هفتهنامه شنبه/ شناسايي کارآفرينان درونسازماني اغلب دشوار است. اين نوع کارکنان عموما خودراهانداز، بلندپرواز و هدفمند هستند. اين افراد در بيشتر اوقات قادر به حل مشکلاتشان هستند و پيشنهادهايي براي بهبود فرآيندها عرضه ميکنند.
مفهوم روند کارآفريني به روشي گفته ميشود که به کارکنان اجازه ميدهد در سازمان يا شرکت خود همانند يک کارآفرين عمل کنند. کارآفرينان درونسازماني افراد باانگيزه، فعال و عملگرا هستند که ابتکار عمل درباره يک محصول يا خدمت نوآورانه را در دست ميگيرند.
در همين حال کارآفرينان درونسازماني ميدانند که ناکامي در پيگيري فعاليتي که به آن مشغول هستند، مانند يک کارآفرين به معناي پرداخت زيان شخصي نيست و سازمان/شرکتشان اين نوع زيان را برعهده ميگيرد.
بنابراين ويژگيهاي کليدي اين نوع افراد را ميتوان به اين ترتيب خلاصه کرد:
کارآفرينان درونسازماني در داخل سازمان رفتاري همانند يک کارآفرين دارند.
داشتن انگيزه، عملگرا و فعالبودن از ويژگيهاي کارآفرينان درونسازماني است و برخورداري از توانايي رهبري و نگاهي فراتر از چارچوبها اين افراد را متمايز ميکند.
کارآفريني درونسازماني يک گام به سمت کارآفرينشدن است، اين افراد ميتوانند آموختههاي خود از چنين فعاليتهايي در داخل سازمان را براي توسعه گروه و کسبوکار خودشان به کار گيرند.
شناخت کارآفريني درونسازماني
يک کارآفرين درونسازماني فضا و محيط فعاليت را براي کارکنان به گونهاي فراهم ميسازد که از مهارتهاي کارآفرينيشان استفاده کنند تا هم سازمان و هم خودشان از منافع اين فعاليت بهرهمند شوند. اين اقدام به کارکنان آزادي عمل کافي براي تجربهکردن و کسب توانايي رشد در داخل سازمان را ميدهد.
کارآفريني درونسازماني در شرايطي که در تلاش براي يافتن بهترين راهکارها هستيم، موجب رشد ويژگي خودگرداني و خودکفايي ميشود. به عنوان نمونه، شايد لازم باشد يکي از کارکنان درباره موضوعي پژوهشي را انجام داده و راهحلي را پيشنهاد دهد، تا روند کاري سازمان درباره مشتريان را کارآمدتر سازد يا منافعي در زمينه فرهنگ سازمان ايجاد کند.
شناسايي کارکناني با قابليت کارآفريني توسط کارفرمايان اهميت زيادي دارد. ترويجنکردن ويژگي کارآفريني يا به رسميت نشناختن کارمنداني که اين روحيه ذاتي را نشان ميدهند، براي سازمان زيانبار است. کارفرماياني که صاحبان اين روحيه را تشويق ميکنند، امکان بهرهمندي از اين امکان را براي آن بخش يا کل سازمان خود فراهم ميکنند.
حفظ موقعيت چنين کارکناني موجب بروز نوآوري يا رشد ميشود و سازمانهايي که به اين موضوع توجه نکنند، خود را از ثمرات کارآفريني محروم کرده و ممکن است که مسير ناکامي شرکت/سازمان را هموار سازند.
کارآفرينان درونسازماني قادر به حل مسائل مشخصي از قبيل افزايش بهرهوري يا کاهش هزينه هستند. اين نوع کارها نيازمند مهارتهاي سطح بالاست از جمله توانايي رهبري و تفکر خارج از چارچوب که به طور مشخص مربوط به وظايف آنها ميشود
شناسايي کارآفرينان درونسازماني اغلب دشوار است. اين نوع کارکنان عموما خودراهانداز، بلندپرواز و هدفمند هستند. اين افراد در بيشتر اوقات قادر به حل مشکلاتشان هستند و پيشنهادهايي براي بهبود فرآيندها عرضه ميکنند.
