ايران ورزشي/ استقلال و پرسپوليس فصل جديد را با تغييرات نسبتاً زيادي شروع کردند، هرچند دلايل تغييرات نزد دو باشگاه رقيب کاملاً متفاوت بود. پرسپوليس علاقه داشت به همکاري با برانکو ادامه بدهد، ولي استقلال که با شفر به بنبست رسيده بود تمايل داشت پروژه جديدي را با يک مربي جديد شروع کند.
پرسپوليس با برانکو فرمول موفقيت را پيدا کرده بود، ولي با رفتن سرمربي کروات چارهاي جز انتخاب يک سرمربي جديد نداشت. باشگاه در نهايت با کالدرون به توافق رسيد که زاويه نگاهش با برانکو تفاوت زيادي دارد و با وجود حفظ اکثر بازيکنان اصلي مايل به ساختن تيمي تازه با تفکري متفاوت است.
در صورتي که مديران پرسپوليس مايل به ادامه راه برانکو بودند، ميتوانستند سراغ گزينه مشابهي بروند که کمترين تغييرات را در تيم بهوجود آورد، ولي فلسفه کالدرون متفاوت است و او ميخواهد پرسپوليس را به مسير ديگري ببرد. ادعاي مربي آرژانتيني ساختن تيمي هجومي با بردهاي پرگل است، ولي رسيدن به اين خواسته کار آساني نيست و در اين راه ممکن است حتي ميراث برانکو هم از بين برود. از اين نظر ميتوان گفت که مديران باشگاه سراغ گزينه پرريسکي رفتهاند، مگر اينکه انتخابشان آگاهانه بوده باشد و حاضر باشند هزينههاي اين تحول اساسي را هم بپردازند.
در استقلال اوضاع پيچيدهتر است و نه تنها سرمربي که بخش بزرگي از تيم هم تغيير کرده است. تکليف مديران استقلال از اول روشن بود و ميدانستند که نياز به سرمربي جديدي دارند. آنها موفق شدند زودتر از پرسپوليس با سرمربي جديد به توافق برسند، ولي براي بستن تيم با مشکلات ناخواستهاي روبهرو شدند.
مشکلات مالي، اختلافات برخي بازيکنان با باشگاه و نياز به کوچک کردن گروه بازيکنان در نهايت به جدايي حدود 15 بازيکن ختم شد. جايگزين کردن آنها کار آساني نبود، بهويژه اينکه مسئوليت انتخاب بازيکنان جديد در باشگاه دست به دست ميشد و دستپخت نهايي فهرستي شد که نه رضايت هواداران را دارد نه استراماچوني آن را براي رسيدن به اهدافش کامل ميداند.
اگر پرسپوليس با کالدرون هدفي جز تکرار قهرمانيهاي سه فصل اخير ندارد، قهرماني براي استقلال استراماچوني با توجه به داشتههايش کمي بزرگتر از يک هدف در دسترس است.
پس از شکست پروژه شفر، استقلال نياز به تغيير داشت، ولي باشگاه نتوانست ملزومات يک تحول اساسي را فراهم کند و استقلال استراماچوني بيشتر يک تيم آيندهدار است تا يک مدعي جدي قهرماني. حتي بردهاي متوالي اخير هم سندي براي اوجگيري استقلال نيست و سقف پيشرفت اين تيم تنها پس از مواجهه با مدعياني مثل تراکتور، سپاهان و پديده مشخص ميشود. البته فرصت تکميل اين پروژه جديد هنوز از بين نرفته و باشگاه ميتواند با اضافه کردن چند بازيکن مناسب در هفتههاي آينده تيمي مدعي بسازد، ولي انفعال فتحي جاي اميدواري زيادي براي هواداران باقي نگذاشته است.
در فوتبال حرفهاي معمولاً پروژههاي باشگاهي چندساله تعريف ميشوند و با چنين نگاهي استراماچوني در درازمدت ميتواند تيم جديد و خوبي بسازد، ولي در ايران دوره همکاري مديران و مربيان با باشگاهها کوتاه است و اصلاً بعيد نيست استقلال سال آينده با يک مدير و مربي جديد در همين نقطه فعلي ايستاده باشد؛ فاز اول ساختن يک تيم جديد!
بازار