نماد آخرین خبر

پسرک شر شمالی و بازوبند پرسپولیس در پایتخت

منبع
ورزش 3
بروزرسانی
پسرک شر شمالی و بازوبند پرسپولیس در پایتخت
ورزش 3/ شيث رضايي بخشي از تاريخ پرسپوليس را به خود اختصاص داده است؛ جايي ميان شر بودن و تعصب! براي هواداران پرسپوليس نام شيث رضايي يادآور خاطرات عجيبي است؛ پسرک شري که ساک به دوش اولين بار وارد اردوگاه تيم جوانان شد و توانست اولين پلان فوتبالي خود را در تيم جوانان ايران ثبت کند و از اين حيث خاص شود چرا که هيچ سابقه بازي کردن فوتبال قبل از اين از او وجود ندارد. شيث اما با همان خودخواهي و جاه طلبي‌اش دل حميد درخشان سرمربي وقت جوانان را برد و شماره ۱۳ را از آن خود کرد. در ادامه راهي سايپا شد تا زير نظر مايلي کهن فوتبالش ارتقا يابد اما در چارچوب اخلاقي اين مربي قرار نگرفت تا از مسيري عجيب سکه شانس او را به پرسپوليس وصل کند و مايلي کهن هم از خدا خواسته براي پايان همکاري‌اش به راحتي راضي به اين انتقال شود. داستان‌هاي پرسپوليس و شيث رضايي زياد است اما امروز قصه اين اپيزود به نقل از اميرحسين خيرخواه در ادامه گزارش آرشيوي‌ شخصي‌اش چيز ديگريست. شيث رضايي را سال ۸۶ و از زماني که به طور رسمي کارم رو با روابط عمومي باشگاه پرسپوليس به عنوان عکاس باشگاه آغاز کردم شناختم. آن روزهايي که همچنان به شکل سنتي شروع تمرين‌ با دويدن گروهي دور زمين انجام مي‌شد، در صف اول شيث رضايي جوان باتجربه سرخپوشان دوشادوش ملي‌پوشاني نظير پژمان نوري، عليرضا‌نيکبخت، عباس آقايي، محمد نصرتي، سپهر حيدري، حسين بادامکي، حسن رودباريان، مهدي واعظي مي‌دويد. سربالا و هميشه سرحال بود به هنگام دويدن به دوربين خيره مي‌شد، اينقدر نگاه مي‌کرد تا صداي دکمه شاتر دوربين را بشنود و‌ خيالش راحت شود که عکس گرم کردنش ثبت شده. او البته در تمام آيتم‌هاي تمرين به همين شکل بود بازيکن باهوشي که هم تمرکز به تمرين داشت هم حواسش به حواشي آن بود. حتي در آخر تمرين براي اينکه مطمئن شود عکسش در سايت کار خواهد شد مي‌پرسيد:" خيرخواه داداش عکس هام خوب شده؟" بازيکني که تو مصاحبه‌هاي قديميش خوندم که در کودکي دوست داشته "مارادونا" صدايش بزنند! حالا اينکه با اين هيکل تنومند و بازي در پست دفاعي چرا به اين لقب علاقه داشت شايد به نيمچه تکنيکش ربط داشت که باعث شده بود مدتي هم در پرسپوليس دفاع راست بازي کند. امروز مي‌خوام عکس‌هايي از بازي پرسپوليس-صبا در آذر ۸۹ ببينيم و اتفاقاتي که همچنان راز بزرگي رو تو خودش پنهون کرده. يک بازي پرحرف و حديث که با شکست تحقيرآميز 4-1 پرسپوليس همراه شد و حواشي بزرگي در دل خودش داشت که مهمترين او قطعا بستن بازوبند به مچ! توسط شيث رضايي بود که حتي بعد از تذکر داور هم بالا نبرد. جايي که عادل فردوسي‌پور هم تو گزارشش با اين جمله که بازوبند کاپيتاني پرسپوليس براي شيث گشاده اشاره کرده بود. پرسپوليس حال و روز خوبي نداشت و در اين بازي هم از همون لحظات اول قافيه رو به حريف باخت و گل‌ها يکي پس از ديگري وارد دروازه اين تيم مي‌شد و دايي رو کنار نيمکت به کوه آتشفشان تبديل کرده بود. نيمه اول و سه گل دريافتي و در ادامه هم حتي اخراج دقيقه 50 عليرضا ميرشفعيان نيز نتوانست پرسپوليس را به بازي برگردونه و شهريار در يکي از عجيب‌ترين بازي‌هاي تاريخ مربيگري خودش از روي سکوها شاهد بيانيه خوني عليه خودش بود. شيث در اواسط بازي اما با يک حرکت کاملا عجيب همه چيز را عليه خودش کرد تا نوک انتقادات پيشکسوتان و اهالي فوتبال به سمت اون نشونه بره. در اون بازي سپهر حيدري اما در دقايق پاياني موفق شد با جبران يکي از گل‌ها تنها کمي از سنگيني باخت کم کنه و پايان بازي اما ماجراهاي بزرگتري تو خودش داشت. علي دايي بعد از بازي و در حالي که اطرافيانش و اخبار درون رختکن خبر از شک اون به برخي بازيکنان و کم‌کاري اونا داشت، از سمت خود استعفا داد. با اين حال حبيب کاشاني براي ضمن دلجويي از سرمربي تيمش و موضع گرفتن نسبت به بيانيه خوني روي سکوها و اين جمله که خط قرمز ما علي داييه ازش خواست تا برگرده. دايي برگشت اما در اولين تصميم جنجالي خودش شيث رضايي رو اخراج کرد. هرچند سريال اخراج‌هاي شيث از پرسپوليس زياده و اين تنها يه اپيزود از اون دورانه. با گذشت چند سال اما مطمئنا هنوز ته ذهن هوادارا و فوتبالدوستا اين باشه که تو اون بازي چه اتفاقاتي افتاد و پرسپوليس چطور توسط صباي قم به چهارميخ کشيده شد. جايي که علي دايي بعد از شنيدن صحبت‌هاي سهراب بختياري زاده تو ترکيب تيم حريف که مدعي شده بود يکي از بازيکناي جوون پرسپوليس در جريان بازي گفته: "همون بهتر که داريم مي‌بازيم. با اين باخت علي دايي نابود مي‌شه!" براي من اما داستان اين بازي بعد از گل سوم از شکل عکاسي براي سايت ثبت نتيجه خارج شد؛ مثل هميشه نگاهم به ستاره‌هاي بازي بود، بعد از خوردن گل دوم مطمئن شدم پرسپوليس اين بازي رو نمي‌تونه برنده شه و به همين خاطر زوم کردم روي آه و حسرت بازيکنا و کادرفني. جايي که سانتي‌متر به سانتي متر بازوبند بعد از هر گل صباي قم از بازوي شيث پايين‌تر اومد و در نهايت به مچش رسيد.

ما را در کانال تلگرامي «کانال ورزش» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره