طرفداري/ وقتي خود جادوگر هم نميداند چه تصميمي بايد بگيرد!
علي کريمي، سرمربي و مالک تيم سپيدرود رشت نتوانسته در فصل جاري ليگ برتر عملکرد خوبي از خود به نمايش بگذارد و سپيدرود در اواسط هفته نوزدهم يکي از کانديداهاي سقوط به ليگ دسته اول است.
در ابتدا بايد متذکر شويم که در فوتبال مباحث احساسي و خارج از فوتبال را بايد از عملکرد تاکتيکي و فني جدا کرد. در مسائل اجتماعي همواره شخصي مانند علي کريمي صداي گوياي مردم بوده و به موقع از جانب هواداران تيمهاي مختلف حمايت شده است اما واقعيت اين است که در درون مستطيل سبز و بر روي صندلي مديريتي بسيار پايينتر از سطحي است يک سرمربي يا مالک بايد در آن باشد.
در حالي که هنوز به هفته نوزدهم ليگ برتر به پايان خود نرسيده است تيم سپيدرود وضعيتي نااميدکننده در جدول ردهبندي دارد. براي توصيف اين وضعيت کافي است فرض کنيم که 6 امتياز کسرشده استقلال خوزستان دوباره برگردد. در اين صورت رشتيها به قعر جدول خواهند رفت. علاوه بر اين سپيدرود بدترين خط دفاع ليگ را دارد و دومين خط حمله ضعيف ليگ نيز هست. ذوب آهن اگرچه فقط 2 امتياز از اين تيم بيشتر دارد اما 2 بازي کمتر دارد و به فرم ايدهآل خود نيز رسيده است.
نميتوان به صورت صفر و يک نظر داد که اگر بازيکني دوران حرفهاي خود را در باشگاههاي بزرگ اروپايي گذرانده باشد لزوماً مربي خوبي نيز خواهد شد. علي کريمي سابقه بازي در تيمهاي بزرگي همچون بايرن مونيخ و شالکه را داراست و دوران درخشاني را در دوران بازيگري خود گذرانده است. اما حضورش به عنوان مربي يا سرمربي در غالب موارد با حاشيه و عدم موفقيت همراه بوده است.
کريمي در ابتدا دستياري کارلوس کي روش را پذيرفت. سرمربي پرتغالي سابق تيم ملي فوتبال ايران اگرچه يد طولايي در دامن زدن به حاشيههاي پيرامون تيم ملي داشت اما از روند کنوني مشخص است که علي کريمي را شناخته بود و خيلي زود عذرش را خواست. نفت تهران مقصد بعدي او بود. اما چه مقصدي! اف سي هاليوود ايران بازي ده، بيست، سي، چهل ميان او و حميد درخشان راه انداخت و کار به جايي کشيد که مديرعامل براي انتخاب سرمربي رأي بازيکنان تيم را ميگرفت. در نهايت نفت سقوط کرد و کمتر از يک سال بعد به طور کلي منحل شد!
نوبت به سپيدرود رسيد. وي سومين مربي در آن فصل بود که هدايت تيم را بر عهده ميگرفت و سپيدرود را سيزدهم تحويل گرفت و در پايان همان سيزدهم تحويل داد. در اين ميان انواع و اقسام کشمکشها ميان او و جواد تن زاده، مالک باشگاه به وجود آمد و جادوگر در انتهاي فصل از اين تيم جدا شد.
برکناري خداداد عزيزي از سمت سرمربيگري سپيدرود موجب شد تا بار ديگر علي کريمي در هفته ششم ليگ برتر بر روي نيمکت اين تيم بنشيند. تا قبل از روي کار آمدن کريمي سپيدرود فقط موفق به کسب 1 امتياز شده بود و بايد سرمربي روي کار ميآمد که بتواند سپيدرود را از اين بحران نتيجهگيري نجات دهد. کريمي تا اينجاي کار 2 پيروزي، 5 تساوي و 7 شکست در کارنامه خود دارد و به نظر نميرسد کريمي آن سرمربي باشد که بتواند اين تيم را از منجلاب سقوط بيرون بکشد.
حالا پس از باخت به پديده در هفته نوزدهم کريمي در نشست خبري حاضر نميشود و وقتي خبرنگارها از او ميپرسند که آيا شايعه استعفايش صحت دارد يا خير با اين جمله جواب آنها را ميدهد: چه کسي بايد با استعفاي من موافقت کند؟ خودم با استعفاي خودم موافقت کنم؟
فوتبالدوستان گيلاني مانند تمام شهرهاي ليگ برتري حق دارند يک تيم خوب، يک مالک خوب و يک فضاي فوتبالي خوب داشته باشند. از صحبتهاي کريمي چنين برميآيد که تيم رشتي درگير ديکتاتوري مديريتي شده است. کريمي بايد با خود کنار بيايد که مالک يک مدرسه فوتبال نيست و در حال سياستگذاري براي يک باشگاه ليگ برتري است البته اگر چيزي از سياستگذاري باشگاهي بداند! سپيدرود در شرايط بحراني قرار دارد و لغت بحراني ميتواند خيلي زود به بحرانيترين تبديل شود.
در کنار سپيدرود وضعيت جادوگر هم بحراني است. کريمي حتي براي حفظ اعتبار دوران بازيگرياش بايد با خود روراست باشد. اينکه او تشخيص دهد که در شرايط کنوني به صورت توامان توان مالکيتي و سرمربيگري را ندارد چيز سختي نيست. فقط بايد با خودش و مردم رشت روراست باشد همانگونه که در مناظره مشهورش با محمدرضا ساکت با مردم ايران روراست بود.
بازار