نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی: جفا است اگر داستان «کوکب خانم» دهه 40 را برای دهه 90 به کار ببریم

منبع
فارس
بروزرسانی
فارس/ مديرگروه زبان و ادبيات فارسي و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي درباره حذف داستان هاي حسنک کجايي، کوکب خانم و تصميم کبري از کتب درسي، گفت: جفا خواهد بود اگر داستان «کوکب خانم» دهه 40 را براي دهه 90 به کار ببريم. کتاب درسي فارسي از آن جمله کتاب‌هايي است که براي دانش‌آموزان مدرسه از جذابيت ويژه‌اي برخوردار است چرا که همانطور که از نامش پيداست، بر زبان اصلي و هويتمان اشاره دارد. شعرها و داستان‌هاي کتاب‌هاي درسي نيز همواره در اذهان باقي مي‌ماند و کمتر کسي است که حداقل بخشي از شعرها و داستان‌هاي کتاب درسي خود را به خاطر نياورد؛ يادآوري مطالب کتاب هاي فارسي آنقدر شيرين است که لبخندي نيز بر لب ها مي نشاند. به سراغ فريدون اکبري شِلدره، مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي رفتيم تا درباره تغييرات کتاب‌هاي درسي فارسي گفت‌وگو کنيم. دکتر اکبري در ابتداي گفت‌وگو نسبت به پرسش‌ها، سخت‌گيرانه برخورد کرد اما در ادامه گفت‌وگو آنقدر سخنانش نافذ و گيرا بود که به مصاحبه‌ دلنشيني تبديل شد. *** مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي در گفت‌وگو با خبرنگار آموزش و پرورش فارس اظهار داشت: گروه زبان و ادبيات فارسي در دو پهنه، کار مطالعه، برنامه‌ريزي، سازماندهي و تأليف کتب درسي را انجام مي‌دهد؛ يکي قلمرو زبان فارسي و ديگري پهنه ادب فارسي (ادبيات) است. وي افزود: از دوره نخست ابتدايي يعني پايه اوّل، برنامه‌ريزي‌ها و سازماندهي محتوايي بر پايه «زبان» استوار است؛ يعني گرانيگاه محتواي ما در دوره نخست ابتدايي، زبان‌آموزي است. به زبان ساده، حرکت ما از اوّل دبستان تا پايه دوازدهم، حرکتي است که از زبان آغاز مي‌شود و به ادبيات مي‌انجامد؛ به بيان ديگر هر چقدر از پايه اوّل فاصله مي‌گيريم، بار ادبي محتواي ما افزايش مي‌يابد و از بار دانش زبان، کاسته مي‌شود. اکبري با بيان اينکه در قلمرو نخست، يعني آموزش زبان فارسي، بايد مرز بين زبان و ادبيات را در آموزش تفکيک کرد، ادامه داد: در دوره نخست ابتدايي يعني 3 ساله اوّل، کفه محتوايي به سمت زبان، سنگين است و در دوره‌هاي بالاتر، وارونگي دارد. *چرا زبان فارسي را مي‌خوانيم؟/ مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي گفت: در نگاه نخست، شايد به ذهن بيايد که ما فارسي زبان هستيم و زبان ملّي و مادري ما ايرانيان فارسي است، پس نيازي به آموزش و خوانش فارسي نيست؛ البته در برخي پهنه‌هاي جغرافيايي ما، زبان‌هاي ديگر هم هستند اما چرا زبان فارسي مي‌خوانيم؟ پاسخ ساده و خيلي کلّي آن است که زبان فارسي را مي‌خوانيم تا آن را به شيوه علمي و روش‌مند، آموزش ببينيم و به دور از عادت‌ها، آن را بشناسيم و درست به کار بگيريم. وي اضافه کرد: به همين سبب، بر بنياد اصل 15 قانون اساسي که تأکيد بر آموزش رسمي و مدرسه‌اي به زبان فارسي دارد، آموزش رسمي را به زبان معيار فارسي آغاز مي‌کنيم. بنابراين چرا مي‌آموزيم؟ براي ايجاد همنوايي و تقويت وحدت زباني در پهناي فرهنگي کشور لازم است که ايرانيان همچنان که زير يک پرچم، زيست مي‌کنند و يک سرود ملي را بر زبان مي‌آورند، به يک زبان با هم، همنوايي داشته باشند. * در کتاب درسي فارسي، بيشتر از متون کهن استفاده مي‌شود يا معاصر؟ ‌اکبري بيان داشت: در حوزه تدوين محتوا و سازماندهي، اينکه مثلاً متن‌ها جاذبه دارند يا ندارند، مبتني بر مطالعاتي اين کار انجام مي‌شود يعني نيازسنجي‌هايي داريم و خواهاني‌ها، نيازها و ذائقه‌هاي کودکان، نوجوانان و جوانان را از طريق مطالعات و پژوهش‌ها مي‌گيريم و بر بنياد آن نيازها، سراغ تدوين محتوا يا انتخاب متون مي‌رويم. وي تصريح کرد: کتاب فارسي از آن دست کتاب‌هايي است که برخي متن‌ها انتخاب از متون کهن ماست يعني گزينش صورت مي‌گيرد و بعضي هم تأليف امروزي‌ است، برخي ادبيات جهان است و بعضي هم در همين ماه‌هاي گذشته، همزاد با تاليف کتاب درسي نوشته شده است و موضوع روز ماست. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي توضيح داد: مثلاً در کتاب فارسي پنجم دبستان، چاپ 1394يک درس داريم به نام« نام آوران ديروز، امروز ،فردا»که اين درس، زمستان سال گذشته همزمان با شکل‌گيري کتاب درسي نوشته شده‌ است. يا در فارسي نهم چاپ 1393 درس « همزيستي با مامِ ميهن» متني جديد و مسئله روز کشور ماست که تاکيد بر همگرايي ملّي و وحدت اقوام دارد؛ دو درس هم از ادبيات جهان است، حدود 10 درس از متون کهن و قدماي ماست و بقيه از معاصرين است. وي ادامه داد: تأکيد همه مسئولان ما و به خصوص رهبر معظم انقلاب بر حفظ وحدت است و هويت امروز کشور ما اين است که در بين تبليغات شوم و غوغاي جهاني که در ايجاد چندگانگي فرهنگي، هياهو به پا مي‌کنند، ما نواي وحدت، سر ‌دهيم يعني درست است که کشور از ديد زباني، داراي گونه‌هايي مانند زبان آذري، بلوچي، کردي، ترکي، مازني و غيره است ولي همه اينها در گردنه‌هاي حساس تاريخي از گذشته تا کنون با يکدگر همزيستي داشته‌اند. اکبري اضافه کرد: پس، اين درس، نياز امروز ماست و ما چنين محتوايي را ديگر نمي‌توانيم از متون کهن بگيريم. اين ضرورت امروز و نياز کنوني است؛ ما اينها را خودمان توليد مي‌کنيم و در اين بخش، سعي مي‌کنيم با توجه به نيازها، متن‌ها را طراحي، تدوين و تأليف کنيم. سنجه‌هاي انتخاب محتواي کتاب مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي با بيان اينکه براي انتخاب متن چند سنجه داريم، گفت: اول توجّه به نيازهاي مخاطبان است؛ اگر مخاطبان، دانش‌آموزان ابتدايي هستند نيازهاي خاص خودشان را دارند و اين نياز در هر سنّي، متفاوت است؛ براي نمونه، در حال حاضر در کتاب‌هاي متوسطه اول، فصلي به نام «شکفتن» داريم و مقصود ما از شکفتن، شکوفايي روحي، رواني و جسماني يعني بلوغ است و در اين فصل، درس‌هايي را آورديم که نوجوان را به سمت خودشناسي و معرفت نسبت به توانايي‌هاي سنّي بلوغ و شرايط جسمي سوق دهد. اين تدوين محتوا همسو با نياز مخاطب است. وي ادامه داد: غير از مخاطب، مسائل زباني را داريم. توانايي‌هاي زباني، توجه به دامنه واژگاني زبان‌آموزان نيز سنجه ديگر است مثلاً در کتاب فارسي پنجم، دايره