ايسنا/ از استعدادهاي ناب کشتي مازندران و خطه قهرمان پرور جويبار است که با وجود سن و تجربه اندک، جسور و نترس بر روي تشک مبارزه مي کند و برايش فرقي ندارد مقابلش چه کشتيگيري قرار مي گيرد.
حسن يزداني زير نظر مربيان سازندهاي چون همت مسلمي، حسين نقيبي و... سري در سرها در آورد و به تيم ملي رسيد. پيش از حضور در تيم ملي بزرگسالان ايران، زير نظر محمد طلايي مرد بي ادعا و پر تلاش کشتي ايران بود که استعدادش بيش از پيش بارور شد و چيزهاي زيادي را آموخت. طلاي جوانان جهان يکي از افتخاراتي بود که پديده نوظهور کشتي ايران به آن چنگ زد و نام خود را بر سر زبان ها انداخت.
يزداني پس از حضور در تيم ملي بزرگسالان، ابتدا راهي جام جهاني 2015 آمريکا شد و در اين رقابتها موفق شد از سد تمامي حريفان خود عبور کرده و تواناييهاي خود را بيش از پيش در معرض ديد رسول خادم بگذارد تا علاقه و اطمينان او را هر چه بيشتر به خود جذب کند. يزداني جوان سپس در مسابقات انتخابي تيم ملي موفق شد ضمن شکست تمام حريفان داخلي از سد محکمي چون مهدي تقوي با تجربه نيز مقتدرانه عبور کند و نامش را بيش از گذشته بر سر زبانها بيندازد. به دنبال اين موفقيت ديگر هيچ شبههاي براي اعزام يزداني جوان به مسابقات جهاني لاسوگاس نماند و وي براي نخستين بار عازم اين آوردگاه بزرگ شد.
با وجودي که سن کمي داشت و هنوز در آغاز راه بود اما همه از او انتظاري جز مدال طلاي جهان در خاک آمريکا نداشتند. وقتي ميخواست بر روي تشک مبارزه حاضر شود مردم پاي تلويزيون ميخکوب مي شدند تا هنرنمايي و جسارت مثال زدني او را ببينند. تا داور سوت آغاز مبارزه را مي زد، حتي به حريفان فرصت فکر کردن هم نمي داد و در همان ثانيه هاي نخست استادانه و با فن سر و ته يکي آنها را يک به يک از پا در آورد و به فينال رسيد.
ديگر همه به اين باور رسيده بودند که چيزي جز طلاي جهان برازنده اين جوان سر به زير و با آتيه کشتي ايران نيست. اين باور تا جايي بود که حتي پيش از آغاز مبارزه فينال، خبر قهرماني او را با پيروزي بر حاجي ماگومدوف روس آماده کرديم تا به محض اينکه او کار اين روس چقر را در همان ثانيه هاي نخست تمام کرد، منتشر کنيم؛ چيزي که البته خيلي زود به حسرت بدل شد!
خودش ميگويد"حريف روس وقتي مي ديد يک به يک حريفانم را خيلي زود از سر راه بر مي دارم خيلي ترسيده بود و اين ترس را در چهره او مي ديدم" اما صد حيف که حکايت بر روي صحنه مبارزه چيز ديگري بود.
داور سوت آغاز مبارزه را نواخت اما او آن حسن يزداني نبود که سراغ داشتيم. معلوم نبود در فاصله چند دقيقه پس از پيروزي اش مقابل جيمزگرين آمريکايي چه بر او گذشته که آن هوش و درايت و در عين حال جنگندگي از وجودش رخت بربسته بود و جاي خود را به حمله هاي مداوم اما بي سرانجام داده بود. هر چه به ثانيه هاي پاياني کشتي نزديک مي شديم با خود مي گفتيم اين شير خفته بيدار مي شود و کاري بر سر حريف در مي آورد که تا هميشه در ياد اين روس هاي پرمدعا بماند؟
اما حقيقت چيز ديگري بود و ديگر به اين باور رسيديم که بايد تيتر خبر را تغيير دهيم و به مدال نقره او راضي شويم!
يزداني به نقره رسيد تا بيش از پيش به اشتباهات و نقاط ضعف خود پي ببرد و بداند نمي شود مقابل هر حريفي بدون ترس و واهمه و بدون هيچ پشتوانه فکري فقط حمله کرد. اين مدال نقره تلنگري خوب براي او بود تا پلي شود براي رسيدن به مدالهاي خوشرنگتر در ميادين بعدي.
او حالا براي حضور در ريو بايد به وزن۷۴ کيلوگرم بيايد تا در صورت موفقيت در رقابت هاي انتخابي، مقابل بزرگان دنيا نظير جردن باروز آمريکايي که تاکنون هيچ کشتي گير ايراني نتوانسته مقابلش پيروز شود به ميدان مبارزه برود. بدون اغراق چيزي ته دلمان مي گويد اين حسن يزداني حسرت دومين طلاي المپيک را بر دل اين اعجوبه کشتي دنيا مي گذارد.
بسياري اين انتقاد را بر او وارد مي دانند که يزداني هنوز نقاط ضعفي دارد مانند اينکه خيلي راحت به حريفان اجازه زيرگيري ميدهد. البته خودش هم اين انتقاد را وارد مي داند و معتقد است بواسطه قامت بلندي که دارد سخت است برايش که بخواهد با گارد پايين مبارزه کند. البته شايد رسيدن به پاهاي اعجوبه کشتي ايران براي هر حريفي راحت باشد اما خاک کردن او کار هر کسي نيست چرا که وقتي پاها را مانند يک ستون آهنين بر زمين سفت مي کند کمتر کشتي گيري در جهان است که ياراي کندن اين ستون و جدا کردن آن را از زمين را داشته باشد.
او با داشتن تنها ۲۱ سال سن آمده تا سال هاي سال بر کشتي دنيا آقايي کند که البته براي تبديل کردن اين حرفها به عمل، راه پر پيچ و خمي پيش رو دارد؛ آرزوهايي که فقط با تلاش و زحمت به ثمر مينشيند و کماکان همينگونه بي حاشيه و سر به زير فقط به کشتي فکر کند و نه هيچ چيز ديگري.
حسن يزداني به ايسنا آمد و پاسخگوي سوالات ما شد که اين گفتگو را در ادامه ميخوانيد:
* در مهمانيها با همسن و سالهايم کشتي ميگرفتم
اهل شهر چپکرود روستاي لپوصحراي شهرستان جويبار بخش گيلخواران هستم که در 20 کيلومتري جويبار از استان مازندران قرار دارد. پدرم کشاورز است و ما نيز 4 برادر هستيم که من سومين فرزند خانواده محسوب ميشوم. کشتي را از 12 سالگي شروع کردم. پدرم کشتي محلي ميگرفت و در محله ما همانند ديگر نقاط مازندران همه به کشتي علاقهمند بودند و کشتيهاي محلي زيادي در آنجا برگزار ميشد که همين هم باعث شد من هم آرام آرام به کشتي علاقهمند شوم و وارد اين رشته شوم. پدرم علاقه زيادي به اين رشته داشت و خيلي دوست داشت که من به سمت اين ورزش بيايم. آن زمان در مهمانيها با همسن و سالان خودم کشتي ميگرفتم و همين موضوع در روي آوردنم به سمت اين رشته تاثيرگذار بود.
*برادرم از من هم بهتر بود اما کشتي را رها کرد
پدرم از همان اول و حتي هنوز هم من را به باشگاه در جويبار ميبرد و ميآورد و زحمت زيادي برايم کشيده تا بتوانم به اين مراحل برسم. برادر بزرگتر من نيز 6 ماه کشتي کار کرد اما اين رشته را رها کرد و رفت. او اگر ادامه ميداد مطمئنا به موفقيت ميرسيد چرا که کشتي او از من هم بهتر بود.
