ويجياتو/ حدوداً يک نسلي ميشود که صنعت بازيهاي ويديويي پر شده از بازيهاي قديمي که با بهبودهاي گرافيکي يا به شکل بازسازي کامل، دوباره منتشر ميشوند. فکر کنم با وجود خبر تأييد بازسازي يک اثر قديمي ديگر مثل Demon’s Souls، آن هم در يکي از رويدادهاي خبري مربوط به نسل نهم، بازيسازان و ناشران نشان دادهاند قرار نيست حالا حالاها از جريان بازسازي پا پس بکشند.
با اين حال يک سري بازيها هستند که با اين که در زمان خود بسيار جذاب و پرطرفدار بودند يا باز هم نسخههاي جديد از آنها بعد از دههها منتشر ميشود، هنوز خبري رسمي و اطمينان بخش در مورد بازسازي آنها از طرف استوديوهاي بازيسازي يا ناشران بازيهاي ويديويي منتشر نشده است؛ آن هم در حالي که نياز به بازسازي آنها ديده ميشود.
همين عدم توجه باعث شده بسياري از گيمرهاي تازهکار يا کم سن و سال فرصت تجربه بازيهايي موفق اما قديمي را از دست دهند. از طرفي ديگر، اگر کسي بخواهد نسخه جديد يکي از اين سري بازيها را تجربه کند، بايد بيخيال نسخههاي قديمي آن (که دردسرهاي به سختي پيدا شدن، عدم تطابق با کنسولها/سيستمهاي امروزي يا حتي وجود مکانيکهاي منسوخ و قديمي براي آنها وجود دارد) شود و يک جوري با ويديوها و متون سطح اينترنت خودش را براي نسخه جديد بازي آماده کند.
در ادامه ميخواهيم به ۶ سري بازي که نياز به بازسازي دارند نگاهي بياندازيم.
۶. سري بازي Devil May Cry
شايد ديدن اسم Devil May Cry در اين ليست کمي عجيب باشد. ميپرسيد چرا؟ چون از اين سري بازي هم يک نسخه ريميک شده منتشر شده، هم نسخههاي قديمي آن با بهبودهايي، هر چند مختصر، دوباره وارد بازار شدهاند. اما بگذاريد صادق باشم، با نگاه کردن به جديدترين نسخه بازي، Devil May Cry 5، متوجه ميشويد تمام کارهاي قبلي براي جان تازه بخشيدن به اين سري هک اند اسلش صرفاً رفع مسئوليت بوده است.
عنوان DmC: Devil May Cry که قرار بود ريبوتي براي اين سري بازيها باشد، با وجود عملکرد خوبش بين جامعه گيمرها اما ظاهراً به طور کامل رها شده است و قرار نيست نسخه دومي براي آن ساخته شود. شايد دليلش اين بود که طرفداران سري بازي Devil May Cry از تغييرات ايجاد شده در داستان و شخصيتها در اين نسخه چندان راضي نبودند. دليلش هر چه بود باعث شد تا يکي از جذابترين سري بازيهاي هک اند اسلش فرصت معرفي خود به نسل جديد گيمرها را نداشته باشد.
اگر نگاهي به بازيهاي منتشر شده سالهاي اخير بياندازيم، بازيهاي زيادي را در سبک هک اند اسلش نميبينيم که استقبال خيلي خوبي از آنها شده باشد. با اين وجود Devil May Cry 5 يکي از ساختههايي بود که توانست خوش بدرخشد. اگر کپکام کمي هوش به خرج دهد، ميتواند از خلاء ايجاد شده استفاده و دوباره به سراغ نقطه شروع داستان سري بازي Devil May Cry برود. حالا يا با ادامه DmC: Devil May Cry و ايجاد تغييرات کوچکي در آن براي تطابق با ساخته جديدش، يا بازسازي کامل نسخههاي قديمي.
۵. سري بازي The Witcher
قطعاً بيش از ۸۰ درصد شما نسخه سوم اين سري بازي را تجربه کردهايد. خيلي هم از تاريخ انتشار The Witcher 3: Wild Hunt نميگذرد که نياز به بازسازي يا بهبود داشته باشد و حتي اگر همين الآن هم پاي بازي بنشينيد، از آن بيشتر از بسياري ساختههاي جديد لذت ميبريد. با اين حال چنين چيزي را در مورد دو نسخه اول بازي نميتوان بيان کرد.
