خبرآنلاين/ اينکه روستايي در منطقه آسيبديده بر سر زبانها بيفتد نه تنها منفي که شايد بحران را به شرايط ثبات نزديک کند اما روستاهايي که نامشان را تنها محليهاي شهر نزديک به خود ميدانند و همه از وجود آن بيخبرند آرام آرام سيل دوم آنها را با خود ميبرد؛ فراموشي. روستاي خرسدر عليا يکي از اين روستاها است.
آن زمان که گستره ابعاد فاجعه بالا باشد، ناگزير بخشهايي از آن، آنچنان پنهان و دور از چشم ميماند که خود نطفه فاجعهاي ديگر را شکل ميدهد و نقطههاي دور مانده از دوربين عکاسان و قلم نويسندگان آبستن فجايعي بزرگ خواهد شد.
پس از سيل لرستان روستاهاي بسياري تخريب ۱۰۰ درصدي داشتند و اکنون اسم روستاي چممهر نام غريبي براي دنبالکنندگان اخبار سيل نيست. ابتدا خبر اين روستا بر سر زبانها ميافتد، کمکها به سمت روستا سرازير ميشود و گروههاي امدادي از سراسر کشور مسير اين روستا را بر روي نقشه پيدا ميکنند، در نهايت رئيسجمهور نيز در سفر پر سرعت خود به مناطق سيلزده به خلبان بالگردش دستور توقف در اين روستا را ميدهد.
اينکه روستايي در منطقه آسيبديده بر سر زبانها بيفتد نه تنها منفي که شايد بحرانزده را به شرايط ثبات نزديک کند اما روستاهايي که نامشان را تنها محليهاي شهر نزديک به خود ميدانند و همه از وجود آن بيخبرند آرام آرام سيل دوم آنها را با خود ميبرد؛ فراموشي. رويهاي که در بحث امدادرساني نياز به بازنگري و توجه بيشتر از سمت مسئولان و امدادگران و گروههاي مردمي دارد.
روستاي خرسدر عليا يکي از اين روستاها است.
تنها دبستاني به جا مانده
روستاي خرسدر عليا به تمامي زير آب رفته و تنها ديوارهاي يک دبستان از سيل به جا مانده. ۴۰ خانوار در اين روستا زندگي ميکردند و اکنون تلاش ميکنند تا زنده بمانند. زمينهاي کشاورزي و باغداري، خانههايي که براي هر خشت آن هر ساله در زمين کشاورزي بيل زده شده، دامهايي که منبع مالي کوچکي بود، وسايل خانهاي که آرامشت را تضمين ميکرد اکنون نه که آب برده باشد که مدفون شده در بتون گلي است.
۴۰ خانوار در ۳۰ چادر اسکان داده شدهاند و ۸ پيرزن سرپرست خانواري که بر نداري خود نشستهاند، در زماني که بايد بر کشته خويش مينگريستند. هر چند پيش از سيل نيز امن و آسايش دوران به اصطلاح بازنشستگي را نداشتند. در همين ميان حقمرادي دهيار خرسدر عليا به «خبرآنلاين» ميگويد: «روستا، لوازم خانگي و حتي از لباسهايمان آثاري بهجاي نماند و ما را چادرنشين کرد و من فرهنگي و دهيار را به بيست و شش سال عقب کشاند! سعي کردم وسايل مدرسه را نجات دهم اما همه چيز نابود شد.»
راههاي بسته و مردمان محصور شده
فاصله اين روستا تا شهر پلدختر پيش از سيل ۱۰ دقيقه بوده که با نابود شدن پل ارتباطي به پلدختر از شهرهاي ديگر استان لرستان به آن دسترسي هست. از خرمآباد به اين روستا صدوده کيلومتر مسافت است تا بشود به روستاي بابازيد رفت و بعد از آن بايد با قايق مسيري ۵۰۰ متري را طي کرد تا به چادرهاي اسکان مردم خرسدر رسيد. اگر کمکي از راه زميني بخواهد به اين روستا برسد بايد مسير خرم آباد به کوهدشت و کوهدشت به خرسدر عليا را طي کرد که مسيري حدود ۱۶۰ کيلومتر است. حقمرادي دهيار اين روستا ميگويد: «روستاي ما با شهر پلدختر شش کيلومتر فاصله دارد، پل تخريب شده و راه ما قطع است، کار ساخت پل شروع شده و به ما گفتهاند که بيش از يک ماه زمان ميبرد، يک هفته است از طريق يک دستگاه قايق از رودخانه عبور ميکنيم.»
امدادرساني تنها وسايل بهداشتي نيست
در هر چادر اسکان مردم روستا دو پتو وجود دارد. شبهاي اين منطقه سرد و روزهاي شديدا گرم دارد. لوازم بهداشتي و اوليه همچون شير خشک به اين روستا رسيده اما پتو، موکت و فرش، ظروف آشپزي مانند پيکنيک و ظرفهاي آشپزي و مواد غذايي که مردم بتوانند آشپزي کنند مثل برنج، ماکاراني، سويا، رب و ... در اين روستا به شدت کم است. گرماي هواي شديد در روز باعث شده که چادرها بو بگيرند و محل مناسبي براي اسکان در روز نباشند، مردم به بيرون از چادر پناه ميآورند و دچار آفتابسوختگي ميشوند و شبها با پتوهاي بسيار کم سرما را به جان ميخرند. در امدادرساني اوليه اقلامي همچون چادر، پوشک بچه شيرخشک، نواربهداشتي و ... جز ضروريات است اما زندگيهاي از دست رفته با گذشت هر روز ضرورياتي دارند که بود و نبود آن تعيين کننده است.
بازار