آخرين خبر/ گري لينهکر بازيکن سابق تيمهاي تاتنهام، بارسلونا و لسترسيتي که کاپيتاني در تيم ملي فوتبال انگليس را به عنوان يک مهاجم تجربه کرده، روايت متفاوتي از ليونل مسي دارد. مجري شبکه بيبيسي اسپورت که مدت زيادي است به عنوان کارشناس ورزشي فعاليت دارد مسي را بعد از ديهگو آرماندو مارادونا يک فوتباليست آرماني ميداند. روايت لينهکر از کاپيتان تيم ملي آرژانتين و بارسلونا را در ادامه ميخوانيد.
هيچ بازيکني مانند ليونل مسي نميتواند احساسات ما را به اوج برساند. او ورزش را تبديل به يک هنر کرده است. حتي در روزهايي که کار خاصي نميکند، لحظاتي هست که با خودتان ميگوييد: «چطور اين کار را کرد؟» او در يک بازي 4،3 بار کارهايي را ميکند که من درکل فوتبالم يک بار هم نتوانستم انجام دهم. من اخيرا هنگام تماشاي آخرين رقص، مستندي در مورد مايکل جردن دقيقا همين واکنش را داشتم. سريالي که شما در آن ميتوانيد درخشش بينظير جردن را ببينيد. جردن شخصيتي کاملا متفاوت دارد و به مراتب برونگراتر است، اما ميتوانيد مسي را هم با همين روش توصيف کنيد. نيازي نيست که براي دوست داشتن جردن مجبور به دوست داشتن بسکتبال هم باشيد؛ چنان که براي بردن لذتي ناب از تماشاي ليونل مسي احتياجي نيست هوادار فوتبال باشيد. مردم شايد بگويند که بعضي بازيکنان در مواردي خاص از مسي بهتر بودهاند؛ براي مثال کريستيانو رونالدو گلزن بهتري است. من نظر متفاوتي دارم، اما دستکم ميتوانم آنها را درک کنم، چون تفاوت معناداري بين آمار خام اين دو نفر نيست و آنها تقريبا در هر بازي يک گل زدهاند. ولي موضوع فقط در مورد آمار حيرتانگيز گلزني مسي نيست. مسي را همچنين درکنار ديهگو مارادونا، ميتوان بهترين دريبلزن تاريخ فوتبال دانست، زيرا هر دوي آنها توانايي فرار از تکلهاي مدافعان را دارند و ميتوانند خودشان را از موقعيتهايي سخت در محاصره بازيکنان حريف، نجات دهند. فراتر از همه اينها، او احتمالا بهترين پاسدهنده تاريخ فوتبال هم است؛ مسي چيزهايي را ميبيند که آدمهاي معمولي قادر به ديدنش نيستند؛ انگار وقتي مشغول بازي است، همزمان از بالا هم به زمين فوتبال نگاه ميکند؛ البته حتي اين تعريف هم نميتواند به طور کامل نبوغ او را بيان کند. او يک تمامکننده عالي هم هست و ميتواند توپ را قوسدار به کنج دروازه حريف بفرستد، ولي اگر بخواهد پاس دهد، طوري اين کار را انجام ميدهد که انگار درستترين کار ممکن است. مسئله فقط از خودگذشتگي مسي نيست، بلکه قدرت تصميمگيري استثنايي اوست. مسي لذت را وارد زمين فوتبال ميکند. او هنگام بازي تمارض نميکند، براي گرفتن پنالتي شيرجه نميرود، خيلي کم پيش ميآيد که به داوران اعتراض کند و هرگز به دنبال تلافي خطاهايي که بر رويش انجام ميشود، نيست. البته او از تغيير قوانين فوتبال سود برده است. قوانيني که مانع بازيکنان خشني ميشود که ميخواهند ستارههاي تکنيکي را زمينگير کنند؛ مانند بلايي که قبلا سر مارادونا ميآوردند. اما کماکان تعداد بازيهايي که او در آنها شرکت کرده، قابل توجه است و دليل اين هم ميزان پايين مصدوميت است. از اين نظر او و کريستيانو رونالدو شايسته احترامي يکسان هستند. مسي ما را لوس کرده؛ چون او مردم را براي مدتي طولاني به ديدن عملکرد فوقالعادهاش عادت داده و اين به روحيه، شخصيت و تعهد به ورزش خودش، برميگردد. شايد بزرگي رونالدو هم در اين ميان به او کمک کرده باشد، چراکه آنها سالهاست به وضوح يکديگر را براي کسب دستاوردهايي حتي بزرگتر، پيش ميرانند. مسي هرگز اجازه نداده مسائل خارج از زمين حواسش را پرت کند؛ برخلاف مارادونا در دوران اوجش. البته که جذابيت شخصيت مسي از نوعي ديگر است. او به شدت درونگراست و اين باعث ميشود که وضعيتي کاملا متفاوت با ساير فوق ستارههايي که ما ديدهايم، داشته باشد، ولي اين هرگز مانع از ابراز وجود او در زمين بازي نشده. من بارها بازي مسي را ديدهام، اما احتمالا فقط يک بار او را از نزديک ملاقات کرده باشم: همراه با لوبو کاراسکو، دوست و همبازي قديميام در بارسلونا، زماني که بارسا با چلسي در لندن بازي داشت. شب قبل از بازي همراه پسرانم به هتل او رفتم و مسي واقعا دوستداشتني بود. او با هواداران عکس ميگرفت و به آنها امضا ميداد. مسي واقعا دوستانه و متواضع بود و نميتوانست رفتاري بهتر از آن داشته باشد. قبل از آن با او در دو آگهي تبليغاتي شرکت کرده بودم، اما باهم ملاقات نداشتيم، چون مسي بسيار خجالتي است و ترجيح ميدهد اين کارها را خودش به تنهايي انجام دهد. ما فقط به لطف جلوههاي ويژه در آن تصاوير کنار هم قرار گرفتيم. ملاقات با او فوقالعاده بود، حتي با اينکه مدت بسيار کوتاهي طول کشيد، راستش را بخواهيد کمي هم جوگير شده بودم. حتي فوتباليستها هم ممکن است در مقابل ساير بازيکنان اينگونه شوند؛ من با ديهگو هم همين حس را پيدا کردم، چراکه در دوران بازي مبهوت مارادونا بودم. استعداد بينظير ديهگو جلوهاي متفاوت از سايرين به او بخشيده بود. مسي هم البته تاثير مشابهي دارد. خود من در بالاترين سطح بازي ميکردم، اما بازيکناني از اين جنس کماکان در سطحي متفاوت هستند و شما فقط متحير ميمانيد که آنها چرا اينگونه هستند. ديدن بازي مسي يک مزيت بزرگ است و آخرين حضور او در زمين، يکي از ناراحتکنندهترين روزهاي تاريخ فوتبال خواهد بود. هيچ فوتباليستي تا ابد نميتواند بازي کند و شما حالا هم نشانههاي افول قدرت او را ميبينيد. هر چقدر هم که بازيکن خوبي باشيد، نميتوانيد زمان را شکست دهيد. مسي ديگر آن ريتم انفجاري که سالها مشخصه کارش بود را در اختيار ندارد، اين اتفاقي است که با بالا رفتن سن رخ ميدهد، ولي بدون آن دوهاي سريع هم او کماکان بازيکني است که ميتواند کارهاي غيرمعمولي انجام دهد. اما نميتوان منکر اين حقيقت شد که زمان زيادي از بازي ستارهاي که بايد هر دقيقه بازياش را مزه مزه کنيم، باقي نمانده است.
بازار