خراسان/ ظهر 7 مرداد امسال بود که مرد جوان پس از تعطيلي مغازهاش به سمت خانهشان در شهرک وليعصر رفت و وقتي وارد خانه شد با جسد همسرش روبه رو شد و با سرو صدا از اهالي محل درخواست کمک کرد.
مرد همسايه وارد خانه مرد جوان شد و با مشاهده جسد زن 39 ساله، پليس را با خبر کرد و در اين مرحله تيمي از ماموران کلانتري در محل حاضر شدند .
تحقيقات جنايي در بررسيهاي ابتدايي احتمال ميرفت زن جوان دست به خودکشي زده باشد اما با توجه به مرموز بودن اين پرونده، تيمي از ماموران اداره 10 پليس آگاهي تهران به دستور بازپرس ويژه قتل در محل حاضر شدند.
کارآگاهان که همراه تيم تشخيص هويت در محل حاضر شده بودند، پي بردند که روي بدن زن جوان آثار ضرب و جرح وجود دارد و چهار ساعت از زمان مرگ وي ميگذرد که در اين مرحله جسد براي بررسي علت مرگ به پزشکي قانوني منتقل شد.
تيم پليسي در اين مرحله شوهر زن جوان را هدف تحقيق قرار دادند که گفت: صبح به سرکار رفتم و دخترم نيز به خانه يکي از بستگانم رفته بود، من بعد از تعطيلي مغازه به خانه رفتم که با جسد زنم روبه رو شدم. وي افزود: من و همسرم اختلاف داشتيم اما هيچ وقت فکر نمي کردم قصد خودکشي داشته باشد و با ديدن جسد زنم داخل خانه شوکه شدم.
يک سرنخ کارآگاهان در صحنه جرم و در کنار جسد زن جوان يک کارت عابربانک به نام يک مرد جوان پيدا کردند و همين سرنخ در اختيار ماموران قرار گرفت تا اين که چند روز بعد پزشکي قانوني اعلام کرد که زن جوان از ناحيه گردن خفه شده است و فرضيه خودکشي به قتل تبديل شد.
با توجه به کشته شدن زن جوان و پيدا شدن کارت عابر بانک مرد ناشناس، تجسسهاي پليسي براي افشاي راز اين جنايت معمايي در پليس آگاهي تهران آغاز شد.
کارآگاهان در گام نخست موبايل قرباني جنايت را تحت بررسي قرار دادند و مشخص شد مهسا با مرد ناشناسي ارتباط پنهاني داشته است و از چندي قبل با هم در ارتباط هستند.
سکوت دختر
در اين مرحله دختر 18 ساله اين خانواده هدف تحقيق قرار گرفت و به ماموران گفت: پدر و مادرم هميشه با هم اختلاف داشتند و سر هر مسئله کوچکي با هم درگير ميشدند. وي افزود: چندي قبل متوجه شدم مادرم با يک مرد آشنا شده است و از من خواست تا درباره اين ماجرا سکوت کنم و حتي يک روز که تولدم بود، مرد غريبه که اسماعيل نام دارد به من کادوي تولد داد و با توجه به اختلافات پدر و مادرم تصميم گرفتم درباره رابطه مادرم با اسماعيل سکوت کنم.
دختر جوان ادامه داد: بعد از فوت مادرم، اسماعيل بارها پيامکهايي به من داد و در بيشتر آن ها درباره مادرم و دلتنگياش حرف ميزد.
بازداشت مرد عاشق پيشه
همين اطلاعات کافي بود تا ماموران اداره جنايي پليس آگاهي تهران براي دستگيري اسماعيل وارد عمل شوند و با تحقيقات ميداني و اطلاعاتي خانه اسماعيل شناسايي شد و روز شنبه 19 مرداد در عملياتي غافلگيرانه مرد جوان دستگير شد و در بازرسي از خانه اسماعيل، مدارک شخصي زن جوان در خانه وي پيدا شد.
مرد جوان که دلباخته عشق قديمياش بود وقتي پيش روي ماموران قرار گرفت ادعا کرد که عاشق مهسا بوده اما او را به قتل نرسانده است. اسماعيل گفت: سال ها قبل با مهسا آشنا شدم و آن روزها دلباخته و عاشقش شدم و تصميم گرفتم با او ازدواج کنم اما وقتي به خواستگارياش رفتم خانوادهاش مخالفت کردند و اين مخالفت باعث شد تا ديگر نتوانم با مهسا در ارتباط باشم و در همه اين سال ها هميشه به او فکر ميکردم تا اين که شنيدم مهسا با يک مرد ازدواج کرده است.
وي ادامه داد: عاشق مهسا بودم و بعد از او ديگر نتوانستم عاشق کسي شوم و در اين مدت مجرد بودم تا اين که چندي قبل به صورت خيلي اتفاقي مهسا را پيدا کردم و با هم به صورت پيامکي در ارتباط بوديم و هميشه از اختلافاتش با همسرش حرف ميزد.
اسماعيل گفت: مدتي سعي کردم با نصيحت و حرف هايم او را آرام کنم تا به زندگياش ادامه دهد اما کار از کار گذشته بود و اختلاف او با شوهرش زياد بود به حدي که هميشه با هم درگير بودند تا اين که يک روز مهسا خواست کمکش کنم. مهسا تصميم گرفته بود طلاق بگيرد و در اين مدت دوستي قديمي ما شکل جديدي به خود گرفت و من که سال ها چشم انتظار دختر مورد علاقهام بودم وقتي شنيدم تصميم دارد بعد از جدايي از همسرش با من زندگي کند با او همراه شدم.
مرد عاشق پيشه گفت: در اين مدت با مهسا به صورت پنهاني در ارتباط بودم و کمکش کردم تا مراحل جدايي از همسرش را انجام دهد و چون ميدانستم نياز به پول دارد هميشه به او پول مي دادم و روزهاي آخر يک کارت بانکيام را در اختيارش قرار دادم که وقتي به دادگاه ميرود در صورت نياز به پول از آن برداشت کند و قصد داشتم از همان ابتدا خودم را به او ثابت کنم. همه چيز خوب پيش ميرفت و دختر 18 ساله مهسا نيز از رابطه دوستي ما با خبر بود تا اين که شنيدم مهسا فوت کرده است. بار ديگر به گذشته برگشتم، روزهايي که قصد داشتم با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم اما مخالفت خانوادهاش او را از من گرفت و اين بار قصد داشتيم دوباره با هم ازدواج کنيم اما او براي هميشه مرا تنها گذاشت. باور کنيد من در مرگ او نقشي نداشتم و در اين سال ها منتظر بودم که با او ازدواج کنم و نمي دانم چه اتفاقي افتاده و چه کسي با او دشمني داشته که مهسا را به قتل رسانده است.
بنا به اين گزارش، بازپرس غلامي از شعبه سوم دادسراي امور جنايي تهران با توجه به تنها مظنون اين پرونده که اسماعيل است دستور داد تا وي براي تحقيقات بيشتر در اختيار ماموران اداره 10 پليس آگاهي تهران قرار گيرد.
بازار