واژگاني و زبان کتاب بايد متناسب با زبان مخاطب باشد يا در پايه نهم متوسطه اول، طبيعي است که ما چند پله بالاتر رفتيم و اين زبان بايد موقعيت برجسته‌تري داشته باشد يعني ادبيات پررنگ‌تر ‌شود؛ در حقيقت، فضاي ادبي زبان متن به نسبت پايه‌هاي قبلي، غلبه پيدا مي‌کند. اکبري با بيان اينکه سنجه ديگر تناسب متن با توان ادراکي و رعايت قدرت فهم دانش‌آموزان هر سطح است که باز هم توجّه به مسائل زباني است؛ چه از ديد حسي و چه از ديد عاطفي و چه از ديد روانشناختي، گفت: سنجه برنامه‌اي هم يکي ديگر از معيارهاي ماست يعني لازم است در همه سازوکارها، مباني و چهار چوب برنامه درسي و اسناد فرادستي رعايت شود. وي با اشاره به اينکه حفظ نظام پيوستاري و نگرش پلکاني در تدوين محتوا يکي ديگر از سنجه هاست، بيان داشت: همه اين‌ها که برشمرديم، در فرايند برنامه‌ريزي، طراحي و توليد، سنجه‌هاي اصلي ما هستند. * دليل حذف کوکب خانم و حسنک کجايي از کتب درسي فارسي مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تاليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي گفت: سؤال مي‌شود کوکب خانم کجا هست. حسنک کجايي چه شد، پطرس کجاست؟ دهقان فداکار ديگر فداکار نيست و ...؛ اينها دلايل علمي، روانشناختي و حسي ـ عاطفي در نسل گذشته دارد. وي افزود: شما به آن نوستالوزيک مي‌گوييد که من به جاي آن، از واژه «تاسه خيز» يا «تاسه انگيز» بهره مي‌گيرم يعني دغدغه، دلنگراني که ريشه در گذشته عاطفي دارد؛ نسل امروز نسبت به پيشينه خود دلبستگي و گرايشي دارد و اين از ديد رواني و طبيعي است. براي اينکه آن گذشته، پاره‌اي از عمر و دنياي ذهني شماست. شما با گذشته نفس کشيديد، زندگي کرديد. اين خوگيري با گذشته، باعث الفت است. صائب تبريزي مي‌گويد « هر چه رفت از عمر، ياد آن به نيکي مي‌کنند/ چهره امروز در آينه فردا خوش است»؛ شما که داريد داوري مي‌کنيد، و چنين حسي نسبت به کتاب‌هاي گذشته داريد، شما خاطرات دوران تحصيل خود را داريد مي‌شماريد، اين مربوط به گرايش طبيعي ما نسبت به هر چه رفت از عمر است. اکبري توضيح داد: آيا مي‌دانيد چرا شما اينگونه سؤال مي‌کنيد؟ کتاب درسي، سفره معنوي شماست. حالا مي‌‌گوييم سفره معنوي را کنار بگذاريم و سر سفره غذاي جسماني برويم. پدران من و شما، نان يونجه به اضافه حليم و آش و ديزي و... مي‌خوردند، الان چرا آن غذاها سر سفره من وشما نيست. به اين «ذائقه عصر و زمانه» مي‌گويند. در حوزه نقد، اصطلاحي دارند که مي‌گويند هر دوره‌اي «افق انتظار» ويژه خودش را دارد يعني ذائقه من با ذائقه پدربزرگم يکي نيست. وي تصريح کرد: بنابراين، جفا خواهد بود اگر داستان «کوکب خانم» دهه 40 را براي دهه 90 به کار ببريم؛ براي فرزندان سرزمين‌مان اين ستم است؛ همانطور که مشاهده مي‌کنيد، فرزند امروزي ديزي نمي‌خورد يا فلان نان تنوري که ما دوست داريم و از بوي آن لذت مي‌بريم را نمي‌پسندد و ترجيح مي‌دهد، چيپس بخورد؛ همه اينها حکايت از يک ماجرايي دارد و اين تغيير ذائقه است و يک دليلِ تاسه‌خيزانه و روانشناختي دارد. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي ادامه داد: اما از منظر علمي ما جواب ديگري هم داريم و مي‌گوييم امروز متن‌هايي که در کتاب درسي هست، مبتني بر توانش‌هاي زباني بچه‌هاي ماست، متن‌هاي پيچيده‌تر و دشوارتري است و سطح اطلاعات بچه‌هاي امروز ما قابل قياس با سطح اطلاعات کودکان دهه 40 نيست. وي افزود: اگر در حال حاضر، متن کوکب خانم را به دانش‌آموزان امروز بدهيد، مي‌خندند و مي‌گويند «اين چه متني است!»؛ ما در خاطره و حافظه تاريخي خود، نسبت به آن دلبستگي داريم امّا کودکي که اين را از قبل نشنيده است، پيشينه ي ذهني و تعلّقي بدان ندارد؛ اين متن را کنار متني از آقاي فرهاد حسن زاده، محمد ميرکياني، محمدرضا سرشار، هوشنگ مرادي کرماني بگذاريد، که در حال حاضر در کتاب فارسي دوره ابتدايي داريم؛ از دانش‌آموزان نظرخواهي کنيد و بگوييد کدام يکي را مي‌پسندند. مثلا پطروس را يا درياقلي را؟ اکبري اضافه کرد: در کنار قصه‌هاي جديد، متن کوکب خانم چيزي ندارد، متن يک لايه و کاملاً‌ سطحي است و شيوه زندگي هم امروزه دگرگون شده است. بنابراين از نظر علمي، اين يک متن يک لايه است و از ديد جامعه شناختي هم خطاست؛ چون آن سبک زندگي، ديگر نيست که کوکب‌خانم در آشپزخانه باشد و انواع غذا را درست کند. بنابراين، امروز بايد فضاي چيره بر بافت فرهنگي کشور را در نظر بگيريم. اين‌‌ها دلايلي است که ما امروز در انتخاب و گزينش محتوا و تدوين متون مورد توجه قرار مي‌دهيم يعني به ذائقه‌ امروزي توجه مي‌کنيم نه به گرايش‌هاي مولفان. وي تأکيد: اگر قرار باشد کتاب درسي بر پايه ذائقه نسل پيشين نوشته شود، نتيجه‌اش اين خواهد بود که کتاب‌هاي درسي هميشه بايد يکي باشد و تغييري نکند يا 90 درصد متن‌ها بايد متن‌هايي باشد که پيشينيان ما خواندند و از آنها خاطره اي دارند؛ در حالي که اين درست نيست. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تاليف و عضو هيئت علمي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي اضافه کرد: نکته ديگر اينکه، در حال حاضر يک بحثي را در کتاب‌هاي درسي آموزش مي‌دهيم که لحن در زبان است؛ به زبان عام‌تر، مقصود از لحن، حال‌هاي سخن است يعني اين توجه به حال متن، ايجاد فرصت براي جاذبه‌ و پرورش حس و عاطفه در کودکان است. جاذبه متن، اين نيست که موضوع آن، کوکب خانم باشد بلکه جاذبه متن، آن حس و حالي است که بايد آموزش دهيم و لحن يکي از برجسته‌ترين اين‌هاست. * آيا وجود کتاب فارسي براي دانش‌آموزان لازم است؟ اکبري با بيان اينکه زبان آگاهي با کاربرد درست زبان تفاوت دارد، افزود: زبان فارسي را ما به طور طبيعي از محيط زندگي فرا مي‌گيريم ولي به آن علم نداريم و از هويت فرهنگي و ملي خويش بي‌خبريم و اين به آموزش نياز دارد. تسلط بر زبان رسمي، گشايش راه يادگيري و رفتن به سوي دنياي علوم است. در عين حال زبان‌هاي محلي هم به اين توانايي کمک مي‌کنند. وي ادامه داد: در اصل 15 قانون اساسي دو نکته وجود دارد که بايد به آن توجه کنيم و آن بازشناسي مرز ميان زبان و ادبيات است. تأکيد اصل پانزدهم قانون اساسي بر اين است که مکاتبات رسمي کشور و آموزش عمومي ما در نظام آموزش رسمي بايد به زبان معيار فارسي باشد اما توجّه به ادبيات بومي، محلي و منطقه‌اي در کنار زبان فارسي، آزاد است. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه ريزي آموزشي با بيان اينکه کتاب درسي، فصلي آزاد به نام« ادبيات بومي» با دو درس داريم، گفت: اين فصل براي کاربست و عملياتي کردن اصل پانزدهم،‌ تدوين شده است. يعني ما آمديم در کنار 15 درس کتاب درسي، دو درس را به عنوان درس آزاد ادبيات بومي گذاشتيم که دانش‌آموزان با راهنمايي دبيران بايد درس را بنويسند. در حقيقت دانش‌آموزان چه در روستا و چه در شهر، اين فرصت و حق را دارند که نسبت به مسائل منطقه‌اي، بومي، ‌آداب، بازي‌ها، نمايش‌ها، لهجه، گويش و همه مسائل فرهنگ بومي و ادبيات محلي خود، متن توليد کنند. * انجام پژوهش براي توليد کتاب درسي اکبري با بيان اينکه يک بخش از پژوهش‌ها در مؤسسه پژوهشي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي، انجام مي‌شود، افزود: هر سال هر کتاب درسي که توليد مي‌شود، همزمان با اجراي سراسري، پژوهش هم انجام مي‌گيرد و در حقيقت، بخشي از نتايج ما مبتني بر اجرا پس از تأليف است و يک بخش، پژوهش‌هاي پيشيني است. وي با بيان اينکه در پژوهش‌هاي پيشيني، يک پژوهش برنامه‌اي داريم يعني مطالعات برنامه‌اي درسي خودمان است، ادامه داد: اين پژوهش‌ها ديگر مربوط به پايه اول يا غيره نيست بلکه اهداف و اصول تأليف يک دوره تحصيلي از ديد روانشناختي، نيازها، مسائل اجتماعي و جامعه‌شناسي آن دوره است؛ براي نمونه ما براي سال 95، بايد براي متوسطه دوم کتاب توليد کنيم که از 2 سال و نيم پيش کار مطالعات و پژوهش را شروع کرديم .پژوهش‌ها به صورت مستقيم توسط سازمان يا متخصصان بيروني يا رساله‌هاي دانشگاهي در حال تداوم است. * خانواده گروه زبان و ادبيات فارسي ‌ مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي گفت: ما (گروه زبان و ادب فارسي) شايد در سازمان پژوهش‌ و برنامه‌ريزي از گروه‌هاي عيالوار و شلوغي هستيم و شايد شلوغ‌ترين گروه باشيم. يک دليلش، گستره زبان و ادبيات فارسي است. وي توضيح داد: اينکه گفتم «عيالواري»، به اين معناست که کتاب فارسي از اوّل دبستان تا پايه دوازدهم در برنامه درسي دانش‌آموزان وجود دارد و اين در حالي است که بعضي از حوزه‌هاي درسي اينگونه نيستند. اکبري اضافه کرد: بر اين اساس تعداد مؤلفان کتاب درسي فارسي نيز بيشتر است. گروه تأليف از 2 نفر تا 14 نفر است؛ مثلاً در فارسي پايه ششم، 12 مؤلف داريم. براي هر پايه تحصيلي نيز گروهي تشکيل مي‌شود که متشکل از معلمان پايه، متخصصان موضوعي، کارشناس مسائل مرتبط است مثلاً اگر در متوسطه اول است، مسائل مربوط به نوجواني و بلوغ است و ما يک روانشناس مي‌خواهيم و اين‌ها يک چرخه را شکل مي‌دهد. * اصولي که در انتخاب شعرها و مطالب به کار مي رود مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي با بيان اينکه براي انتخاب متن، گزينش، تأليف و تدوين سنجه‌هايي داريم، گفت: آن سنجه‌ها چند چيز هستند؛ به عنوان مثال توجه به نيازها و خواهاني‌هاي مخاطبان، مسائل روحي و رواني، و مسائل زباني (دايره واژگاني متن، زبان متن، سطح دشواري متن) و توجّه به اصول برنامه‌ درسي است. وي افزود: در برنامه درسي، اهداف و اصولي