برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

استراتژی تمدن سازی اسلامی؛ ساخته‌های مسلمین در گذشته به کار پیشرفت امروز می‌آید؟

منبع
وطن امروز
بروزرسانی
استراتژی تمدن سازی اسلامی؛ ساخته‌های مسلمین در گذشته به کار پیشرفت امروز می‌آید؟
وطن امروز/ متن پيش رو در وطن امروز منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست رسالت حضرت خاتم(ص) را مي‌توان شروع تحولات همه‌جانبه فردي و اجتماعي، مادي و معنوي و از منظري ديگر شروع تحولات فرهنگي، سياسي و اقتصادي دانست. در اين مقاله سعي مي‌شود به روش مطالعه تاريخي- تطبيقي و با تکنيک کتابخانه‌اي به مطالعه و بررسي منابع موجود و تحليل آنها پرداخته و نشان داده شود پيامبر اکرم(ص) در رويارويي با چالش‌هاي پيش روي جامعه آن روز حکومت اسلامي جهت نيل به پيشرفت و توسعه، از راهبرد «تشکيل يک امت واحد، يکپارچه و منسجم» بهره گرفتند و با توجه به يافته‌هاي اين مقاله مبني بر اينکه مهم‌ترين معضلات پيش روي جوامع اسلامي در عصر حاضر جهت نيل به ترقي و پيشرفت نيز از همان جنس است، نتيجه‌گيري مي‌شود براي برطرف کردن آنها مي‌توان از همان استراتژي استفاده کرد. در نتيجه، مي‌توان رسول خدا(ص) را به عنوان يک الگو براي رهبران و دولتمردان کشورهاي اسلامي مطرح کرد تا با تأمل در جزئيات زندگي و نحوه حکومتداري ايشان، فنون و روش‌هاي مورد استفاده  ايشان جهت ايجاد همبستگي اجتماعي و سياسي شناسايي و به‌روز شده و مورد استفاده قرار گيرد. مقدمه اگرچه مساله «پيشرفت ملل مسلمان» يک موضوع حائز اهميت در تمام عصرها بوده است اما امروز اهميت اين مساله صدچندان شده است، زيرا واقعيات امروز جهان اسلام حاکي از عدم توسعه‌يافتگي تقريباً تمام ملل مسلمان است و در مقابل، کشورهايي که تقيدات ديني جلوه به ظاهر بسيار کمتري در عرصه اجتماعي آنان دارد، پله‌هاي علوم روز، پيشرفت دنيوي و ترقي مادي را يکي پس از ديگري پيموده‌اند. توجه به اين واقعيت تلخ ممکن است موجب تبادر اين موضوع به ذهن شود که بين دين، بويژه دين اسلام و پيشرفت و توسعه، تقابل و تضاد وجود دارد. متأسفانه اين مساله از چشم دين‌ستيزان پنهان نمانده و دستاويز نظريه‌پردازان لائيک قرار گرفته تا دين را افيون توده‌ها و عامل عقب‌ماندگي مسلمانان معرفي کرده و ملازمه واهي دين‌مداري و عقب‌ماندگي را تئوريزه کنند. از سوي ديگر، آموزه‌هاي دين اسلام بر اين دلالت دارد که «اسلام کامل‌ترين دين الهي است»(1)، «دين اسلام ضامن سعادت و حيات دنيوي و اخروي بشر است»(2)، «قرآن کتاب هدايت بشر تا پايان دنيا است(3) که عمل به آن ضامن سعادت بشر است»(4)و موارد ديگر. اين آموزه‌ها که جزو اعتقادات اساسي مسلمانان به حساب مي‌آيد با واقعيات يادشده همخواني ندارد. در اين مقاله سعي مي‌شود نشان داده شود اولاً، اسلام قابليت تمدن‌سازي داشته و مي‌تواند ملل مسلمان را به پيشرفت و تعالي دنيوي