به سمت ديگري پرت مي‌شود، درد را احساس نمي‌کنند. طبق پژوهش ايرن تريسي از دانشگاه آکسفورد، قدرت‌ دارونماها و باورهاي مذهبي در غلبه بر درد مؤثر هستند. مديتشين هم مي‌تواند به کمک افراد بيايد. تجربيات لذت‌بخش چه عاملي غير از اندورفين مي‌تواند تجربه‌ي لذت در زمان مرگ را به‌دنبال داشته باشد؟ با خاموش شدن بدن، مغز هم تحت تأثير قرار مي‌گيرد. تغييرات مغز بر تجربيات لحظه‌ي مرگ تأثير مي‌گذارند. جيل بولت تايلر، عصب‌شناس آمريکايي در سخنراني تد درباره‌ي لذت و تجربه‌ي نيرواناي خود (لحظه‌اي خوشايند که رنج و شناخت از خود در آن معني ندارد) در لحظات نزديک به مرگ سخن گفت. در اين تجربه نيم‌کره‌ي چپ مغز او که مرکز منطق و خرد است، به دليل سکته خاموش شده بود. نيم‌کره‌ي چپ تايلر بر اثر جراحت آسيب ديده بود اما آسيب به نيم‌کره‌ي راست مغز هم مي‌تواند احساس قدرت را در شخص افزايش دهد. شايد از بستگان و نزديکان خود تجربيات مشابه بازگشت از مرگ را شنيده باشيد. سيموس کويل نويسنده‌ي اصلي اين مقاله مي‌گويد: به ياد مي‌آوردم وقتي پدربزرگم مرد دست و انگشت خود را بالا آورده بود. گويي در حال اشاره به شخصي بود. پدر من، به‌عنوان کاتوليکي مذهبي باور داشت پدربزرگ در آن لحظه مادربزرگ را ديده است. او در حالي مرد که لبخندي به چهره داشت و همين باعث شد پدر از گفته‌ي خود مطمئن شود. فرايند مرگ براي بودايي‌ها مقدس است، آن‌ها معتقدند لحظه‌ي مرگ، پتانسيل بالايي براي ذهن به‌دنبال دارد. آن‌ها گذار از زندگي به مرگ را مهم‌ترين رويداد زندگي مي‌دانند؛ نقطه‌اي که کارما از اين زندگي به زندگي بعدي منتقل مي‌شود. البته تمام نکات فوق به اين معني نيست که صرفا افراد مذهبي، لحظه‌ي مرگ خوشايندي دارند. در بسياري از موارد کشيش‌ها و راهبه‌ها در حالت اضطراب زياد مرده‌اند و شايد دليل اين مسئله نگراني از سوابق اخلاقي و ترس از قضاوت باشد. به‌طور کلي، انواع مرگ با يکديگر تفاوت دارند و نمي‌توان پيش‌بيني کرد چه کسي مرگ خوشايندي دارد. ممکن است اندورفيني در کار نباشد. بسياري از جوان‌ها معمولا به‌سختي مي‌توانند مرگ خود را بپذيرند؛ زيرا خانواده‌هاي جواني بودند که تاکنون شاهد مرگ نزديکان خود نبوده‌اند. ممکن است افراد حالت نشئگي‌ را در پايان زندگي خود تجربه کنند و اجتناب‌ناپذيري مرگ را بپذيرند. در اين مرحله مراقبت بسيار اهميت دارد، طبق پژوهشي، وضعيت بيماران مبتلا به سرطاني که مراقبت‌هاي کافي را دريافت کرده بودند، مطلوب‌تر گزارش شد و اين مراقبت‌ها حتي باعث شد آن‌ها بيشتر زنده بمانند براي مثال زني از طريق سياهرگ تغذيه مي‌شد. او مبتلا به سرطان تخمدان بود و قادر به خوردن غذا نبود. افرادي که به اين روش تغذيه مي‌شوند، در معرض خطر عفونت قرار مي‌گيرند. اين زن پس از دومين يا سومين عفونت، تغيير کرد. حس آرامش دريافتي او کاملا آشکار بود. او براي مدت کوتاهي از بيمارستان به خانه منتقل شد و از زيبايي‌هاي غروب خورشيد سخن مي‌گفت. اين افراد هميشه در ذهن‌ها باقي مي‌مانند. به‌طور کلي هنوز اطلاعات کمي درباره‌ي لحظه‌ي مرگ وجود دارد. پس از گذشت ۵۰۰۰ سال از علم پزشکي، مي‌توان چگونگي مرگ بر اثر غرق شدن يا حمله‌ي قلبي را توصيف کرد اما نمي‌توان لحظه‌ي مرگ بر اثر سرطان يا ذات‌الريه را شرح داد. پژوهش‌هاي کويل متمرکز بر تلاش براي شفاف‌سازي فرايند مرگ، درک بيولوژي اوليه‌ي آن و توسعه‌ي مدل‌هايي براي پيش‌بيني آخرين هفته‌ها و روزهاي زندگي است. در حال حاضر او در حال بررسي نقش اندورفين در آخرين ساعت‌هاي زندگي و دستيابي به پاسخي براي اين پرسش است. شايد انسان عميق‌ترين لحظه‌ي خود را در برزخ ميان زندگي و مرگ تجربه کند؛ اما به اين معني نيست که از خروشيدن عليه مرگ نور دست برداريد. همان‌طور که دگ همرسکولد، ديپلمات سوئدي مي‌گويد: به‌دنبال مرگ نرويد. مرگ شما را پيدا خواهد کرد. به‌دنبال جاده‌اي برويد که مرگ آن را تکميل مي‌کند.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره