بانک ورزش/ اين روزها اسم علي پروين زياد اطراف باشگاه پرسپوليس شنيده ميشود. شايعات هم متعدد است؛ راه و بيراه، محتمل و غيرممکن. از يک طرف ميگويند مهدي رسولپناه که سرپرست موقت باشگاه است براي رسيدن به کرسي مديرعاملي دنبال لابي با شرکت پيشکسوتان کهن و مشخصا خود علي پروين است، از سوي ديگر هم شايعه شده مرداد ماه و با واگذاري سهام سرخپوشان در بورس، همين شرکت در اولويت دريافت بخشي از سهام پرسپوليس قرار خواهد گرفت؛ ادعايي که اصلا معلوم نيست مبناي قانوني دارد يا نه و تازه اگر داشته باشد هم قطعا حرفهاي و منصفانه نيست. درست در همين اوضاع و احوال و در شرايطي که دو صندلي هياتمديره در باشگاه خالي است، گفته ميشود ممکن است وزير ورزش روي اعلام نام علي پروين به عنوان يکي از اعضاي جديد به جمعبندي برسد و سلطان را يک بار ديگر به کادر مديريتي سرخپوشان برگرداند. به راستي اما، آيا چنين بازگشتي مفيد خواهد بود؟
علي پروين سالهاست که بازنشسته شده؛ نه از مربيگري و مديريت که اساسا از هر نوع کار اجرايي مرتبط با فوتبال حرفهاي. آخرين دوران حضور او در هر کدام از اين مناصب، براي خودش و پرسپوليس خاطرات تلخي را به همراه آورد. او در واپسين روزهاي هدايت سرخپوشان به عنوان سرمربي «هو» شد و بعد از آن همه افتخارآفريني به شکلي نامناسب از پرسپوليس کنار رفت. پروين اوايل دهه نود و در دوران وزارت محمد عباسي به عنوان عضو هياتمديره در پرسپوليس مشغول شد، اما حضوري کماثر و ناموفق داشت. او حتي لابلاي تغييرات مکرر مديريتي در همان سالها، براي چند ماه مديرعامل پرسپوليس هم شد، اما ناتوان از خلق کوچکترين اتفاق مثبت در اين باشگاه بود. تنها خاطره به جا مانده از پروين در آخرين دوره مديريتش بر پرسپوليس، افشاي فايل صوتي بگومگوي شديد او با علي دايي بود که حسابي به ضرر هر دو طرف تمام شد. دايي آن زمان سرمربي پرسپوليس بود و به خاطر افشاي اين فايل با مازيار ناظمي و وزارت ورزش در افتاد؛ مسيري که به عزل پر از جنجال او انجاميد. خود پروين هم اندکي پس از آن جلسه براي هميشه از صحنه قدرت کنار رفت تا امروز که بعد از سالهاي طولاني، بار ديگر به دلايل مبهم شايعه بازگشتش به تيم مديريتي باشگاه رسانهاي شده است.
حقيقت آن است که پروين (با همه عظمت نام و سوابقش) هيچيک از مولفههاي کارآمدي در هياتمديره را ندارد؛ نه پولساز است، نه چارت مدرن مديريتي را ميشناسد و نه لابيهاي راهگشا براي باز کردن گرههاي باشگاه را در اختيار دارد. حداکثر قرار است از نام و اعتبار او استفاده شود که اين يکي هم بدون حضور تنشآميز او در هياتمديره «شدني» است. پروين بايد بزرگتر معنوي پرسپوليسيها باشد. درستترين نقش براي او، مثلا همين کاري است که اخيرا در غائله پيش آمده بين افشين پيرواني و امير قلعهنويي انجام داد؛ اينکه با ورودي «امري» خواهان عقبنشيني پيرواني شد و شاگرد سابقش را به عذرخواهي و دلجويي وا داشت. قبول کنيم انجام هر کاري در دنيا يک محدوده سني دارد و الان شرايط پروين طوري نيست که دنبال جور کردن درصد به درصد قرارداد بازيکنان يا خواندن غرولندهاي مجازي آنها باشد. او جايي بالاتر از همه اين کاغذها، ميتواند نقش مرجع عرفي و غيررسمي را براي قرمزها ايفا کند؛ جايگاهي که برازنده مردي با اين اسم و رسم باشکوه است.
بازار