رساند؛ ثانياً، در مسير پيشرفت و توسعه ملل مسلمان، پيامبر اکرم(ص) و اقدامات تعالي‌بخش و تمدن‌ساز ايشان الگوي بسيار مناسبي براي تبعيت کردن است. همچنين در پايان مقاله نتيجه‌گيري مي‌شود عدم پيشرفت ملل مسلمان ارتباطي با دين و آموزه‌هاي آن نداشته لذا بايد علت عقب‌ماندگي مسلمانان را در جاي ديگري جست‌وجو کرد. قابليت تمدن‌سازي و تعالي‌بخشي دين اسلام جهت نشان دادن قابليت دين اسلام در ايجاد يک تمدن عظيم و پيشرفت‌دهنده مسلمانان، بهترين راه، نشان دادن اين نکته است که در عمل اين واقعه محقق شده است. به عبارت ديگر، اگر بتوان نشان داد اسلام با ظهورش پايه‌هاي تمدني را بنا نهاد که طي چند قرن به اوج بالندگي و شکوفايي رسيد، قابليت تمدن‌سازي دين اسلام به اثبات رسيده است. با مراجعه به منابع تاريخي و مقايسه وضعيت جزيره..‌العرب در دوران قبل و بعد از ظهور اسلام، به وضوح مشاهده مي‌شود اين دين الهي تحولات عظيم و تأثيرات شگرف فردي و اجتماعي را در اعراب آن روزگار ايجاد کرده است که گستردگي ابعاد زماني و مکاني آن به همراه عمق وسيعش همگي دال بر ايجاد يک تمدن جديد و در عين حال عظيم و جهاني است. به عنوان ارائه شاهدي بر اين مدعي، «گوستاو لوبون» شرق‌شناس مشهور معتقد است: «هر اندازه بيشتر در تمدن عرب دقت کنيم و کتاب‌هاي علمي، اختراعات و صنايع ايشان را در نظر بگيريم، حقايق تازه‌تري براي ما روشن مي‌شود و به‌خوبي درک خواهيم کرد اعراب در قرون وسطي دانشمند و فاضل بوده‌اند و تاريخ سراغ ندارد در زماني اندک آن همه پيشرفتي که نصيب عرب شد، نصيب ديگران شده باشد».(1374: 3) «هرمان راندل» هم بر اين عقيده است: «مسلمانان در قرن دهم ميلادي تمدني در اسپانيا پديد آوردند که در آن، علوم از شکل عقايد مبهم درآمده و با صنايع و فنون زندگي هماهنگي يافته بود».(5) همچنين حسيني از «استودارد»(6) نويسنده آمريکايي نقل مي‌کند: «تمدن اسلام چيزي نيست که انکارپذير باشد.... اين تمدن از تمدن‌هاي مشهوري است که تاريخ عمومي دنيا با آن زينت يافته است»(7). حضرت امام خميني(ره) نيز بر اين اعتقادند: «تمدن اسلام، مقدم بر ساير تمدن‌ها است»(8). همچنين شهيد مطهري به نقل از برخي جامعه‌شناسان غربي، تمدن اسلامي را يکي از 3 يا 5 تمدن مهم تمام دوران‌ها برشمرده است(9). از سوي ديگر، «آندره ميکل» قوه محرکه تمدن اسلامي را دين اسلام مي‌داند. همچنين گوستاو لوبون در ارتباط با پايه‌گذار تمدن اسلامي بيان مي‌کند: «معجزه کبراي محمد[ص] اين بود که توانست قافله  پراکنده عرب را گرد آورد و از اين کاروان سرگردان و پريشان ملت واحدي تشکيل دهد بدان‌سان که همه را در برابر يک دين خاضع کرده، مطيع و فرمانبردار يک پيشوا گرداند.... ما اگر بخواهيم ارزش افراد را به کردار و آثار نيکشان بسنجيم، به طور مسلم محمد[ص] بزرگ‌ترين مرد تاريخ است». جمع‌بندي اين اظهارنظرها که جزو بسيار کوچکي از ديدگاه‌هاي مستشرقين و صاحب‌نظران منصف و بيطرف اروپايي را شامل مي‌شود، عبارت است از: الف- اسلام، صاحب تمدني است که به تمدن اسلامي معروف شده است. ب- تمدن اسلامي، تمدن عظيمي است که آوازه آن دنيا را پر کرده است. پ- بنيانگذار تمدن عظيم اسلامي، پيامبر اکرم(ص) بوده‌اند و اقدامات ايشان در دوران رسالت شان سرآغاز شکل‌گيري اين تمدن بوده است. بررسي اقدامات تمدن‌ساز و پيشرفت‌دهنده پيامبر اعظم(ص) رسالت حضرت خاتم(ص) را مي‌توان شروع تحولات همه‌جانبه فردي و اجتماعي، مادي و معنوي و از منظري ديگر شروع تحولات فرهنگي، سياسي و اقتصادي دانست. پيامبر اکرم(ص) با تمرکز روي افراد، از تحول فردي به تحول اجتماعي رسيدند و با تربيت همه‌جانبه فرهنگي، سياسي و اقتصادي افراد سبب تحولات اجتماعي گسترده اي شدند که مي‌توان آن را آغاز فرآيند توسعه‌يافتگي مسلمانان به حساب آورد. اين فرآيند در سده‌هاي بعد تکميل شد و زماني که اروپاييان زير استثمار کليسا دست و پا مي‌زدند، به اوج بالندگي خود رسيد. بنابراين ما بر آنيم مهم‌ترين اقدامات توسعه‌اي ايشان را بررسي کنيم. البته قبل از پرداختن به اين موضوع، قابل ذکر است آنچه در باب مفهوم توسعه و پيشرفت در سطور بالا نيز منعکس شده و همان هم در ادامه مورد استفاده قرار مي‌گيرد، پيشرفت به معناي ايجاد تحولات فردي و اجتماعي است که زمينه بالندگي، رشد و شکوفايي جامعه را فراهم مي‌آورد. جهت بررسي اقدامات رسول خدا(ص) که منجر به پيشرفت و ترقي جامعه نوظهور اسلامي شد و همچنين جهت قضاوت راجع به ارزشمندي آنها، ابتدا لازم است مشکلات و معضلاتي که در ابتداي تشکيل حکومت اسلامي در شهر مدينه وجود داشت برشمرده شده، سپس راه‌حل‌هاي مورد استفاده پيامبر(ص) بررسي شود. بدين منظور مهم‌ترين چالش‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي پيش روي حکومت اسلامي تبيين مي‌شود. الف- چالش‌هاي سياسي - اختلافات و نزاع‌هاي قبيله‌اي: اختلافات شديد و بسيار تنش‌زاي موجود بين 2 قبيله بزرگ شهر مدينه، يعني «اوس» و «خزرج»، حکومت پيامبر(ص) را تهديد مي‌کرد. - ناهمگوني ترکيب ساکنان مدينه: تازه‌مسلمانان غيرساکن در مدينه، بويژه مکيان که به فرمان پيامبر(ص) مأمور به مهاجرت به اين شهر شدند (شايان توجه است اين چالش و چالش نخست اگرچه ماهيت فرهنگي- اجتماعي دارند اما همانطور که توضيح داده شد، تهديدات آنها بيشتر جنبه سياسي داشته است). - تحرکات يهوديان مدينه: قبايل يهودي (مانند يهوديان خيبر) از تحولات صورت‌گرفته و تشکيل حکومت اسلامي و حاکميت پيامبر(ص) بر شهر رضايت نداشتند. ب- چالش‌هاي اجتماعي - اشرافيگري و فخرفروشي: امتيازات اشرافي و فخرفروشي‌هاي قومي و قبيله‌اي موجود در جامعه آن روز جزيره..‌العرب از مهم‌ترين معضلات پيش روي جامعه مسلمين بود. - بي‌عدالتي: وضعيت اجتماعي حکومت اسلامي، همچنين تحت تأثير شرايط نابسامان حقوقي بود که به ظلم و بي‌عدالتي دامن مي‌زد. به عنوان مثال اشراف، حقوق زيردستان و قبايل قوي، حقوق اقوام ضعيف را پايمال مي‌کردند و قضاوت‌ها به نفع زورمندان رقم مي‌خورد و ... . پ- چالش‌هاي اقتصادي - فقر و بيکاري: پس از تشکيل حکومت اسلامي و مهاجرت مسلمانان ساير مناطق به اين شهر، وضع اقتصادي آن دچار مشکل شد، زيرا از يکسو مهاجرين به طور مخفيانه و شبانه خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به سمت اين شهر حرکت کرده بودند لذا بسياري از اموال و دارايي‌هاي آنها در شهر خودشان باقي مانده بود و با توشه اندکي به مدينه آمده بودند بنابراين به‌رغم افزايش جمعيت شهر مدينه، امکانات اقتصادي اين شهر بسيار محدود شده بود و در واقع سرمايه سرانه موجود بسيار کاهش يافته بود که به افزايش بيکاري و بروز فقر شديد مي‌انجاميد. - تحريم‌ها و محدوديت‌هاي مناسبات اقتصادي: از سوي ديگر، حکومت نوپاي اسلامي از سوي مشرکان همچنين يهوديان با تحريم‌ها و محدوديت مناسبات اقتصادي مواجه بود که فشارها و مشکلات اقتصادي را مضاعف کرده و خطر ناامني سياسي را به همراه داشت. پيامبر اکرم(ص) به عنوان حاکم جامعه مسلمين اقدامات متعددي انجام دادند تا اين چالش‌ها را مرتفع کنند که مهم‌ترين اين اقدامات عبارتند از: الف- پيمان برادري بين مسلمانان رسول خدا(ص) در همان سال اول هجرت، پيمان برادري (عقد اخوت) را بين مهاجرين و انصار منعقد کردند. اين پيمان سبب شد افکار و سنت‌هاي غيراخلاقي نظير برتري ثروتمند بر فقير، سفيد بر سياه، عرب بر عجم و مانند آن که جنبه فرهنگي و اجتماعي داشتند به يکباره کنار گذاشته شوند. واضح است اين همدلي و مدارا کردن و در کنار يکديگر روزگار گذراندن 2 فرد که از 2 فرهنگ خاص و با پيشينه‌هاي متفاوت بودند، ارزش‌هاي اخلاقي را ترويج کرد و سطح فرهنگي جامعه را ارتقا بخشيد و به لحاظ اجتماعي هم تعاملات و همدلي‌ها را افزايش داد. همچنين اين پيمان، وحدت جامعه اسلامي را تقويت کرد، زيرا طبق يکي از مفاد آن، انصار بايد از برادران مهاجر خود حمايت و پشتيباني مي‌کردند. از سوي ديگر، اين پيمان تأثيرات اقتصادي قابل ملاحظه‌اي در پي داشت، زيرا يکي از مفاد آن ارث‌بري 2 برادر از يکديگر به‌رغم وجود ارحام بود که البته اين قانون بعد از جنگ بدر توسط آيه «اولوا الارحام اولي ببعض»(10)منسوخ شد. همچنين در برخي منابع تاريخي ذکر شده است از مفاد اين پيمان سهيم شدن مهاجر در اموال فرد انصاري بود. بدين ترتيب نيروي انساني بالقوه موجود در جامعه مسلمين فعال شد. ب- تدوين قانون اساسي مدينه..