تسنيم/ سرپرست معاونت فضاي مجازي دادستاني کل گفت: اگر بخواهيم فيلترينگ هوشمند هم اجرا کنيم چون اينستاگرام التزامي ندارد، رمزنگاري ميکند تا فيلترينگ هوشمند اصلاً کار نکند.
امروزه نقش و جايگاه فضاي مجازي در عرصههاي گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و امنيتي بر کسي پوشيده نيست و کمتر دولت پيشرفته و توسعهيافتهاي پيدا ميشود که در برنامهريزيها و تصميمگيريهاي خود در عرصههاي ياد شده، نقشي براي فضاي مجازي قائل نباشد.
به تصريح بسياري از کارشناسان، امروزه نحوه مواجه دولتها با فضاي مجازي و ميزان وابستگي به خارج در استفاده از اين فضا، از تعيين مولفههاي قدرت به شمار ميرود.
فضاي مجازي مانند دو لبه يک شمشير، فرصتها و تهديدهايي را با خود به همراه دارد و در استفاده و بهرهمندي از فرصتهاي اين فضا يا آسيب ديدن از تهديدهاي آن، به ميزان خوانش مشترک دولت و مردم از فضاي مجازي بستگي دارد.
با توجه به اهميت فضاي مجازي در دنياي امروز، جواد جاويدنيا سرپرست معاونت دادستاني کل کشور در امور فضاي مجازي، در گفتوگويي درباره نقش فضاي مجازي در تسهيل وقوع جرايم، اهميت و نحوه رصد فضاي مجازي، خروج اطلاعات از کشور به واسطه وابستگي به نرمافزارهاي خارجي، درآمد ميليارد گوگل از ايران، شکست فيلترينگ هوشمند، نحوه تامين امنيت در فضاي مجازي، تلگرام و مذاکره با مدير آن براي فعاليت قانونمند در ايران و برخي مسائل ديگر توضيح داد که به مشروح آن به شرح پيش رو است؛
روزانه 250 ميليون پست در اينستاگرام منتشر ميشود
سوال: چرا فضاي مجازي به بستري کاملا مهيا براي ارتکاب انواع جرايم تبديل شده است؟
جاويدنيا: در اين خصوص نکتهاي که بايد توجه کنيم اين است که وقتي يک موج ايجاد ميشود تحليل دقيق مسائل رخ نميدهد و واقعيات در موجها گم ميشود. يکي از واقعيات اين است که درخصوص ماجراي همدان، اين فرد عکسها را بعد از حادثه بارگذاري کرده بود. هرچند نافي سوال و دغدغه شما نيست. فضاي شبکه اجتماعي، فضايي بسيار وسيع است که حدود 25 ميليون اکانت داخل کشور داريم و حدود 250 ميليون پست روزانه در اينستاگرام منتشر ميشود. اينها نيازمند يک رصد هوشمند است. رصد هوشمند هم اگر بخواهد اتفاق بيفتد نيازمند يکسري زيرساختها و ايجاد دسترسي از سوي آن شبکه است.
دنيا به اين سمت ميرود که مثلا در کشور انگلستان مديران شبکههاي اجتماعي را مکلف کردهاند که خودتان اين طيف از پستها را بايد رصد و حذف کنيد. هيچ دولتي اين بار سنگين مالي را براي خودش ايجاد نميکند که تأمين امنيت يک پلتفرم کلا بر دوش خودش بيفتد. پليس در واقع بايد موضعي که به او اعلام ميشود را بررسي کند.
کمک گروههاي داوطلب به پليس و قوهقضاييه براي رصد فضاي مجازي
در کشور ما با استفاده از گروههاي داوطلب، بخشهاي مختلفي هستند که با پليس و مرجع قضايي همکاري، رصد و گزارش ميکنند. اما بحث اين است که فضايي با اين وسعت براي رصد چه تعداد نيروي انساني مستقيم ميخواهد؟ الان پليس يک موضوع را رصد ميکند و برخورد ميکند اما هنوز از اين موضوع فارغ نشده، موضوع ديگري رخ ميدهد. مديريت اين شبکه اجتماعي هم هيچ همکاري نميکند و فرد متخلف وقتي با برخورد روبهرو شد، با صفحه جديد يا در خارج از کشور با صفحه قبلي ادامه فعاليت ميدهد و اين هم به دليل اين است که مديريت در اختيار ما نيست.
اينکه رهبري دستور دادند پليس بيايد و امنيت اين فضا را برعهده بگيرد، تفسير اين بحث در اين حد که پليس فقط يک رصدکننده باشد، قطعا پايين آوردن اهميت کار است. يعني پليس بايد مديريت را برعهده بگيرد و اگر پلتفرم يا هماه شبکه اجتماعي، قواعد نظارتي را نپذيرفت با آن برخورد صورت گيرد. کشورهاي ديگر اين کار را کردهاند و حتي مسدودسازي کردهاند و در نهايت آن شبکه به رعايت قوانين آن کشور تن دادهاند.
اهميت بيگديتاي خروجي از کشور، بيشتر از نفت است
در کنار مسائل امنيتي و درآمدهاي ميلياردي که اين پلتفرمها از کشورهاي مختلف کسب ميکنند، بيگديتاي خروجي از کشور هم بسيار مهم است و چه بسا از نفت هم مهمتر است. چون اگر نفت را ببرند فقط يک ماده را بردهاند اما اگر بيگ ديتا را ببرند، جزئيترين اطلاعات شهروندان يک کشور را بردهاند و در اختيار سرويسي قرار دادهاند که اين پلتفرمها را پشتيباني ميکنند. کشورهايي که به دنبال استقلال در فضاي مجازي هستند به هيچوجه اجازه نميدهند اين اطلاعات به راحتي در اختيار ديگران قرار گيرد.
اگر فقط از منظر کاربران به ماجرا نگاه کنيم، آنها ميگويند ما فقط يک سلامعليک و حرفهاي معمول تبادل ميکنيم اما من ماجرا را از منظر مدير پلتفرمي ميبينم که ميگويد دارايي ما حرفهاي بيربط و بيارزش کاربران است. از مجموعه اين حرفهايي که از نظر من ارزش ندارد، اطلاعات مهمي خارج ميشود و تحليل بزرگي روي اينها صورت ميگيرد.
همين نگاه ميطلبد امکانات واقعي براي رصد با همکاري پلتفرم در اختيار مراجع قضايي و مانيتي قرار گيرد تا مديريت بهتري داشته باشيم.
سوال: اين شبکههاي اجتماعي از جمله اينستاگرام در کشورهاي ديگري هم فعال هستند، حاکميت کشورهاي ديگر با معضلات و آسيبهاي مرتبط با اين شبکهها چگونه رفتار ميکنند؟
جاويدنيا: خب آنها بستر همکاري با مديران شبکههاي اجتماعي را دارند و حداقل اين همکاريها اين است که يک دفتر نمايندگي يا ارتباط مستقيم دارند و ميتوانند اطلاعات اکانت و آيپي و جزئيات کاربر موردنظر را از مديريت اين شبکهها اخذ کنند. اگر بخواهند کسي را بلاک کنند اين کار را انجام ميدهند و يک تعامل دوطرفه بين حاکميت کشور و مديريت آن شبکه برقرار است.
اخيرا حتي در انگليس قانوني مصوب کردند که با وجود تعامل موجود، مدير پيامرسان موظف است محتواي خشونتآميز را حذف کند و در غير اين صورت براي مدير پيامرسان که حتي ممکن است آمريکايي باشد، مجازات در نظر گرفتهاند. اما با وجود همه اين تعامل در يک سطح از امنيت ظاهري جامعه طبق نرم و مقررات خود، اپليکيشن تمکين ميکند و محتواي موردنظر را حذف ميکند. آنجا مثل ايران اينستاگرام فراگير نيست و جو عمومي کنترل شده است.
نخستوزير فرانسه ميگويد ما هم بايد به سمت استفاده از «اينترنت چيني» حرکت کنيم
با اين وجود نخست وزير فرانسه در اجلاس حاکميت اينترنت ميگويد ما دو نوع اينترنت داريم؛ چيني و آمريکايي و ما بايد به سمت اينترنت چيني حرکت کنيم. اينترنت چيني چيست؟ اساسا اين است که اولا خدمات پايه مورد نياز کشور را در داخل کشور ارائه دهد و اگر فلان شرکت خارجي نخواست يا نتوانست خدمات دهد، بتواند بگويد نيازي نيست تو اصلا اينجا فعلاليت کني. ثانيا اگر ديد يک نرمافزار خارجي در خدمات ملي اخلال ايجاد ميکند و نظم کشورش مختل شده است، بتواند رأسا تصميمگيري و اعمال حاکميت کند؛ درباره گوگل همين اتفاق افتاد. 6 ماه فرصت دادند و موتور جستجوي چيني را طراحي کردند. اطلاعات را آپلود کردند و بعد به گوگل گفتند اطلاعاتي که ميگوييم را بايد حذف کني و به زبان چيني خدمات ارائه دهي. گفتند اين محتوايي که مطابق قوانين ما نيست بايد رعايت کنيد وگرنه ميبينديم. گوگل ابتدا فکر کرد شوخي هست و چينيها نميتوانند اين کار را کنند و اگر هم واقعا اين تصميم عملي شود، شهروندان چيني تجمع ميکنند و معضل امنيتب ايجاد ميشود اما در موعد مقرر گوگل قطع شد و موتور جستجوي چيني کار خود را آغاز کرد و مردم هم استفاده کردند.
درآمد يک ميلياردي گوگل از تبليغات روزانه در فضاي مجازي ايران
گوگل الان روزانه يک ميليارد تومان از ايران درآمد تبليغاتي دارد. نه قوانين کشور ما را رعايت ميکند. نه مالياتي ميدهد و نه اشتغالزايي دارد دست ما هم بالاست و اگر بخواهيم قطعش کنيم،نه اينکه نتوانيم ولي به هر حال برخي خدمات داخلي کشور، ممکن است با مشکل روبهرو شود.
سوال: اين انگيزه که تعاملي بين ايران و شبکههايي مثل اينستاگرام داشته باشه باشيم، وجود داشته که آنها قبول نکرده باشند؟
جاويدنيا: تلگرام آغاز اين مذاکرات بود که چند سال پيش انجام شد و اعلام هم کردند. با همين استدلال سعي کردند از صدور دستور فيلترينگ خودداري شود. وقتي خودت دست پري نداشته باشي و آنها بتوانند با منافع شما بازي کنند قطعا اين مذاکره، مذاکرهاي شکننده خواهد بود. از همان زمان تأکيد اين بود که يک نرمافزار قوي داخلي داشته باشيم که هروقت تلگرام نخواست همکاري کند و خدمات بدهد، مردم با انگيزه خودشان به اين سمت بيايند. خيلي از خدمات مانند خدمات بانکي، حملونقل و مسائل ديگر که الان روي بسياري از نرمافزارها هست مدنظر بود.
اين يکي از مواردي بود که بعدا در جريان دي 96 خودش را نشان داد و همکاري نکرد و بسياري از کانالها فعال بودند که مسدود نشدند و به شدت هجمه کردند و به آتش اغتشاشات دامن زدند و در مقطعي تلگرام فيلتر شد.
چرا فيلترينگ هوشمند اينستاگرام شکست خورد؟
در مورد اينستاگرام هم دقيقا همين امر مطرح شده بود؛ يعني در مصوبات کميته فيلترينگ وجود دارد. يک مقطعي بحث فيلترينگ هوشمند مطرح شد. دادستاني کل مخالف اين امر بود زيرا اعتقادمان بر اين بود مادامي که دست پري از اين طرف نداشته باشيم، اگر بخواهيم فيلترينگ هوشمند هم اجرا کنيم چون او التزامي به شما ندارد، رمزنگاري ميکند تا فيلترينگ هوشمند اصلاً کار نکند. اين کار انجام نشد و فيلترينگ هوشمند شکست خورد و سپس بحث يک سري مذاکرات پيش آمد. در مذاکرات هم چون دوستان با دست خالي جلو رفتند، گفت اصلاً من براي مذاکره نميآيم. گفتند فيلتر ميکنيم، گفت فيلتر کنيد مشکلي ندارد و هر کاري ميخواهيد بکنيد؛ من نميتوانم مطابق قواعد شما کار کنم.
چرا اينطور هست؟ چون ما پشتوانه خود را قوي نکرديم. بنابراين روند عقلانيت در اين زمينه پيش گرفته شده است. اين که مجبور ميشويم به عنوان دستگاه قضايي مسئله محدودسازي را مطرح نکنيم، هيچ وقت با اين نگاه نبوده که مردم کلاً از يک سرويس محروم باشند. بايد سرويس وجود داشته باشد و مردم استفاده کنند اما با چه شرايط و به چه قيمتي؟ متصدي اصلي زيرساخت فضاي مجازي کشور، بايد يک بستر امني را براي کساني که ميخواهند در اين فضا فعاليت کنند، فراهم کند. حالا ما اين کار را انجام نداديم و گفتيم اشکالي ندارد آقاي آمريکايي شما براي ما يک شهرکي درست کن و ما ميرويم آنجا زندگي ميکنيم. بعد که درباره قانون صحبت ميکنيم ميگويد من قوانين خودم را دارم.
متصدي امنيت در فضاي مجازي کيست؟ در کشور ما، اول يک جريان يا تکنولوژي جديدي ايجاد ميشود و بعداً تازه به فکر اين ميافتيم که برويم بررسي کنيم ببينيم ساير کشورها چه کردند و چه اقداماتي در اين فضا انجام شده است. نميتوانيم در فضاي مجازي مانند فضاي فيزيکي، گشت فيزيکي بگذاريم. امنيت فضاي مجازي ملازمه با اين دارد که ابزارها در اختيار باشد. شما الان از پليس و نيروي انتظامي امنيت ميخواهيد؛ اولين کاري که انجام ميشود مشخص کردن مرزهاي زميني و هوايي و سپس بحث گذرنامه و احراز هويت براي کساني است که ميخواهند وارد کشور شوند. بنابراين اساس امنيت، مشخص شدن مرزهاست.
در دنيا امنيت فضاي مجازي در اختيار نيروهاي مسلح است
آيا مامورين نيروي انتظامي بدون اينکه بر گذرگاههاي شهر تسلط داشته باشند ميتوانند امنيت شهر را تامين کنند؟ در کشورهاي دنيا به خاطر همين موضوع، بحث مرزباني و امنيت فضاي مجازي در اختيار نيروهاي مسلح است و وزارت ارتباطات و متولي زيرساخت فقط ارتباط را برقرار ميکند. متولي اين نيست که فلان آي پي، حق ورود و خروج به کشور دارد يا ندارد. اينها را در هيچ کشور دنيا در اختيار وزارت ارتباطات قرار نميدهند. مثل اين ميماند که امنيت يک ساختمان، در اختيار مهندس آن ساختمان باشد. مهندس فقط امنيت را از جهت رعايت مسائل زيربنايي بر عهده دارد.
ما بحث اقتصاد و امنيت فضاي مجازي را نديديم و فقط از منظر ارتباط به آن نگاه کرديم. محدوديتها و غيره را در همين منظر تعريف کرديم. هروقت و هر جايي پليس خواسته ممنوعيت ايجاد کند، اعتراض کردند که چرا جلوي آزادي مردم را ميگيريد؟ در فضاي فيزيکي پليس اگر يک جايي سرقت مسلحانه انجام شده باشد، محدوديت در عبور و مرور برگزار ميکند تا مجرم را شناسايي کند. آيا در اين مورد هم به پليس انگ محدوديت آزادي ميزنند؟
الان بحث محدوديتها در فضاي مجازي در برخي کشورهاي دنيا، ديگر فقط دولتي نيست و برخي خانوادهها هم آمدند و يکسري تشکلها ايجاد کردند و گفتند فلان قضيه لطمه ميزند و از دولت خواستند محدوديت ايجاد کند. چون امروز همه چيز از منظر خاصي نگاه ميشود و متاسفانه جنبههاي سياسي نيز پيدا کرده است.
سوال: فکر ميکنيد ما در کدام بخش ضعف داشتيم؟
جاويدنيا: قطعاً ما در کار رسانهاي ضعيف عمل کرديم و شکي در آن نيست. رسانههاي ما وقتي ميخواهند در اين موضوع اطلاعرساني کنند بايد جوانب قضيه را هم در نظر بگيرند. در برخي بخشها اطلاعات ناقص به مردم ميرسد. ميگوييم در آمريکا هم فيلترينگ هست اما ميگويند نه آقا چنين چيزي نيست. در بحث امنيت هيچ کشوري شوخي ندارد و به هيچ بخشي از دولت هم اجازه نميدهند در اين قضيه ورود کند.
بنابراين يک کار رسانهاي و علمي انجام نشده و برخي بخشها نيز عملکرد بسته و بدون رعايت پيوستهاي رسانهاي داشته است. بعضاً نيز عملکردها مطلوب نبوده و شايد يک سايتي نبايد فيلتر ميشده، فيلتر شده و اين تصور ايجاد شده که آزادي بيان خدشه دار شده است. برخي از متخصصان امر هم مفاهيم را متوجه ميشوند اما نميتوانند به درستي به لايههاي مردم منتقل کنند.
به عنوان مثال در همين بحث کسب و کارهايي که گفتند در جريان فيلتر تلگرام لطمه خورده است. وقتي يک بازاري محل جولان افراد خلافکار ميشود و هر چه تلاش ميکنيم قوانين کشور را رعايت نميکنند و امنيت مردم در خطر است و مدير بازار هم همکاري نميکند، چه بايد کرد؟ حرف ما اين است يک بازار امن داخلي ايجاد شود و مردم هم به آنجا منتقل شود. از آن طرف بازار امن داخلي ميخواهيم ايجاد کنيم اما آن پيمانکار يا کسي که ميخواهد اجرا کند، يا قبول ندارد يا به هر دليلي کار را انجام نميدهد. ما ميبينيم يک تعداد افراد در آن بازار درآمد دارند اما در مقابلش ميلياردها دلار از آن بازار ماليات پرداخت نميشود و از جيب بقيه ملت اجحاف ميشود. وقتي اينجا بحث حاکميت مطرح ميشود، ما مجبور هستيم بين بد و بدتر يک چيزي را انتخاب کنيم و ناچاريم به لحاظ حفظ منافع کل مردم با آن برخورد کنيم.
يک گزارش ميداني از حاشيه دادگاه خانواده تهيه کنيد تا عمق آسيبها را دريابيد
يکي از نرمافزارهاي داخلي مشابه اينستاگرام است اما هنوز خيلي شناخته شده نيست. اين نرمافزار توسط جواني طراحي شده که در زيرزمين خانهشان با دو لپتاپ کار ميکند و بين 100 هزار تا 200 هزار مشترک هم دارد و سوال اين است جواني که توانسته اين پتانسيل را ايجاد کند آيا نميتواند حجم گستردهتري با پشتيباني بهتري ايجاد کند.
ممکن است خانوادهها و فرزندانشان در فضاي مجازي با مشکلاتي همچون اخاذي و مسائل اخلاقي روبرو شوند، که من معتقدم که اين اتفاق افتاده است.خانوادهاي که در حال دچار شدن به مشکل آبرويي است نوعا از طرح شکايت ابا دارد، اينها ميترسند که موضوع پخش شود و متأسفانه آمار در اين زمينه کم نيست. يک گزارش ميداني از حاشيه دادگاه خانواده تهيه کنيد و خواهيد ديد که واقعا چقدر آسيبها زياد است.
عقيده برخي در اين خصوص اين است که پيشرفت تکنولوژي چنين آسيبها و ريخت و پاشهايي را با خود همراه دارد و بعدها کمکم جامعه خودش رشد پيدا ميکند؛ من به يکي از اينها که چنين عقيدهاي دارد گفتم خدا کند شما که اين حرف را ميزنيد آسيب نبينيد چرا که پدر و مادر بچهاش را در اين شرايط سخت فرهنگي و اقتصادي بزرگ ميکند به اميد اينکه قرار است اين بچه در آينده آبروي او باشد. حال اگر کار به جايي برسد که اين بچه در اين فضا مورد تعرض و اخاذي قرار بگيرد و عکسهايش بيرون برود تبديل به فردي افسرده ميشود که بايد کلي امکانات پزشکي را فراهم کنيم که در همان وضعيت بماند و کارش به خودکشي نشود.
تعداد خودکشي نوجوانان در سال گذشته 570 مورد بوده است که علت اين خودکشيها واقعا قابل تامل است. نوجوان که مشکل بيکاري ندارد، نوع اينها مشکلاتي است که در فضاي مجازي ايجاد ميشود، چراکه فرد ميبيند شخص هم سن و سال خودش در يک فضاي لاکچري و با امکانات رفاهي خاص زندگي ميکند.ايجاد ارتباطات عاطفي زودتر از موعد از ديگر آسيبهاي متوجه نوجوانان در فضاي مجازي است که فضاي مجازي افراد را در سنين پايين در معرض اين عواطف قرار ميدهد. در چنين شرايطي نوجوان به يکباره از طرف مقابلش با بيمهري مواجه ميشود و زندگي را براي خود تمام شده محسوب ميکند.
سررشته اکثر تلاطمهاي بازار مسکن، خودرو و طلا در گروههاي تلگرامي است
آسيبهاي امنيتي و اقتصادي فضاي مجازي، فعاليت توئيتر در آشوبهاي سال 88 و پمپاژ اخبار منفي به فضاي مجازي در سال 96، شايعه سرريز شدن فلان سد و يا ترک برداشتنش نيز نمونه ديگر است که براي جامعه بار رواني ايجاد ميکند. وقتي در فضاي مجازي مديريت و احراز هويت نداريم هر کسي هر حرفي در اين فضا ميزند؛ سررشته اکثر تلاطمات بازار دلار، مسکن و خودرو در گروههاي تلگرامي است.
برخي ميگويند اين مباحث از قبل هم بوده است، ما نيز اين سخن را نفي نميکنيم، اما در گذشته اگر ميخواستيم بين 400 نفر در سراسر کشور که هر کدام در يک شهر هستند هماهنگي ايجاد کنيم که همصدا بروند در يک نرمافزاري قيمت واحدي را انتشار بدهند چنين پتانسيلي وجود نداشت. نميگوييم دولت و دستگاههاي قضايي و امنيتي ميتوانند تجسس کنند، ما قوانين بسيار سختي داريم که مقام معظم رهبري هم تاکيد کردند که اين کار اصلا خلاف شرع و حرام است، اما در جايي که اتفاقاتي اينچنين بيفتد در فضاي مجازي داخلي خيلي راحتتر ميشود آن را شناسايي کرد و ديگر کسي هم اين ريسک را نميکند که بخواهد در اين فضا کار خلافي انجام دهد.
دولت به هر ترتيبي که است بايد مانع فيلترشکنها بشود؛ دور زدن فضاي مجازي با استفاده از فيلترشکن در حکم ورود و خروج قاچاق از مرز است و دولت به هرترتيبي که هست بايد مانع شود. ما ميتوانيم کنترل و نظارت بيشتري داشته باشيم تا امنيت مردم نيز بيشتر تأمين شود. در اين صورت خود مردم متوجه ميشوند که بسياري از اين لطمات از کجا وارد ميشود و اين حضورشان در نرمافزارهاي خارجي چه امتيازاتي به آنها(خارجيها) ميدهد.
برخي از مردم معتقدند فناوريهاي داخلي ضعيف هستند و قياس آن با وضعيت خودروهاي داخلي مؤيد اين ادعاست و ميگويند ما در صنعت خودرو چه توليد داخلي مناسبي داريم که بخواهيم در حوزههاي ديگر هم به توليد داخل اعتماد کنيم. جواب اين است که اين حوزه خيلي متفاوت است. بستر آن اصلا دولتي نيست، کساني که در اين فضا و روي محتواي پلتفرم کار ميکنند جوانان خوشفکر و باذوقي هستند که کارهاي بسيار بزرگي در دنيا انجام دادهاند و ميتوانند خدمات بسيار بهتري را در صورت همکاري مردم ارائه کنند و دولت فقط زيرساختها، ديتابيس لازم و فيبر نوري اين فضا را تهيه ميکند.
يک احتمال؛ ترور طلبه همداني سناريو بوده است
سوال: آيا پليس با پايش قاتل طلبه همداني که سابقهدار هم بوده است امکان پيشگيري از وقوع اين اتفاق را نداشت؟
جاويدنيا: قاتل طلبه همداني فردي سابقهدار بود که تحت تعقيب و متواري بوده و حکم جلبش از طرف دادسرا صادر شده بوده است، اما سوال اين است که ما چگونه بايد در فضايي که هيچ چيز آن دست ما نيست و 25 ميليون اکانت ايراني و 250 ميليون پست دارد دنبال اين فرد بچرخيم.
مجرمان نوعا به اسم خودشان در اين فضا حضور نمييابند و احتمال آن خيلي پايين است که افراد با مشخصات اصلي خودشان اين کار را انجام دهند؛ در رابطه با اتفاق مذکور اين تحليل وجود دارد که ماجرا از قبل تعيين شده و براي به راه انداختن يک جريان بوده است. آن پستي که يکي از بازيگران منتشر کرد مشخص شد که آن پست اصلي (توييت اول عليه طلبه مازندراني) از طرف منافقين با عکس شخص ديگري آمده است و اين شخص (قاتل) با اين ادعا که اين روحاني، صاحب همان اکانتي بوده است که چنين حرفي را بيان کرده، او را به خاک و خون کشيد و بعد عکسهايش را با اسلحه منتشر و افتخار هم ميکند. اين خيلي سادهلوحانه است که فکر کنيم يک شخصي همين طوري بيايد و خودش را هم معرفي کند و بگويد بياييد مرا بگيريد. حتي اگر اين شخص، هويتش پيدا ميشد، برقراري ارتباط بين اين اکانت و مکان فيزيکي که مستقر است مستلزم يک فرآيند پيچيده است و به راحتي انجام نميشود. ميبينيم که خيلي از افراد و کساني که آن خبر را در توييتر منتشر کردند، اکانت اوليهشان ننوشتهاند که من از آلباني پست منتشر ميکنم.
در اين بستر پيدا کردن اين افراد مانند جستوجوي سوزن در انبار کاه است؛ با تجربه قضايي که دارم ميگويم که در خوشبينانهترين حالت از صددرصد افراد شايد 5 درصد آنها باهويت اصلي خود در فضاي مجازي مرتکب خلاف ميشوند. به خاطر همين ميگويم که هم عمل ارتکابي و هم شيوه انتشار و تبليغ به هيچوجه شکل و حالت طبيعي نداشته است.
بازار