از طرفي چنين افرادي ممکن است مخاطره پذيرش چند وظيفه همزمان را بپذيرند که حتي احتمالا از انجام برخي از آنها راضي نيستند، اما در اين مسير به دنبال درگيري در چالشهاي جديد هستند؛ اما يکي از تفاوتهاي آنان با کارآفرينان آن است که چنين افرادي براي پيشبرد برنامه کارآفرينيشان منابع سازمان را درگير ميکنند در حاليکه کارآفرينان براي پيگيري برنامهشان منابع شخصي را به کار ميگيرند.
ملاحظات ويژه
کارآفريني درونسازماني گامي به سوي کارآفريني است. کارآفرينان درونسازماني ميتوانند خلاقيت خود را توسعه داده و در خدمت بهبود خدمات يا محصولات در حوزه کسبوکارشان درآورند و اين کار را بدون درگيرشدن در مخاطراتي انجام ميدهند که به طور معمول همراه با کارآفريني است.
به کار بستن چنين مهارتهايي به عنوان بخشي از يک گروه اجازه ميدهد تا آنها نظريات و راهبردهايشان را در بوته آزمون قرار دهند تا روشن شود کداميک بيشترين کارايي را در حل مسائل دارد. همچنين ممکن است اين افراد بخشي از يافتههايشان را به شکلي بهکار گيرند که موجب خلق کسبوکار خودشان شود و به جاي بهرهمندکردن سازمان، به سمت بهرهبرداري از منافع تلاش خود بربيايند.
انواع و ويژگيهاي کارآفرينان درونسازماني
با ملاحظه کارکنان در همه گروههاي سني که در پي حل مشکلات برميآيند، راهحلهاي گوناگوني با سودمندي بيشتر پيشنهاد ميشود که براي هر کس در سازمان منافعي دارد. کارآفرينان درونسازماني به دنبال خلاقيت، استقلال و معنادارکردن کارشان هستند.
نسل جديد هزاره مايل هستند طرحهاي خودشان را براي بهبود و پيشرفت کار سازمان ارائه کنند. کارآفرينان درونسازماني قادر به حل مسائل مشخصي از قبيل افزايش بهرهوري يا کاهش هزينه هستند. اين نوع کارها نيازمند مهارتهاي سطح بالاست از جمله توانايي رهبري و تفکر خارج از چارچوب که به طور مشخص مربوط به وظايف آنها ميشود.
آنها همچنين مخاطره انجام کارها را ميپذيرند و مسير خلاقيت در يک کسبوکار را دنبال ميکنند تا به هدف بهبود خدمات يا محصول دست يابند. کارآفرينان درونسازماني موفق تا زمان آزمودن طرحهايشان و رسيدن به نتيجه مطلوب، احساس راحتي نميکنند.
آنها قادر به درک تمايلات عمومي بازار و تطابق آن با نيازهاي شرکت براي حفظ آن در خط مقدم رقابت هستند. ويژگي کارآفريني سازماني بخشي از استخوانبندي سازمان و نيروي پيشبرنده آن به سمت آينده است.
نمونههاي کارآفريني درونسازماني
رمزي هايداموس، رئيس فناوريهاي نوکيا را معمولا به خاطر ابتکاراتش به عنوان نمونه يک کارآفرين درونسازماني معرفي ميکنند. يکي از کارهايش اين بود که تصميم گرفت در نخستين سه ماه شروع کارش در اين جايگاه شغلي در سال۲۰۱۴، دفاتر مجزا را از بين ببرد.
او معتقد بود که فضاي کاري باز به تشريک ديدگاهها کمک کرده و ارزشهاي جديدي را براي سازمان خلق ميکند. همچنين او با بيش از ۱۰۰مهندس به صورت انفرادي مصاحبه کرد تا مشخص کند چه فناوريهايي امکان بيشتري براي موفقيت در بازار را در آن زمان براي شرکت فراهم ميکند.
بازار