‌النبي نظامنامه شهر مدينه يا همان قانون اساسي دولت اسلامي، يک قرارداد اجتماعي بود که توسط شخص پيامبر اکرم(ص) تنظيم شد و به تصويب ساکنان شهر مدينه اعم از مسلمان و يهودي رسيد. مهم‌ترين مفاد اين نظامنامه عبارت بودند از: - مسلمانان و يهوديان مانند يک ملت در مدينه زندگي خواهند کرد. - مسلمانان و يهوديان در انجام مناسک ديني خود آزاد هستند. - آخرين مرجع اختلاف، شخص پيامبر خواهند بود. - يهوديان مدينه مالک دارايي خويش هستند. - همه مردم در حقوق و تکاليف يکسان هستند و تفاوتي ميان کوچک و بزرگ و ثروتمند و تهيدست نيست. اين نظامنامه حقوق سياسي، اقتصادي و اجتماعي، يهوديان را به رسميت شناخت لذا سبب ايجاد وحدت سياسي، انسجام اجتماعي و شکوفايي اقتصادي در جامعه مسلمين شد و با تعيين پيامبر(ص) به عنوان آخرين مرجع حل اختلاف، امنيت قضايي در مدينه برقرار شد و با يکسان تلقي شدن همه افراد در حقوق و تکاليف، سنت‌هاي اشرافي و تعصبات قومي و قبيله‌اي رو به کاهش نهاد. پ- حل اختلافات داخلي از ديگر اقدامات رسول خدا(ص) در مدينه، ايجاد آشتي و برقراري صلح ميان 2 قبيله بزرگ متخاصم اوس و خزرج بود که اختلافات چندصدساله آنان، سبب کشته شدن هزاران نفر شده بود و توان قابل ملاحظه‌اي از نيروي انساني اين 2 قبيله را صرف جنگيدن کرده بود لذا به کارهاي اقتصادي که سبب بالندگي و شکوفايي اقتصاد آن شهر مي‌شد، نمي‌پرداختند و در نهايت، بسياري از نيروهاي انساني لازم جهت نيل به توسعه، در جنگ کشته مي‌شدند. ت- بناي يک پايگاه فرهنگي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي دستور ساخت مسجدالنبي از جمله اقدامات اوليه اما اساسي پيامبر اکرم(ص) به شمار مي‌آيد، زيرا در اين مکان علاوه بر برپايي نماز جماعت، ملاقات‌هاي عمومي رسول خدا(ص) نيز صورت مي‌گرفت و محلي براي کارهاي فرهنگي پيامبر و برپايي جلسات سياسي و نظامي ايشان هم بود. از سوي ديگر، مسجدالنبي مکاني شد براي آنکه اهل صفه که عبارت بودند از جمعي نيازمند و درمانده، در قسمتي از آن بيتوته کنند و از تأمين اجتماعي که پيامبر اکرم(ص) پايه‌گذار آن بودند بهره‌مند شوند. ث- تبليغ کلامي و رفتاري سيره کلامي و رفتاري رسول خدا(ص) نيز در رفع چالش‌هاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي برشمرده‌شده، بسيار مؤثر بود. براي مثال ايشان در ساخت مسجدالنبي و کانال خندق مشارکت فعال داشتند که اين خود اقدامي جهت برچيده شدن رسوم جاهلي و اشرافي‌گري به حساب مي‌آمد. بنابر آنچه راجع به چالش‌هاي پيش روي حکومت نوپاي اسلامي و اقدامات رسول خدا(ص) جهت برطرف کردن آنها عنوان شد، به وضوح مشخص مي‌شود ايشان نابساماني‌هاي پيش روي جامعه اسلامي را به‌خوبي شناسايي کرده و با به کارگيري راه‌حل‌هاي ابتکاريِ متفاوتي، سعي کردند آنها را برطرف کنند اما آنچه از اهميت بسزايي برخوردار است آنکه پيامبر اکرم(ص) در رويارويي با چالش‌ها از يک استراتژي واحد بهره گرفتند، اگرچه تاکتيک‌هاي مورد استفاده متعدد و متنوع بود. استراتژي مورد استفاده ايشان «تشکيل يک امت واحد، يکپارچه و منسجم» بود. پيامبر اکرم(ص)؛ الگوي کشورهاي مسلمان سوالي که در اينجا مطرح مي‌شود، آن است که آيا استراتژي مورد استفاده رسول خدا(ص) استراتژي مناسبي براي ايجاد ترقي و پيشرفت در ملل مسلمان اين عصر نيز هست؟ پاسخ به اين سوال، مستلزم بررسي وضعيت کشورهاي مسلمان به لحاظ سياسي، اجتماعي و اقتصادي است. اين ويژگي‌ها به شرح زير است. الف- وضعيت سياسي در بسياري از کشورهاي اسلامي، اختلافات و تنش‌هاي داخلي که منشأ قومي- قبيله‌اي، سياسي يا منشأ مذهبي دارد، ثبات سياسي لازم جهت پيشرفت و توسعه را مختل کرده و امکانات، نيروها و سرمايه‌ها را به جاي به‌کارگيري در مسير پيشرفت، به بيراهه و باتلاق اختلافات و نزاع‌هاي داخلي کشانده است. همچنين در برخي کشورهاي اسلامي که تنش‌هاي سياسي داخلي کمتري ديده مي‌شود، حکومت‌ها درگير اختلافات مرزي شديد يا درگير انواع ديگري از تنش‌هاي سياسي خارجي هستند که سرعت پيشرفت و توسعه را بشدت کند کرده و استفاده بهينه از امکانات موجود را مختل مي‌‌کند. ب- وضعيت اجتماعي وضعيت اجتماعي کشورهاي مسلمان، تحت تأثير ويژگي مشترک آنها که همانا عدم توسعه‌يافتگي است، اشتراک‌هاي فراواني دارد. براي مثال در اکثر کشورهاي اسلامي معضلات زير مشاهده مي‌شود: - ناديده گرفتن حقوق زنان و تبعيض جنسيتي - ناديده گرفتن حقوق اقوام مختلف و تبعيض نژادي - ناديده گرفتن حقوق پيروان اديان مختلف و تبعيض مذهبي - عدم مشارکت زنان در فعاليت‌هاي اجتماعي - ابتلاي جامعه به خرافات و موهومات - وجود اختلاف طبقاتي بسيار شديد در سطح جامعه - و موارد ديگر. ج- وضعيت اقتصادي تقريباً در اکثر قريب به اتفاق کشورهاي مسلمان، منابع طبيعي (همچون چاه‌هاي نفت و گاز و معادن طلا و ساير فلزات قيمتي) قابل ملاحظه‌اي وجود دارد. همچنين در بسياري از اين کشورها پتانسيل‌هاي اقتصادي بسيار مهم ديگري همچون صنعت گردشگري، حمل و نقل بين‌المللي هوايي و دريايي و... وجود دارد که بالفعل کردن بهينه آنها مي‌تواند پيشرفت و توسعه را به ارمغان بياورد اما مهم‌تر از امکانات مادي و اقتصادي، وجود نيروهاي انساني توانمندي است که با همدلي، اتحاد و تشريک مساعي کشورشان را از پله‌هاي ترقي بالا ببرند. به عبارت ديگر، مهم‌تر از سرمايه فيزيکي، وجود سرمايه انساني است که در سايه سرمايه اجتماعي موجود در جامعه به صورت بهينه مورد استفاده قرار گرفته و کشور را در مسير پيشرفت، پيش مي‌برد. در کشورهاي اسلامي، نيروهاي انساني توانمند کم و بيش وجود داشته و به مرور زمان بر تعداد آنها افزوده مي‌شود اما معضلي که گريبانگير اکثر اين کشورها (بويژه ايران، پاکستان، اندونزي، عربستان و مصر به عنوان کشورهاي داراي سطح سرمايه انساني قابل ملاحظه) بوده، ضعف انباشت سرمايه اجتماعي است. سرمايه اجتماعي به منزله چسب اجتماعي است که نيروهاي انساني را در کنار يکديگر نگه داشته و سبب تقويت تعاملات سازنده آنها مي‌شود. در واقع سرمايه اجتماعي عبارت است از هر آنچه به مثابه نخ تسبيح عمل کرده و دانه‌هاي تسبيح را که همانا نيروهاي انساني توانمند هستند در کنار يکديگر مجتمع گردانيده و با يکديگر