نماد آخرین خبر
  1. برگزیده
جامعه و حوادث

جزئیات جدید از پرونده معروف به «جنایت رگباری»

منبع
خراسان
بروزرسانی
جزئیات جدید از پرونده معروف به «جنایت رگباری»
خراسان/ متهمان پرونده معروف به «جنايت رگباري» در حالي زواياي جديدي از ارتکاب سه قتل عمدي مسلحانه درون يک خودروي پژو پارس را در حضور قاضي ويژه قتل عمد فاش کردند که با دستور قاطع مقامات قضايي، تک تيراندازهاي پليس نيز براي حفظ امنيت محل بازسازي صحنه جنايت در ساختمان هاي مرتفع اطراف، مستقر شده بودند. به گزارش اختصاصي خراسان، تحقيقات گسترده کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي درباره پرونده قتل مسلحانه سه مرد که بيست و چهارم ارديبهشت گذشته رخ داد، با دستگيري عاملان اين جنايت وحشتناک که دو برادر به نام هاي «حسن و حسين-خ» بودند در حالي ادامه يافت که در نهايت سه قبضه سلاح جنگي و يک قبضه سلاح شکاري وينچستر نيز از متهمان کشف و ضبط شد. اين گزارش حاکي است، روند تحقيقاتي اين پرونده جنايي با دستور قاضي به بازسازي صحنه قتل مسحانه کشيد تا متهمان چگونگي و جزئيات اين حادثه هولناک را مقابل دوربين قوه قضاييه تشريح کنند. در همين حال براي حفظ امنيت محل بازسازي صحنه جنايت و پيشگيري از هر گونه رخدادهاي تلخ ديگر با تدابير و دستورات ويژه مقامات قضايي، تک تيراندازهاي پليس در ساختمان هاي مرتفع مستقر شدند و ديگر نيروهاي انتظامي نيز براي کنترل جاده ها و محل وقوع قتل به ياري کارآگاهان اداره جنايي آمدند. همزمان با آغاز بازسازي صحنه قتل، (افسر پرونده) به بيان خلاصه اي از محتويات پرونده و چگونگي دستگيري عاملان اين جنايت پرداخت و در ادامه قاضي دادسراي عمومي و انقلاب با تفهيم مواد قانوني و اتهام سه قتل عمدي به دو برادر از آنان خواست، حقيقت ماجرا را بيان کنند چرا که اظهارات آنان در مراحل ديگر دادرسي مورد استناد قضايي قرار مي گيرد. به گزارش اختصاصي خراسان، ابتدا «حسين-خ» با بيان اين که 32 ساله و متاهل است با اشاره مقام قضايي مقابل دوربين قوه قضاييه ايستاد و درباره روز حادثه گفت: آن روز با «محمد-ب» (مقتول 50 ساله) که از بستگان برادرم است، تلفني تماس گرفتم اما نمي دانستم او در کنار مردي به نام «علي-ت» نشسته است! ما از قبل با «علي-ت» اختلاف داشتيم و کدورتي بين ما وجود داشت. زماني که مشغول گفت وگو با محمد بودم او گفت که «علي-ت» نيز در کنارش حضور دارد! با شنيدن اين جمله او را نکوهش کردم که چرا نزد علي رفته است! ولي محمد از پشت خط به من گفت که «علي» صداي مرا مي شنود! او اين را گفت تا من جمله يا کلمه زشتي را به کار نبرم! ولي من که نمي دانستم او صداي مرا مي شنود جملاتي را بر زبان راندم که موجب دلخوري و کدورت بيشتر شد. در اين هنگام علي گوشي را از محمد گرفت و با من در نزديکي منزلش قرار گذاشت تا حرف هايمان را رو در رو بزنيم. من هم بي درنگ به روستاي (محل زندگي علي-ت) رفتم. به آن جا که رسيدم درگيري شروع شد و علي به همراه پسر و ديگر نزديکانش با بيل و چوب به سوي من حمله کردند و مرا کتک زدند. من هم با برادرم «حسن» تماس گرفتم و ماجرا را برايش شرح دادم. او با اسلحه شکاري وينچستر به محل آمد و گلوله اي هوايي شليک کرد اين در حالي بود که طرف هاي مقابل نيز با کلت جنگي تير هوايي شليک کرده بودند. متهم پرونده جنايي ادامه داد: در همين هنگام خودروي گشت نيروهاي انتظامي رسيد