ايسنا/ بر اساس يافتههاي محققان کشور، تراز آب درياي خزر در سالهاي اخير کاهش يافته است، ضمن آنکه انواع مواد آلاينده و فاضلابهاي شهري و کشاورزي به اين دريا وارد ميشود که با افزايش بار آلي در بستر و کاهش اکسيژن در اين مناطق، درياي خزر در بخشهاي عميق به محيطي مرده تبديل ميشود.
دکتر حميد عليزاده درياي خزر را بزرگترين حوضه آبي محصور در خشکي توصيف کرد و افرود: "خزر" درياچهاي است که به دليل گستردگي به عنوان "دريا" ناميده ميشود. البته اين درياچه در گذشته زمين شناختي از طريق درياي سياه به درياهاي آزاد متصل ميشد.
وي با بيان اينکه در حال حاضر اتصال آبي درياي خزر با درياهاي آزاد از طريق دو کانال کشتيراني رودخانه "ولگا" به درياي "آزوف" و درياي "بالتيک" برقرار شده است، ادامه داد: درياي خزر به طول حدود ۱۲۰۰ کيلومتر و عمق متوسط حدود ۲۰۸ متر کشيده شده است و حوضه آبريز آن نيز در کشورهاي ساحلي شامل ايران، روسيه، قزاقستان، ترکمنستان و جمهوري آذربايجان و بخش کمي نيز در ترکيه، ارمنستان و گرجستان قرار دارد.
عليزاده با بيان اينکه حدود ۱۳۰ رودخانه به درياي خزر سرازير ميشود، ادامه داد: رودخانههاي پر آب خزر شامل "ولگا"، "اورال"، "ترک"، "سولاک"، "کورا" و "سفيدرود" است، ولي ۸۰ درصد آب ورودي به خزر تنها از طريق رود ولگا تامين ميشود.
آبو هواي خزر
معاون پژوهشي پژوهشگاه اقيانوسشناسي و علوم جوي با اشاره به آب و هواي درياي خزر توضيح داد: آب و هواي اين منطقه متاثر از سامانههاي جوي است که از طريق اقيانوس اطلس شمالي و درياهاي شرقي آن، اقيانوس منجمد شمالي و سيبري شکل ميگيرد. درياي خزر توسط رشته کوه قفقاز در غرب احاطه شده است که به نوبه خود باعث تغييرات منطقهاي آب و هوايي ميشود.
به گفته اين محقق حوزه درياي خزر، ميانگين بارندگي در بيشتر سواحل درياي خزر حدود ۳۰۰ ميليمتر در سال است و تنها در سواحل ايران و بخشهايي از جنوب آذربايجان به طور استثنايي داراي آب و هواي مرطوب با بارندگي حدود ۷۰۰ تا ۱۷۰۰ ميليمتر است.
وي با اشاره به ناهمواريهاي اين حوضه آبريز خاطر نشان کرد: ناهمواريهاي بستر درياي خزر به طور غير يکنواخت در گستره اين دريا توزيع شده است، به گونهاي که بخشهاي شمالي آن بسيار کم عمق و کم شيب است و عمق آن حداکثر به ۲۵ متر ميرسد؛ ولي در بخش مياني يک فرو رفتگي نسبتا عميق با عمق ۷۸۸ متر وجود دارد و بخش جنوبي آن که عميقترين بخش است، داراي ژرفاي ۱۰۲۵ متر است.
به گفته وي، در مرز ميان بخش مياني و جنوب درياچه خزر يک رشتهکوه زير دريايي قرار دارد که ادامه رشته کوههاي "کپه داغ" محسوب ميشود که به برآمدگي "آبشوران- کپه داغ" معروف است.
عليزاده، در عين حال با تاکيد بر اينکه درياي خزر بعد از جدا شدن از درياهاي آزاد ويژگيهاي زيستي و اقيانوسشناختي منحصر به فردي پيدا کرده است، يادآور شد: تنوع و توليدات زيستي در خزر کاهش يافته و مشخصات شيميايي آب آن نيز متاثر از آب ورودي رودخانههاي خزر شده، به گونهاي که يونهاي سازنده شوري آب خزر داراي "سولفات"، "کربنات" و "کلر" بيشتر در مقايسه با آبهاي اقيانوسي شده است.