داريم و بر پايه آن اصول و اهداف، سازماندهي محتوايي مي‌کنيم. مثلاً يکي از اصول برنامه، اين است که در طراحي و سازماندهي محتوا، حرکت از سطح به عمق است؛ يعني از نگاه حسي، عيني و ديداري تا مفاهيم انتزاعي و معقول، مفاهيم ذهني است، بنابراين در تدوين محتوا، بايد چينش ما از ساده به دشوار باشد. اکبري اضافه کرد: مثلاً يک اصل ديگر داريم که توجه به سير زماني تدوين کتاب است. يعني در سازماندهي محتوا از امروز به گذشته حرکت مي‌کنيم، نه وارونه‌اش و دلايلي داريم. به همين دليل مثلاً‌ اگر شما کتاب فارسي هفتم را نگاه کنيد و نهم را کنارش بگذاريد، وزن اصلي محتواي کتاب پايه هفتم به ادبيات امروز سنگيني و گرايش پيدا مي‌کند و کتاب فارسي پايه نهم به سمت ادبيات کهن مي‌رود. البته در آن کتاب، متن هايي از ادبيات امروز هم هست اما چرخه اصلي محتوا گرايش به سمت متون کهن دارد چون ما مي‌خواهيم به اين اصل پايبند باشيم. وي با بيان اينکه يکي ديگر از اصول، در چينش و انتخاب موضوع‌ها و مفاهيم است، افزود: ما در چينش موضوع‌ها، نام مشاهير، مفاخر فرهنگي، شاعران و نويسندگان، يک نگاه زنجيره‌اي و پيوستاري داريم. يعني اوّل دبستان تا دوازدهم را يک زنجيره مي‌بينيم و به همين سبب، ممکن است قيصر امين‌پور را در پايه اوّل نبينيد امّا در پايه چهارم آمده است. حافظ شاعر بزرگي است امّا شما شعري از ايشان در دوره ابتدايي نمي بينيد و اين موضوع به معناي بي توجّهي و بي‌احترامي به حافظ نيست بلکه زبان شعر حافظ ويژه دانش‌آموز دوره دبستان نيست. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي توضيح داد: ما به کودک شيرخواره، گوشت که غذاي لذيذ است، نمي‌دهيم. گوشت غذاي خيلي خوبي است امّا غذاي کودک نيست. کودک بايد شير بنوشد؛ بنابراين اگر اين نظام پيوسته را ببينيد، بعضي افراد در اين چرخه تکرار مي‌شوند، بعضي‌ها اصلا حضور ندارند، بعضي‌ها يکبار مي‌آيند و بعضي‌ها دو، 3 بار هم با محتواي جديد تکرار مي‌شوند. وي ادامه داد: اينکه کسي چند بار در کتاب درسي حضور پيدا مي‌کند، به دليل دلبستگي ما به اين شخص نيست بلکه به دليل نرمي و رواني و مناسب بودن زبان شخص، متن و محتواست؛ اين ويژگي‌ها موجب شده‌است که قيصر امين‌پور و سعدي از آن کساني باشند که در هر 3 دوره ي ابتدايي، متوسّطه ي اوّل و دوم حضور دارند زيرا سطح زبانشان انعطاف دارد و هم دانش‌آموز دوره ابتدايي و هم دانش‌آموز دوره ي اوّل و دوم متوسّطه از آن لذت مي‌برد. اکبري با طرح اين پرسش که «معمولا مي‌پرسند چرا از شعرهاي فروغ يا شاملو در کتاب‌هاي درسي استفاده نمي‌شود»، گفت: پاسخ اين است که در دوره آموزش عمومي يعني 12 ساله آموزش اصلي، نگاه حرفه‌اي و تخصصي به متون نداريم بلکه نگاه به آموزش عمومي و پرورش شايستگي هاي مهارت زندگي، مورد توجّه ماست. نگرش تحصصّي را به دوره بالاتر در دانشگاه‌ها مي‌سپاريم. * دليل عدم حضور شاعران جوان موفق در کتاب‌هاي درسي مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي با بيان اينکه کتاب درسي يک سند رسمي آموزش کشور است و سندي است که از ديد نوشتن و آموزش، قرار است سبک معيار زبان و متون فاخر را آموزش