*اسماعيلپور گفت آينده خوبي داري
در ابتدا يک سال پيش اميد اسماعيلپور کار کردم و پس از آن پيش همت مسلمي رفتم و کشتي را بيشتر از همه از او ياد گرفتم. ابتدا در مسابقههاي نونهالان کشور عنوان دومي را به دست آوردم که اسماعيلپور به من گفت آينده خوبي داري. وقتي هم که پيش مسلمي رفتم من را ديد و با توجه به شناختي که داشت برايم برنامهريزي کرد و زير نظر او پيشرفت کردم.
*هفتهاي 6-7 جلسه تمرين ميکردم
بعد که پيش مسلمي آمدم در مسابقههاي نوجوانان استاني و کشوري قهرمان شدم. پس از آن در رقابتهاي آسيايي نوجوانان به مدال برنز رسيدم و در مسابقههاي جهاني نيز عنوان دوم را بدست آوردم. پس از آن در رده جوانان موفق شدم در مسابقههاي آسيايي و جهاني به مدال طلا برسم. نزد مسلمي هفتهاي سه جلسه تمرين ميکردم. در کنار آن زير نظر حاج حسين نقيبي و حاج محمود اسماعيلپور هم کشتي کار ميکردم و در مجموع هفتهاي 6 يا 7 جلسه تمرين کشتي داشتم.
* احترام مردم به حاجيزاده در آمدنم به کشتي اثرگذار بود
وقتي مهدي حاجيزاده به عنوان قهرماني جهان رسيد، من 6-7 ساله بودم و خيلي از کشتي سر در نميآوردم اما ميديدم که در شهر برايش جشن برپا ميکردند و احترام زيادي به او ميگذاشتند. همين موضوع در ورودم به کشتي و ايجاد علاقهمندي در من و بسياري ديگر اثرگذار بود. زماني که رضا يزداني هم در مسابقههاي جهاني به مدال برنز رسيد 11-12 ساله بودم و اولين قهرماني که ميشناختم او بود که پس از آن کشتي را شروع کردم.
* از حاجيزاده مقداري از ريزهکاريهاي کشتي را ياد گرفتم
حاجيزاده چند ماه زماني که پيش مسلمي بودم برايم زحمت کشيد و مقداري از ريزهکاريهاي کشتي را به من ياد داد که جا دارد از او هم تشکر کنم.
حسن يزداني
*دوست دارم مانند يزداني زيرگيري کنم
کلاس فني حاجيزاده و سايتياف را بسيار دوست دارم و از کشتيهاي آنها خوشم ميآيد. البته رضا يزداني کشتيگير بسيار زيرگيري است و با قدرت و جسارت خاصي از حريفان خود زير ميگيرد. او پهلواني بر روي تشک مبارزه ميکند و من هم دوست دارم مانند يزداني از حريفانم زيرگيري کنم.
*سايتياف چيز ديگري بود
نحوه مبارزات سايتياف و کلاس بالاي کشتي او را نيز بسيار دوست دارم. البته کشتيهاي جردن باروز را هم نگاه ميکنم اما سبک کشتي سايتياف چيز ديگري بود چرا که او نترس و جنگنده بر روي تشک کشتي به حريفان حمله ميکرد.
*باعث شدم بچه هاي روستا به سمت کشتي بيايند
وقتي که در کشتي موفق به کسب مقام شدم خيلي از بچههاي روستاي ما به کشتي علاقهمند شدند و معتقدم هر چقدر که کشتي ايران موفق شود تعداد بيشتري از نوجوانان و جوانان جذب کشتي خواهند شد. همانطور که موفقيت امثال مهدي حاجيزاده، رضا يزداني، کميل قاسمي و مسعود اسماعيلپور در موفقيت من و بسياري از جوانان ديگر در کشتي تاثيرگذار بود.
*اوقات فراغتم را در روستايمان سپري ميکنم
بيشتر اوقات در خانه کشتي و در اردوهاي تيم ملي حضور دارم اما وقتي به روستايمان ميروم بيشتر در روستايمان هستم و همانجا گشت و گذار ميکنم و با اهالي روستا زمانم را سپري ميکنم. البته در مجموع خيلي کم از خانه بيرون ميروم.
* 2 يا 3 طلاي المپيک را مي خواهم
بزرگترين هدفم رسيدن به طلاي المپيک است. ميخواهم 2 يا 3 طلاي المپيک را بگيرم و بعد از کشتي بروم. با آرزوهاي بزرگي به کشتي آمدم و نميخواهم به راحتي فرصتها را از دست بدهم. عاشق کشتي هستم و از هيچ تلاشي براي رسيدن به اهدافم دريغ نميکنم.
* دنبال حواشي باشم به اهدافم نمي رسم
حسن يزداني
سعي ميکنم دچار حاشيه نشوم و فقط فکر و ذکرم معطوف به کشتي باشد چرا که اگر بخواهم به دنبال چيزي به غير از کشتي باشم نمي توانم تمرکز کنم و همين موضوع باعث آسيب رسيدن به موفقيتم خواهد شد.
*حاشيه خيليها را به بيراهه کشيد
خيلي از کشتي گيران علي رغم توانايي فني بالايي که داشتند دچار برخي حواشي شدند و به بيراهه رفتند. آنها عليرغم توان بسيار بالايي که داشتند نتوانستند به آنچه که شايسته اش بودند برسند. من هم هميشه سعي مي کنم از سرنوشت ديگران پند بگيرم و بهترين راه را انتخاب کنم.
*بهترين مشاورم پدرم است
بهترين مشاور من پدرم است که هميشه نکات ارزشمندي را درباره نحوه رفتارهايم و اينکه مرتکب اشتباهي نشوم به من گوشزد ميکند تا از راهي که در پيش گرفتهام منحرف نشوم و فقط به فکر کشتي باشم.
*هنوز هم با مشکلات مالي دست به گريبانم
الان هم با وجوديکه در تيم ملي حضور دارم با مشکلات مالي مواجه هستم و مشکلات مانند سابق پا برجاست. البته پدرم سختي زيادي کشيد تا من بتوانم به حضور در کشتي ادامه بدهم. جا دارد مسئولان توجه بيشتري به ورزش اول ايران که همواره در تاريخ پرچمدار بوده و افتخارآفريني کرده داشته باشند.
*دغدغه آينده ام را دارم
نبايد شرايط به گونه اي باشد که يک کشتيگير دائما دغدغه آينده خود و شرايطي که براي او پيش خواهد آمد را داشته باشد. اگر وضعيت طوري بود که فقط و فقط به ورزش و کسب موفقيت در آن فکر ميکرديم مطمئنا نتايج بسيار بهتري نصيب ورزش ايران ميشد. وقتي که يک ورزشکار قهرمان جهان و المپيک ميشود مردم از او انتظار دارند که مثلا در امور خيريه شرکت کند و به مردم بي بضاعت کمک کند. اما اگر توان اين کار را نداشته باشيم مسلما شرمنده مردم خواهيم شد.
*در دانشگاه هوايم را دارند!
در حال حاضر در رشته مديريت دولتي در دانشگاه آزاد قائمشهر و در مقطع کارشناسي مشغول به تحصيل هستم. قبلا درسم خيلي خوب بود اما از وقتي که بصورت حرفهاي وارد کشتي شدم و مدام در اردوهاي مختلف حضور دارم کار برايم خيلي سخت تر شده است. اگر به اندازه کافي وقت داشته باشم و درس بخوانم نمرهام بالاي 15 يا 16 ميشود. البته تا حالا در درسي مردود نشدهام و اساتيد با توجه به اينکه ميدانند در اردوهاي تيم ملي هستم به من کمک ميکنند(با خنده). آنها هوايم را دارند!
*نقش طلايي در موفقيتم انکارناپذير است
محمد طلايي نقش انکار ناپذيري در موفقيت من ايفا کرد و زماني که در تيم ملي نوجوانان به همراه نفراتي چون عليرضا کريمي، ايمان صادقي، پيمان ياراحمدي و...بوديم مدام به ما ميگفت شما بايد قهرمان المپيک شويد و اين تيم استحقاق اين را دارد که در المپيک حضور داشته باشد. او واقعا براي من و همه بچهها زحمت زيادي کشيد.