متحد مي‌کند و مانع پراکندگي و اختلاف آنها مي‌شود. کمبود سطح سرمايه اجتماعي در کشورهاي مسلمان را مي‌توان يکي از مهم‌ترين عوامل عدم توسعه اقتصادي اين کشورها دانست؛ چرا که طبق نظر کالويس و آنجئون (2004) يکي از عواملي که سبب شد انديشمندان اقتصادي پيرامون عوامل غيراقتصادي توسعه تحقيق کنند، مشاهده اين تناقض بود که با وجود انباشت يکسان سرمايه‌هاي انساني، فيزيکي و طبيعي در مناطق مختلف، سطوح متفاوتي از توسعه پايدار پديدار شد لذا نقش آن عوامل را ارتقا بخشيدند. خلاصه و نتيجه‌گيري با توجه به آنچه راجع به مهم‌ترين معضلات پيش روي جوامع اسلامي در عصر حاضر جهت نيل به ترقي و پيشرفت بيان شد و حسب تأمل و تعمق در آنها مشخص مي‌شود جنس اين معضلات از جنس همان معضلاتي است که پيش روي جامعه نوپاي اسلامي در صدر اسلام قرار داشت و لذا براي برطرف کردن آنها مي‌توان از استراتژي واحدي استفاده کرد. در نتيجه رسول خدا(ص) مي‌تواند به‌عنوان يک الگو براي رهبران و دولتمردان کشورهاي اسلامي مطرح باشد تا با تأمل در جزئيات زندگي و نحوه حکومتداري ايشان، تاکتيک‌هاي مورد استفاده آن حضرت جهت ايجاد همبستگي اجتماعي و سياسي شناسايي و به‌روز شده (و نه عيناً) و مورد استفاده قرار گيرد. بي‌شک حصول به پيشرفت و توسعه بدون وجود همدلي، هماهنگي، همکاري و مشارکت همه اقشار جامعه، اعم از دولتي و خصوصي، پير و جوان، از نژادهاي مختلف و از پيروان مذاهب متفاوت، امکانپذير نيست و شاهد اين مدعي آن است که با تأمل در سير تحولات اجتماعي کشورهاي پيشرفته، کشوري را نمي‌توان يافت که در دوران طلايي ترقي و پيشرفت خود، حائز اين فاکتور اساسي و تعيين‌کننده نبوده باشد. *ابوالقاسم توحيدي نيا، دکتراي علوم اقتصادي پي نوشت: 1- آل عمران، آيه 19 2- طباطبايي، 1363، ج 12: 37 3- طباطبايي، 1363، ج 1: 10 4- مائده، آيه 3 5- حکيمي، 1357: 123 6- L. Stoddard 7- به نقل از حسيني، 1381: 31 8- صحيفه نور، ج 18: 162 9- مطهري، 1362: 262 10- انفال: آيه 75 منابع و مآخذ: 1- قرآن کريم 2- حسيني؛ سيدمحمدعارف، 1381، رويارويي تمدن اسلامي و مدرنيته، مرکز جهاني علوم اسلامي 3- حکيمي؛ محمدرضا، 1357، دانش مسلمين، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 4- خميني؛ سيدروح‌الله، 1372، صحيفه نور، مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني، ج 18 5- طباطبايي؛ سيدمحمدحسين، 1363، الميزان في تفسير القرآن، ترجمه محمدباقر موسوي‌همداني، انتشارات دارالعلم، ج 12 و 1 6- لوبون؛ گوستاو، 1374، تمدن اسلام و عرب، ترجمه  سيدهاشم حسيني، کتابفروشي اسلاميه 7- مطهري؛ شهيدمرتضي، 1362، نقدي بر مارکسيسم، انتشارات صدرا 8- ميکل؛ آندره، 1381، اسلام و تمدن اسلامي، ترجمه: حسن فروغي، انتشارات سمت 9- Callois, J.M. & Angeon, V. (2004), On the Role of Social Capital on *منبع: فصلنامه علوم انساني اسلامي صدرا