به راحتي ميتوان گفت که ۹۰ درصد از گيمرها هيچوقت نسخه اول سري بازي The Witcher را تجربه نکردهاند (خود من هم جزو همين ۹۰ درصد هستم و توضيح ميدهم که چرا تا به حال با وجود علاقهام به دنياي ويچر رغبتي براي تجربه اين بازي نداشتهام)، نسخه دوم را نيز شايد خيليها بازي نکرده باشند که باز هم چندان بد نيست اما ميتواند بهتر شود.
ساخته اول اين سري بازي که حتي نسخه Enhanced Edition نيز دارد به طرز وحشتناکي بد به نظر ميآيد… البته فقط «به نظر نميآيد» و واقعاً در جنبههاي فني ضعيف و سال خورده است. البته منطقي هم هست؛ سيدي پراجکت رد در هنگام ساخت اين نسخه يک استوديو کوچک ناشناس با بودجه خيلي محدود بود. همين شد که The Witcher حتي نسبت به بازيهاي سال عرضهاش نيز خيلي ضعيفتر به نظر ميآيد. البته منظورم از ضعيف صرفاً جنبههاي فني بازي مثل گيمپلي، انيميشنها و گرافيک (با تأکيد بيشتر روي گرافيک) است که خيلي قديمي و از رده خارج شدهاند اما داستان جزو موارد ضعف محسوب نميشود، در واقع مهمترين دليلي به حساب ميآيد که يک بازسازي از دو نسخه اول The Witcher نياز است تا بتوانيم خودمان اتفاقات قبل از The Witcher 3: Wild Hunt را تجربه کنيم.
نسخه دوم اين سري بازي، The Witcher 2: Assassins of Kings، از نظر گرافيکي خيلي خيلي بهتر شده و با وجود ۹ سال گذشتن از تاريخ انتشارش، حتي نسبت به بعضي از بازيهاي امروزي نيز خوب به نظر ميآيد. گيمپلي نيز کمي بهتر شده اما هنوز هم که هنوز است به خوبي The Witcher 3: Wild Hunt نيست. انيميشنها اما باز هم عجيب و غريب و ضعيف کار شدهاند و خيلي جاي بهبود دارند.
بدون در نظر گرفتن نسخه سوم، سري بازي The Witcher صرفاً به خاطر داستانش نيز نيازمند يک بازسازي است و مطمئناً از آن استقبال خيلي خوبي هم خواهد شد. مگر ميشود کسي با انتشار نسخهاي جديد از بازيهاي ويچر (حتي اگر آن نسخه يک بازسازي باشد) هيجان زده نشود؟!
۴. سري بازي Prince of Persia
فقط نگاه کردن به تاريخ انتشار اولين نسخه سري بازي Prince of Persia ميتواند به شما بگويد چه قدر اين سري بازي نياز به يک بازسازي دارد. اولين ساخته اين سري بازي در سال 1989 منتشر شده ولي هنوز هم شايعات و خبرهايي مبني بر ساخته شدن دنبالههاي Prince of Persia شنيده ميشود. نکته بامزه شايد اين باشد که از سري Prince of Persia چند نسخه بازسازي شده نيز وجود دارد اما آنها نيز به قدري قديمي شدهاند که بايد باز هم بازسازي شوند.
بدون در نظر گرفتن بازيهاي موبايلي از اين سري بازي، Prince of Persia: The Forgotten Sands آخرين ساخته AAA يوبيسافت است که نام شاهزاده پارسي را به دوش ميکشد اما از تاريخ انتشار آن ۱۰ سال ميگذرد! يوبيسافت اگر ميخواهد باز هم به ساخته بازيهاي بيشتر تحت عنوان Prince of Persia ادامه دهد و موفق هم باشد، قطعاً به بازيسازي تعدادي از بازيهاي قديمي نياز دارد تا بتواند نظر مخاطبان و نسل جديد گيمرهايي که تا به حال حتي يک نسخه از اين سري را تجربه نکردهاند، جلب کند.
۳. سري بازي Silent Hill
شايعات فراواني براي بازسازي و ريبوت سري بازي Silent Hill وجود دارد. اين اتفاق نيز چندان دور از ذهن نيست، چرا که سري ترسناک رزيدنت اويل هم دست به چنين کاري زده، نسبتاً موفق نيز بوده است و به نظر فعلاً همين مسير را ادامه خواهد داد. پس چرا يک رقيب قدرتمند براي آن (دوباره) ساخته نشود؟
البته بايد اين نکته را متذکر شد که Silent Hill با سري رزيدنت اويل بيشتر در کلمات «ترسناک» و «بقا» مشترک هستند ولي در واقع در حال صحبت در مورد دو نگاه متفاوت به آثار ساخته شده در اين سبکها هستيم. سري Silent Hill بيشتر به خاطر تکيه بر جنبه داستاني، نمادگرايي و ترس روانشناسانه مشهور است؛ چيزي که کمتر در عناوين ترسناک حال حاضر (و سري رزيدنت اويل) ميبينيم.
در حال حاضر بازيهاي خيلي کمي هستند که بتوانند به خوبي يکي از ساختههاي سري Silent Hill حس ترس و وحشت را منتقل کنند. مخاطبان نيز شديداً به بازيهاي بر پايه وحشت نظر مثبت دارند (تفاوت را بين بازسازي Resident Evil 2 که بر پايه بقا و وحشت بود با Resident Evil 3 که بيشتر بر جنبه اکشن تکيه کرده ميتوان ديد.) و همين، موقعيت فوق العادهاي ايجاد ميکند تا Silent Hill بار ديگر با ماجراهاي وحشت محور خود و استفاده از تکنيکهاي جديد و پيشرفتهاي صنعت بازيهاي ويديويي، نظرها را به خود جلب کند.
۲. سري بازي God of War
سومين بازي هک اند اسلش اين ليست (بعد از سري بازيهاي Devil May Cry و Prince of Persia) نشان ميدهد که چقدر بازار پر از بتل رويالها و بازيهاي با محوريت رقابت آنلاين شده و جاي خالي سبکهاي دوست داشتني آثار قديمي حس ميشود. حتي نسخه آخر خود God of War در کنسول پلي استيشن ۴ نيز بيش از اين که يک هک اند اسلش باشد، يک بازي اکشن ادونچر است.
با توجه به اين که ظاهراً نسل بعد کنسول سوني نيز ميزبان حداقل يک نسخه از سري بازيهاي God of War است، شايد سانتا مونيکا بايد يک نگاهي هم به پشت سر خودش انداخته و آن آثار هک اند اسلش ديوانهوار و خشن را دوباره بازسازي کند. البته يک دوراهي وجود دارد که آيا آنها بايد شبيه به نسخه پلي استيشن ۴ شوند و از سبک هک اند اسلش فاصله بگيرند، يا با بهبود گرافيک، تغييراتي در گيمپلي و دوربين بازي، دوباره گيمرها را با تيغههاي آشوب به جان دشمنان نگون بخت (که حالا ميتوانند طبيعيتر تکهتکه شوند!) بياندازند.
در هر حال افتادن به جان خدايان يوناني هميشه لذت بخش است، آن هم وقتي که نسخه ديگري از God of War داريد که در آن خدايان نورديک را نيز از دم تيغهايتان ميگذرانيد!
۱. سري بازي Max Payne
سري بازي Max Payne از آن دسته از خاطرات است که به سختي فراموش ميشوند (اگر کلاً فراموش بشوند!). اولين ساخته اين سري ۱۹ سال پيش توسط استوديو رمدي منتشر شد و در زمان خود اثري انقلابي شناخته ميشد. گرافيکي فوق العاده براي آن زمان، داستاني جذاب و حزنانگيز، گيمپلي با قابليتهاي جديدي مثل بولتتايم (Bullet time)، محيطهاي متنوع، کاتسينهايي به شکل پنلهاي کميک و از همه مهمتر استفاده از چهره نويسنده داستان، سم ليک، به عنوان چهره مکس پين (البته فقط براي نسخه اول).
کمتر گيمري است که Max Payne را تجربه نکرده باشد. نميدانم راکاستار و استوديو رمدي بر سر حقوق بازي چه قرارها و مشکلاتي با هم دارند و اصلاً به همين دلايل امکان بازسازي (يا حتي دنباله) براي Max Payne ممکن است يا خير اما ميدانم که در صورتي که چنين چيزي اتفاق بيافتد، شديداً از اين سري بازي استقبال خواهد شد.
حتي نسخه سوم بازي نيز پتانسيل بازيسازي دارد و با کمي تغيير در داستان و وقايع آن، جا براي ساخت دنبالههاي بيشتر نيز فراهم خواهد شد. فقط اميدوارم اگر تصميم به بازسازي Max Payne گرفته شد اولاً جيبهاي جادويي مکس در دو نسخه اول حذف شوند و دوماً دوباره چهره سم ليک را به عنوان چهره مکس پين ببينيم!
خب، حالا که اين ليست را تا انتها مطالعه کرديد، به ما بگوييد نظرتان در مورد بازسازي اين سري بازيها چيست؟ اصلاً شما دوست داريد کدام سري بازي (يا حتي تک بازي) بازسازي شود؟ ديدگاهايتان را با ما در قسمت نظرات به اشتراک بگذاريد.
بازار