وي اضافه کرد: شوري آب خزر حدود يک سوم شوري درياهاي آزاد است و از حدود يک گرم در ليتر در بخش شمالي، به حدود ۱۲ گرم در ليتر در خزر مياني و جنوب ميرسد و در بخشهاي شرقي حدود ۱۴ گرم در ليتر است.
عوامل موثر در نوسانات آب خزر
معاون پژوهشي پژوهشگاه اقيانوس شناسي و علوم جوي، "آب و هوا" را از دلايل اصلي نوسانات تزار آب درياي خزر عنوان کرد و گفت: ورود آب رودخانهاي به خزر، ورود آب زير زميني، بارش بر روي دريا و تبخير از سطح دريا مهمترين کنترلکنندههاي آب و هوايي بيلان آب درياي خزر به شمار ميرود.
وي در عين حال آبدهي رود "ولگا" و تبخير از سطح دريا را از دلايل مهم نوسانات تراز آب درياي خزر عنوان کرد و يادآور شد: ساخت سدهاي متعدد بر روي رودخانههاي بزرگ ورودي به خزر سبب افزايش مصرف آب براي کشاورزي و افزايش تبخير سطحي از درياچه سدها شده است.
به گفته اين محقق، اهميت سدهاي ساخته شده بر روي ولگا به تنهايي به مراتب بيشتر از همه ديگر سدهاي ساخته شده بر روي رودخانههاي ورودي به خزر است.
عليزاده، با بيان اينکه مصرف آب در حوضه آبريز ۴۳ کيلومتر مکعب در سال است که در بلند مدت سبب کاهش تراز آب درياي خزر به اندازه يک متر شده است، خاطر نشان کرد: سدهاي ولگا اکنون حدود ۸۰ کيلومتر مکعب گنجايش مفيد دارند که سبب کنترل طغيان بهاري رودخانه و انتقال آن به فصول ديگر ميشوند.
وي با بيان اينکه ميانگين آبدهي ولگا در دورههاي مختلف متفاوت است و مجموع آبدهي رودخانهها نيز داراي نوسان شديدي است، خاطر نشان کرد: از سال ۱۸۸۰ ميلادي، ميانگين آبدهي رودخانههاي ورودي به خزر ۲۹۰ کيلومتر مکعب بوده است و براي مقايسه، خوب است بدانيم که متوسط آبدهي سفيدرود به عنوان بزرگترين رودخانه ساحل ايران حدود ۴ کيلومتر مکعب در سال است.
عليزاده با بيان اينکه "تبخير از سطح دريا" از مهمترين مولفههاي خروجي آب خزر به شمار ميرود، ادامه داد: بر حسب اينکه چه سيستم جوي بر روي خزر غلبه داشته باشد، ميزان تبخير متفاوت خواهد بود. از اين رو در سالهايي مانند دهه ۳۰ و ۷۰ قرن بيستم ميلادي که سامانههاي کم رطوبت و خشک (چرخههاي ساعت گرد) بر درياي خزر غلبه داشت، ميزان تبخير نيز افزايش يافته بود.
وي اضافه کرد: در دو دهه اخير نيز دماي هوا و آب سطحي درياي خزر اندکي روند افزايشي نشان ميدهد که سبب افزايش تبخير ميشود.
اين محقق حوزه درياي خزر با بيان اينکه در چند دهه اخير عوامل انساني نيز بر رژيم آبي خزر تاثيرگذار بوده است، يادآور شد: برداشت آب از حوضه آبريز براي مصارف شهري، صنعتي و کشاورزي و تبخير از درياچه سدها به طور مستقيم بر بيلان آبي خزر تاثيرگذار بوده است.
وي با تاکيد بر اينکه مجموعه فعاليتهاي انساني بر روي زمين به صورت افزايش گازهاي گلخانهاي در جو و افزايش دما و تغيير رژيم بارش در کره زمين بروز ميکند، يادآور شد: اثر دخالت مستقيم عوامل انساني بر بيلان آبي خزر باعث شده است که تراز آب آن يک متر کمتر از زماني شود که اثر عوامل انساني ناچيز بود. به اين معني که اگر اکنون در حوضه آبريز خزر، مصرف آب مشابه مصرف آن در حدود ۱۰۰ سال پيش شود، تراز آب درياي خزر يک متر بالاتر ميآيد.