* طلايي از جيبش براي بچهها هزينه مي کرد
طلايي خيلي اوقات از جيب خودش براي بچه ها خرج ميکرد و به بچه هايي که پول نداشتند پول ميداد تا خرج کنند. از لحاظ فني هم با وجوديکه يک مربي طراز اول دنيا محسوب ميشود اما هيچ ادعايي ندارد و بسيار خاکي است. او در جريان مسابقات جهاني لاس وگاس که اولين حضور من در اين رقابتها بود مشاوره هاي زيادي به من ميداد و در کسب موفقيت من بسيار اثرگذار بود.
* اولين حضور در تمرين بزرگسالان
در کارگاههايي که فدراسيون کشتي برگزار ميکرد چندين نوبت با نفرات بزرگسال در اردوها تمرين ميکرديم و همينکه با نفرات شاخص تيم ملي تمرين ميکرديم انگيزه زيادي براي تلاش بيشتر مي گرفتيم ضمن اينکه صاحب تجربه بيشتري ميشديم.
*از تقوي چيزهاي زيادي ياد گرفتم
مهدي تقوي کشتيگير بسيار خوبي است و من احترام زيادي براي او قائلم. در اردوهاي تيم ملي هم که چندين بار در کنارش حضور داشتم چيزهاي زيادي از او ياد گرفتم و بارها نکات فني را به من گوشزد ميکرد. ما بر روي تشک با هم رقيبيم اما خارج از آن با هم رفيق هستيم.
*از هيچ حريفي نميترسم
اگر ترس داشته باشي نميتواني به موفقيت برسي و کشتي را واگذار ميکني بخاطر همين موضوع من نيز از هيچ حريفي واهمه ندارم. البته همه کشتيگيران وقتي ميخواهند به روي تشک مبارزه بروند استرس دارند و اگر کسي بگويد ندارم به نظر من حرف درستي نزده است. اگر يک کشتيگير کمي استرس نداشته باشد نمي تواند خوب مبارزه کند و ميبازد. البته به شرطي که اين استرس زياد از حد نباشد.
*مقابل حريف آمريکايي کمي ترس داشتم!
هيچ وقت از حريفانم نميترسم .چرا بايد از آنها بترسم؟ اگر حقم باشد که پيروز مبارزه شوم مطمئنا به آن ميرسم پس دليلي براي ترس وجود ندارد. در مسابقات جهاني هم اذعان مي کنم مقابل حريف آمريکايي کمي ترسيده بودم چون مبارزات او را ديده بودم و خوب بودن او در اين امر اثرگذار بود اما وقتي که مقابل او قرار گرفتم آنطور که فکر مي کردم نبود و ترسم ريخت.
*سر و ته يکي شگردم شده است
وقتي که در جريان کشتي يک فن پا بدهد بايد فورا آنرا اجرا کني. مقابل حريفان در لاس وگاس نيز موقعيت کشتي بگونهاي بود که بايد حريفانم را سر و ته يکي ميکردم که من هم اين کار را خيلي سريع انجام ميدادم. اين فن را در اردوهاي تيم ملي خيلي اجرا مي کنم و خادم نيز به من هميشه در اجراي اين فن مشورتهاي زيادي ميدهد تا به خوبي آن را اجرا کنم.ا لان اين فن يکي از شگردهايم شده است.
*مقابل ماگومدوف فقط مي خواستم زودتر کشتي تمام شود
حقيقت اين است که در مبارزه فينال خيلي عجله کردم. بايد بهتر از اينها کشتي ميگرفتم اما با فکر کشتي نگرفتم. نميدانم چرا ولي فقط ميخواستم زود کشتي را تمام کنم در حاليکه بايد با احتياط و خيلي شمردهتر کشتي ميگرفتم. در مجموع خودم از نحوه مبارزه ام در ديدار فينال راضي نيستم و مي دانم کادر فني و مردم نيز همين حس را دارند.
* ترس را در چهره حريف روس ميديدم
ماگومدوف از صبح شروع مسابقات که ميديد حريفانم را خيلي زود شکست ميدهم خيلي ترسيده بود و اين موضوع در چهرهاش به خوبي نمايان بود. او واقعا کشتيگير خوبي بود و نبايد سطح فني او را ناديده گرفت. اولين بار بود که در مسابقات جهاني بزرگسالان حاضر ميشدم و در آينده جبران خواهم کرد.