دهد، افزود: در حقيقت تکيه‌گاه بسياري از اسناد کشور، کتاب درسي است؛ بنابراين در کتاب درسي بايد متن‌هايي حضور پيدا کنند که از چندين صافي عبور کرده باشد و نويسندگان آنها به پروردگي لازم دست يافته باشند. وي ادامه داد: کسي که اثرش هنوز در مرحله ي آزمون هست و‌ خودش هنوز به آن قله‌هاي زباني، فکري و فرهنگي دست پيدا نکرده است و در لغزشگاه‌ها قرار دارد، نمي‌‌تواند توقّع داشته باشد که وارد کتاب درسي شود، چرا که کتاب درسي ابزار سنجش آثار اشخاص نيست بلکه معيار آموزش است. * چرا بعضي از شعرها 30 سال است که تغييري نکردند؟ اکبري اظهار داشت: برخي از متن‌‌ها، سال‌ها بودند و اکنون هم هستند. اين، حکايت از دو چيز دارد: يکي اينکه متن آن انعطاف و قابليت را دارد که مي‌تواند با نسل‌ها زندگي کند، دوم اينکه نوع نگاه امروز مؤلفان نسبت به آن متن، عوض شده است. يعني اگر متني در 1340 در کتاب درسي بود و الان هم هست، در سال 1340 مؤلفان از آن متن انتظاري ديگر داشتند، الان ما با نگرش منشور وار، طرح ديگري از اين متن انتظار داريم و اين متن را به قصد ديگري آورديم و اهداف به کارگيري ما متفاوت است. وي توضيح داد: مثلاً متن «دو کاج» امسال در کتاب فارسي پنجم با تغيير نام و محتواي پايان شعر به کارگرفته شده است. داستان متن دو کاج، گويا اوّلين بار در دهه 40، در کتاب آمده بود که داستاني يک صفحه‌اي بود؛ بعدها آقاي محمّدجواد محبت، آن را به صورت شعر در آورد و تقريباً از دهه‌ي 1350 به بعد در کتاب درسي به کار گرفته شد و بعد حذف شد. مديرگروه زبان و ادبيات فارسي دفتر تأليف و عضو هيأت علمي سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي ادامه داد: آقاي محبت در طول اين چند سال نقدهايي که شده بود را بررسي کرد. نقد شده بود که اين شعر براي بچه‌ها مناسب نيست چون پايان تيره و فضاي نااميدي دارد و با دنياي کودکان همخواني ندارد؛ او نيز پايان شعر را تغيير داد و ما در حال حاضر شکل تغيير يافته آن را که با پايان بسيار دلچسبي دارد، تحت عنوان «کاجستان» در کتاب درسي آورديم. وي افزود: شروع شعر،همان است «در کنار خطوط سيم پيام// خارج از ده، دو کاج روييدند»؛ امّا پايان به مهرباني و تأثير مهرباني ختم شد. اين کاملاً پايان فرح‌بخش، شادي‌انگيز و اميدآور است؛ يعني مهرباني‌ها ثمر مي دهد. بنابراين متناسب‌سازي همان متن پيشين است. اکبري با بيان اينکه برخي متن‌ها، همان متن است اما نوع نگاه و طراحي‌هاي آموزشي ما متفاوت مي‌شود، گفت: به عنوان مثال در گذشته حکايتي از سعدي داشتيم الان هم آن متن را داريم. مثلاً در دهه 30 مولفان آمده بودند و سوال مي‌کردند « طفوليت، يعني چه؟» لغت سؤال مي کردند و ما اکنون مفاهيم را در نظر داريم. سطوح ادراکي بچه‌ها را مي‌خواهيم تقويت کنيم و مي‌آييم لايه‌هاي ادراکي متن را کالبد شکافي کنيم. بنابر اين مي‌گوييم «اگر تو به جاي آن کودک بودي چه مي‌کردي؟» يا در حوزه ادراک، سطوح سوم و چهارم متن را در نظر مي‌گيريم و استنباط و استنتاج و تشخيص روابط بين متن را در طراحي هاي آموزشي مي‌آوريم؛ اين نگاه امروز ماست، بنابراين شگردهاي آموزشي و نوع برخورد با متن متفاوت است.