تاريخچه نوسان تراز آب
اين محقق درياي خزر، درياچه آرال، درياي سياه و درياي مديترانه را باقيمانده اقيانوسهاي کهن به نام "پاراتتيس" دانست که با کوهزايي ميان آنها فاصله افتاده است و به صورت درياها و درياچههاي جدا افتادهاي تبديل شدند.
وي ادامه داد: اين درياها و درياچهها هرکدام نوسانات متعددي در تراز آب را تجربه کردند و از آنجايي که درياي خزر و آرال به آبهاي آزاد راه ندارند، تراز آب آنها بستگي به بارش و تبخير در درياچه و حوضه آبريز آن دارد.
معاون پژوهشي پژوهشگاه اقيانوسشناسي با بيان اينکه تراز آب خزر در طي ۱۵۰ سال گذشته ۳ متر نوسان داشته است، خاطر نشان کرد: بالاترين تراز در اين دوره در سال ۱۳۷۳ روي داد که در يک دوره ۲۰ ساله تراز آب ۲.۳ متر بالا آمد؛ ولي در ۱۰ سال اخير تراز آب روند کاهنده داشته و حدود ۱.۵ متر کاهش يافته است.
به گفته وي، در ۱۰ هزار سال گذشته تراز آب خزر حدود ۲۰ متر نوسان داشت، به گونهاي که شمال خزر کاملا خشک شد.
عليزاده توضيح داد: تراز آب درياي خزر در گذشته دورتر نوسان بيشتري داشت، به طوري که در تراز بسيار پايين فقط خزر جنوبي وجود داشت و در تراز بسيار بالا، دريا به پاي کوههاي البرز رسيد و اتصال آبي با درياي سياه برقرار شد.
اثر تراز آب خزر بر ساحل و تالابهاي ساحلي
وي با تاکيد بر اينکه چهره ساحل عمدتا تحت تاثير عواملي چون ساختار زمينشناختي ناحيه، رژيم امواج و جريانها، تراز آب دريا و ورود رودخانهها به دريا شکل ميگيرد، گفت: عناصر مهم شکلدهنده ساحل در درياي خزر در درجه نخست فرآيندهاي زمينشناختي است که در ساليان متمادي وضعيت کنوني را ايجاد کرده است. امروزه در ساحل خزر اشکال مختلفي در ساحل ميبينيم که مهمترين آنها دلتاها، خليجها و تالابها هستند.
عليزاده، بزرگترين دلتا در ساحل خزر را دلتاي "ولگا" دانست که مساحتي تقريبا به اندازه استان گيلان دارد و در ساحل ايران نيز رودخانه سفيدرود بزرگترين دلتا را در محل کيانشهر استان گيلان ساخته است.
وي با بيان اينکه خليجها و تالابهاي ساحلي به ۳ دليل "فعاليتهاي زمينشناختي"، "عملکرد جريانهاي ساحلي و محصور شدن بخشي از دريا توسط زبانه ماسهاي" و "افزايش سريع تراز آب و ايجاد تالابهاي باريکي به موازات ساحل" تشکيل ميشوند، ادامه داد: افزايش تراز آب باعث گسترش مساحت و عمق تالابها ميشود. در صورتي که تراز آب بسيار بالاتر باشد (حدود ۱۰ متر بالاتر از وضعيت کنوني) بسياري از تالابهايي که توسط جريانهاي ساحلي تشکيل شدهاند، جزئي از دريا ميشوند و تالابهاي مشابه آن در تراز بالا، پس از تشکيل زبانه ماسهاي شکل ميگيرند.
معاون پژوهشي پژوهشگاه اقيانوسشناسي و علوم جوي با بيان اينکه در گذشته براي تالابهاي "انزلي"، "گميشان" و "خليج گرگان" اين اتفاق افتاده و مطالعات صورت گرفته نيز آن را اثبات کرده است، خاطرنشان کرد: با کاهش تراز آب محدوده تالاب کوچک ميشود و در صورتي که ميزان تراز آب مدت زيادي در همان محدوده ماندگار شود، تالابها و خليجهاي جديدي تشکيل ميشود. در تراز پايين آب در گذشته تالابهايي در مقابل انزلي و خليج گرگان تشکيل شدند که هماکنون آثار آنها در زير رسوبات دريايي قرار دارد و در مورد انزلي هنوز در هيدروگرافي بستر ديده ميشود.
وي تشکيل تالابها و خشک شدن آنها در ساحل خزر را وابسته به تراز آب دانست و اضافه کرد: در جنوب تالاب گميشان در قرن نوزدهم در هنگامي که تراز آب بالا بود،تالابي مشابه آن وجود داشت که تالاب "حسنقلي" ناميده ميشد. با کاهش تراز آب اين تالاب نيز خشک شد. به طور کلي هرکدام از تالابها در ساحل ايران در خزر ويژگيهاي منحصر به فردي دارند و به کاهش تراز آب بسيار حساس هستند.
وي با بيان اينکه وضعيت تالابهاي "اميرکلا" و "انزلي" بسيار وابسته به ورودي آب از خشکي هستند، اظهار کرد: در مورد اين دو تالاب مديريت منابع آب ورودي ميتواند بسيار در سرنوشت آنها موثر باشد. به گونهاي که در فصل کشاورزي و در مواقع کم آبي مشاهده ميشود که آب حاشيه تالاب براي استفاده در مزارع پمپاژ ميشود که سبب تسريع نابودي تالاب ميشود. از سوي ديگر اگر کاهش شديد تراز آب خزر رخ دهد، در مورد تالاب انزلي حتي با مديريت منابع آب کار مهمي براي حفظ تالاب نميتوان کرد؛ زيرا تالاب با دريا در تراز بسيار پايين اتصال آبي نخواهد داشت، اما تالاب اميرکلا را ميتوان با مديريت منابع آب ورودي به آن، حفظ کرد.
درياي خزر در مرز هشدار
معاون پژوهشي پژوهشگاه علوم جوي با تاکيد بر اينکه در گذشته (نيمه اول قرن بيستم) اثر فعاليت انساني در حوزه درياي خزر کمتر بوده است، گفت: در آن زمان اکولوژي خزر عمدتا تحت تاثير عوامل طبيعي قرار داشت و در اين شرايط در تراز پايين شرايط اکولوژي محيط دريايي با تسريع چرخه آب، براي آبزيان بهتر ميشد و هنگام افزايش تراز آب، با کاهش سرعت چرخه آب شرايط اکولوژي دريايي براي آبزيان سخت ميشد.
وي در عين حال با بيان اينکه اثر تغيير شديد تراز آب خزر براي محيط دريايي و محيط تالابي کاملا برعکس است، خاطر نشان کرد: در تراز بالاي آب شرايط براي محيطهاي تالابي بهبود مييابد و ترازهاي پايين سبب محدود و سپس خشک شدن تالابها ميشود. اما در ۷ دهه گذشته با ساخت سدها، توسعه کشاورزي و توسعه شهرها، حجم زيادي مواد مغذي که عمدتا شامل ترکيبات نيتروژن و فسفر ميشود، از طريق فاضلابها وارد درياي خزر شد.
عليزاده با بيان اينکه افزايش مواد مغذي سبب افزايش توليدات اوليه و به تبع آن افزايش بار آلي در خزر ميشود، ادامه داد: در اين هنگام دو پديده روي داد که سبب سختتر شدن شرايط اکولوژي خزر شد که يکي "افزايش تراز آب" است که باعث کاهش سرعت چرخه آب شد و ديگري "افزايش دماي هوا و به تبع آن افزايش دماي آب سطحي" است که خود سبب کاهش سرعت چرخه آب و افزايش توليدات اوليه ميشود.
اين محقق حوزه درياي خزر اضافه کرد: در حاليکه در سالهاي اخير به سرعت تراز آب خزر در حال کاهش است، اما اندازهگيريها نشاني از تسريع چرخه آب ندارد. به اين معنيکه افزايش دما مانع از عملکرد کاهش تراز در چرخه آب شده است. از اين رو با افزايش بار آلي در بستر و کاهش اکسيژن در اين مناطق، درياي خزر در بخشهاي عميق به محيطي مرده تبديل ميشود.
وي اظهار کرد: از اين رو اعلام ميشود ورود آلودگي به درياي خزر و ورود فاضلابهاي خانگي و کشاورزي در وضعيت هشداردهنده قرار دارد؛ چراکه ادامه اين وضعيت باعث افزايش بار آلي و خفگي (کاهش اکسيژن و افزايش سولفيد) دريا ميشود.
وي تاکيد کرد: اين پديده در سطح دريا سبب شکوفايي جلبکي و در سواحل سبب مردابي شدن و گسترش بوي تعفن ميشود.
بازار