*باخت در فينال جهاني من را به هم ريخت
من فقط براي طلا به مسابقات جهاني رفته بودم اما متاسفانه نشد و در نهايت به نقره رسيدم. وقتي در فينال کار گره خورد و بازنده شدم واقعا به هم ريختم. رحيمي هم واقعا حقش طلا بود اما او هم در فينال غافلگير شد و به حقش نرسيد.
*برايم سخت است بخواهم با گارد پايين مبارزه کنم
من تازه در ابتداي راه هستم و بايد چيزهاي زيادي را بياموزم. براي موفقيت در ميدان بزرگي چون المپيک بايد ضعفهايم را با کمک کادر فني تيم ملي برطرف کنم. مثلا اينکه ميگويند يکي از ايرادهايم اين است که با گارد بالا مبارزه مي کنم که باعث ميشود حريفان راحت از من زيرگيري کنند را قبول دارم اما بواسطه قامت بلندي که دارم اگر بخواهم با گارد پايين کشتي بگيرم خيلي زود خسته ميشوم. البته در مسابقات بعدي تمام سعي ام را ميکنم تا اين مشکل را تا حد زيادي برطرف کنم.
*حريفان خوبي در انتخابي تيم ملي دارم
بايد 10 برابر بيشتر زحمت بکشم و تمريناتم را بيشتر کنم تا اول در رقابتهاي انتخابي تيم ملي مقابل حريفان به برتري برسم و پس از آنکه با نظر کادر فني به تيم ملي رفتم براي کسب موفقيت در المپيک برنامهريزي کنم. در مسابقات انتخابي حريفان خوبي دارم و هر کشتي گيري که زحمت بيشتري بکشد موفق خواهد شد.
*در 74 کيلوگرم موفق خواهم شد
از آنجا که مسابقات وزن 70 کيلوگرم در المپيک برگزار نميشود براي حضور در اين رقابتها و شرکت در مسابقات انتخابي به وزن 74 کيلوگرم خواهم آمد.در حال حاضر 80 کيلوگرم وزن دارم و در فشار تمرين به 78 کيلوگرم ميرسم و 4 کيلو کاهش وزن برايم سخت نيست. مطمئنم مي توانم در اين وزن به موفقيت برسم.
*مسئولان مازندران دست خالي به ديدنم آمدند!
وقتي از مسابقات جهاني به روستايمان رفتم تعداد زيادي از همشهريانم و مسئولان شهرداري و فرمانداري آمده بودند. البته مسئولان همگي دست خالي آمده بودند و هيچ پاداشي نگرفتم. تنها مسئولان هئيت کشتي مازندران يک سکه به من دادند و نه تربيت بدني استان و يا سازمانهاي ديگر هيچ کاري برايم نکردند. البته وقتي به منزل ما آمدند رييس هئيت کشتي همان يک سکه را به رييس تربيت بدني داد تا او آن سکه را به من بدهد!
*مسئولان بيشتر از اينها بايد به کشتي برسند
مسئولان بايد از نظر مالي خيلي بيشتر از اينها به فدراسيون کشتي و کشتي گيران برسند تا قهرمانان کشتي مانند ديگر کشورهاي دنيا دغدغههاي مالي نداشته باشند. پول اولويت اصلي من براي کسب موفقيت در کشتي نيست اما وقتي يک ورزشکار قهرمان جهان ميشود خود به خود هزينههايش نيز بالا ميرود.
*مردم فکر ميکنند چه پاداشهايي که به ما نميدهند
مردم فکر ميکنند ما پس از مسابقات جهاني چه پاداش هايي که نگرفتيم و بخاطر همين خيليها توقع کمک از ما دارند. حتي در روستاي خودمان ميگفتند فلان ماشين را به من به عنوان پاداش دادهاند اما نمي دانند که از اين خبرها نيست.
*پيگير ميزان پاداش وزارت ورزش نيستم!
اصلا نميدانم وزارت ورزش به نايب قهرمان جهان چقدر پاداش بايد بدهد و اصلا هم پيگير آن نيستم. ما براي پول اين همه سختي نميکشيم و دوري از خانواده را تحمل نميکنيم. هدف ما خوشحالي مردم است اما مسئولان هم ميتوانند دغدغههاي کشتيگيران را تا حد زيادي برطرف کنند.
* آرزويم اهتزاز پرچم ايران در المپيک است
دوست دارم خوشرنگ ترين مدال المپيک را بدست بياورم و آرزو دارم پرچم ايران را در المپيک به اهتزاز درآورم. کشتيگيراني که در المپيک طلا گرفتند لحظه اهتزاز پرچم ايران را زيباترين لحظه زندگي خود ميدانند و من هم دوست دارم آن را تجربه کنم.
* ماگومدوف با اشاره ميگفت پيروزياش کار خدا بوده است
باخت به ماگومدوف روس در فينال مسابقات جهاني تلخترين خاطره من است. ماگومدوف در مراسم اهداي مدال با اشاره به من ميگفت پيروزي او کار خدا بوده است.
*خاطره شيرين ندارم!
خاطره شيرين ندارم و ميخواهم با طلاي المپيک اولين خاطره شيرين در کشتي را تجربه کنم.
*براي رويارويي با جردن باروز برنامه دارم
باروز تاکنون به دنيس چارگوش روس و مارابل هموطن خود باخته است و نميشود گفت که او شکست ناپذير است. اول بايد تمرکزم معطوف به موفقيت در رقابتهاي انتخابي تيم ملي باشد و پس از آن براي حضور در المپيک و رويارويي با جردن باروز برنامهريزي کنم. در المپيک همه کار ميکنم تا به مدال طلا برسم. براي رويارويي با جردن باروز نيز برنامه دارم.
* تختي الگوي اخلاقي من است
علي بيات سرپرست تيم ملي از پهلوانيها و جوانمردي هاي تختي خيلي زياد برايمان تعريف ميکند. اينکه او دست افراد نيازمند را هميشه مي گرفته و به آنها کمک مي کرده است. تختي به معناي واقعي نمونه بارز جوانمردي در ورزش ايران است. تختي الگوي اخلاقي من است.
* اميدوارم کشتي روزهاي خوبي در المپيک داشته باشد
از نظر تغذيه و امکانات تمرين مشکلي نداريم و فدراسيون شرايط خوبي را براي تمرين نفرات حاضر در اردوي تيم ملي ترتيب داده است. اميدوارم زحمات فدراسيون و کشتي گيران در آوردگاه بزرگ المپيک به بار بنشيند و کشتي ايران روزهاي خاطرهانگيزي را تجربه کند.
*کشتي ايران در دنيا زبانزد است
کشتي يعني تحمل زجر و سختي براي رسيدن به موفقيت. واقعا آنطور که بايد تاکنون به کشتيگيران با وجود زحمات زيادي که کشيدهاند و افتخارات زيادي که براي کشور بدست آورده اند توجه و رسيدگي نشده است. موفقيتهاي کشتي قابل قياس با رشتههاي ديگر نيست و کشتي ايران در دنيا زبانزد است اما حمايتها از اين رشته در حد بزرگي آن نبوده است.
*از پدر و مادر و همه مربيانم تشکر ميکنم
جا دارد از پدر و مادرم که در طول اين سالها زحمات زيادي براي من کشيدند از صميم قلب قدرداني کنم. همچنين از رسول خادم سرمربي تيم ملي و ساير مربيان تيم ملي و محمد طلايي که خيلي برايم زحمت کشيده، تشکر کنم.همچنين از همت مسلمي، حاج حسين نقيبي، حاج محمود اسماعيل پور، اميد اسماعيلپور و مهدي حاجيزاده که نقش مهمي در موفقيت من داشتهاند صميمانه قدرداني ميکنم. از شما نيز بخاطر اينکه اين فرصت را در اختيار من گذاشتيد ممنونم.
با کانال تلگرامي آخرين خبر همراه شويد telegram.me/akharinkhabar