و من و برادرم به سمت زمين هاي کشاورزي فرار کرديم و در آن جا با برادر ديگرمان به نام «علي» تماس گرفتيم. وقتي او نزد ما آمد ابتدا ما را به آرامش دعوت و بعد هم شروع به نصيحت کرد که دعوا عاقبت خوشي ندارد. مادرمان مريض است و... او که از ما بزرگ تر است همچنين از ما خواست به خانه بازگرديم تا شب با «علي-ت» در اين باره صحبت کند! چرا که معتقد بود اين گونه نزاع ها بارها رخ داده است و چيزي جز بدبختي و زندان به دنبال ندارد! خلاصه برادرمان با گفتن اين جملات از ما جدا شد و ما هم تصميم به بازگشت گرفتيم اما در همين لحظه يکي از خواهرزاده هاي «علي-ت» به نام «محمدرضا» با برادرم «حسن» تماس گرفت و با حالتي تهديدگونه گفت: «يا برويد با هم آشتي کنيد يا به در منزلتان مي آييم!» اين جمله اش خيلي به من برخورد و با او قرار گذاشتيم تا در شهرک يکديگر را ملاقات کنيم! بلافاصله اسلحه کلاشينکف و کلت جنگي را برداشتيم و سوار بر پژو پارس به طرف شهرک حرکت کرديم. من اسلحه را روي پايم گذاشته بودم و رانندگي مي کردم که ناگهان خواهرزاده هاي «علي-ت» را درون پژو پارس «محمد-ب» ديديم که در مسير شهرک بودند. محمد که رانندگي خودرو را به عهده داشت با ديدن ما از سرعت خودرو کاست و من هم در کنار او توقف کردم. بي درنگ از پشت فرمان بيرون پريدم و خودرو را دور زدم تا به سمت سرنشين جلو برسم. ديگر نفهميدم چه مي کنم و شروع به شليک کردم. برادرم حسن نيز با کلت جنگي شليک مي کرد. بنابر گزارش خراسان، در اين هنگام قاضي احمدي نژاد پرسيد آيا اسلحه کلاشينکف روي شليک رگباري بود؟ که متهم پاسخ داد: نه! رگباري شليک نکردم اما آن قدر پشت سر هم گلوله ها را شليک مي کردم که صداي رگباري مي داد. متهم 32 ساله در ادامه اعترافاتش افزود: پس از آن هم از محل گريختيم و با خودروي پژو 207 يکي از دوستانمانکه قبلا در زندان با هم آشنا شده بوديم به تهران و شمال کشور گريختيم که در نهايت نيز چند روز بعد داخل کلبه جنگلي دستگير شديم! گزارش اختصاصي خراسان حاکي است، در ادامه بازسازي صحنه جنايت، «حسن» (ديگر متهم پرونده جنايي) نيز ضمن تاييد اظهارات برادرش به شليک گلوله با اسلحه کلت جنگي در صحنه جنايت اعتراف کرد. در همين حال قاضي ا پرسيد: چرا بلافاصله به سوي سرنشينان خودرو شليک کرديد و فرصت گفت و گو نداديد؟ «حسين» (متهم پرونده) گفت: چون آن ها هم مسلح بودند و اگر ما شليک نمي کرديم آن ها ما را مي کشتند! مقام قضايي گفت: ولي طبق بررسي هاي دقيق قضايي هيچ گونه سلاحي از مقتولان کشف نشد، که متهم پاسخ داد: وقتي به پژو پارس شليک کرديم سرنشينان يک دستگاه خودروي 206 نيز در همان نزديکي بودند ولي جرئت نداشتند جلوتر بيايند، بعد از فرار ما از صحنه حادثه احتمالا اسلحه مقتولان را با خود برده اند! با وجود اين ما قصد کشتن آن ها را نداشتيم!
قاضي سوال کرد: «محمد-ب» که از بستگان خودتان بود چرا او را به قتل رسانديد؟ حسن (متهم ديگر) گفت: او را که اصلا نمي خواستيم آسيب ببيند. او از بستگان برادرم «علي» بود اما آن لحظه حسين به خاطر کتکي که خورده بود، خيلي عصباني بود و متوجه شليک هايش نمي شد! به گزارش خراسان، با پايان يافتن اظهارات متهمان، قاضي ويژه قتل عمد نيز با دستور بازداشت موقت، آنان را روانه زندان کرد تا ديگر مراحل دادرسي سه قتل مسلحانه در يک خودرو طي شود.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره