سرمقاله آفرینش/ نامزدها برای خدمت و حل مشکلات کشور آمدهاند!
آفرينش/ « نامزدها براي خدمت و حل مشکلات کشور آمدهاند! » عنوان سرمقاله روزنامه آفرينش به قلم آذر فخري است که ميتوانيد آن را در ادامه بخوانيد:
برخي مسئولان از ردهها، پستها و مقامهاي مختلفي که پيش از ثبت نام بهعنوان نامزد رياستجمهوري داشتهاند،استعفا داده و به ميدان آمدهاند تا با کانديدشدن در انتخابات، به مردم «خدمت» کنند. طبعا خدمت به مردم اولين هدف و مهمترين وظيفه يک مقام دولتي درهر رده و بدنهاي از دولت است. افرادي هم که براي شرکت در انتخابات از سمت پيشين خود در بدنه دولت، استعفا دادهاند، در چندسال حضور خود در آن مقام و پست، مسلما «فرصت» خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان را داشتهاند. در واقع سخن اين است که مهم خدمت به مردم است، و کسوت اين خدمت نبايد براي برخي از اين مقامات، چندان مهم باشد؛ به گفته بنيانگذار جمهوري اسلامي:«وظيفه ما عمل به تکليف است» و هر فردي در هر پست و مقامي، وقتي احساس تکليف ميکند، يا تکليفي به وي محول ميشود، بايد به وظيفهاش در آن حيطه عمل نمايد.
برخي مسئولان از ردهها، پستها و مقامهاي مختلفي که پيش از ثبت نام بهعنوان نامزد رياستجمهوري داشتهاند،استعفا داده و به ميدان آمدهاند تا با کانديدشدن در انتخابات، به مردم «خدمت» کنند. طبعا خدمت به مردم اولين هدف و مهمترين وظيفه يک مقام دولتي درهر رده و بدنهاي از دولت است. افرادي هم که براي شرکت در انتخابات از سمت پيشين خود در بدنه دولت، استعفا دادهاند، در چندسال حضور خود در آن مقام و پست، مسلما «فرصت» خدمت به مردم و رفع مشکلات آنان را داشتهاند. در واقع سخن اين است که مهم خدمت به مردم است، و کسوت اين خدمت نبايد براي برخي از اين مقامات، چندان مهم باشد؛ به گفته بنيانگذار جمهوري اسلامي:«وظيفه ما عمل به تکليف است» و هر فردي در هر پست و مقامي، وقتي احساس تکليف ميکند، يا تکليفي به وي محول ميشود، بايد به وظيفهاش در آن حيطه عمل نمايد.
پرسش نخست اين است که چرا اين برخي از مسئولان که پست و مقام خويش را رها کردهاند تا در طي انتخابات، به کسوت رياستجمهوري درآيند، «خدمت» را فقط در رئيسجمهورشدن ميدانند و ميبينند و بس؟ آيا پست و مقامي که پيش از استعفا داشتند، اين فرصت و امکان را به آنان نميداد؟ آيا «خدمت» به مردم فقط در اين حوزه و لاغير، امکانپذير است؟
پرسش دوم از برخي از همين مسئولان که با شعار «حل مشکلات مردم» به ميدان آمدهاند، اين است که در حوزه و يا نهاد و سازماني که فعاليت داشتند ميتوانستند با تدبير و تدبر و مديريت و استفاده از انديشمندان و کارشناسان مختلف، از بروز مشکلات مختلف در کشور جلوگيري کنند يا حداقل جلوي حادشدن برخي از اين مشکلات، مانند معضلات اقتصادي را بگيرند؛ آيا پست و مقامي که داشتند، امکان عدم بروز و يا حل مشکلات را به آنان نميداد و تنها در کسوت رياستجمهوري است که ميتوان به حل مشکلات مردم پرداخت؟ اگر فرض براين است چرا مشکلات مختلف، گاهي از يک رئيسجمهور به رئيسجمهور ديگر به ارث ميرسد و همچنان حل ناشده يا حادتر شده، عرصه زندگي عادي را بر مردمي که چشم اميد به آنان دوختهاند، تنگتر ميکند؟
پرسش سوم و آخر اينکه هيچکدام از اين کانديداها، در مورد نحوه مبارزه با کرونا و سرعتبخشي به واکسيناسيون برنامهاي ارائه ندادهاند، چرا؟ آيا آنان در کشور ما و در ميان چنين مشکلاتي زندگي نميکنند و نبايد با چنين معضل بزرگي- اگر نه دست به گريبان- که حداقل آشنا باشند و متوجه اين نکته مهم باشند در حاليکه کشورهاي ديگر با سرعت در مسير واکسيناسيون قرار دارند و در حال بازگشايي مرزهاي خود بهسوي ديگر کشورها هستند، کشور ما مدام از پيکي به پيک ديگر و فوتيهاي سه رقمي وارد ميشود.
طبعا از يک کانديداي واجد شرايط اصلح انتظار ميرود که با خود کارنامهاي پرو پيمان در رابطه با «خدمت به مردم» در سمت پيشين خود، داشته باشد؛ نه فقط سابقه کار در بخشهاي مديريتي؛ بلکه سابقه مدير و مدبر بودن به معناي واقعي کلمه و انتظاري که از اين پست و مقام ميرود. مسلما فردي که سابقه واقعي «خدمت به مردم» در وزنه حضورش در پست مديريتي سابقش، سنگينتر باشد، ميداند که مشکل مردم و منشاء آن چيست و ميتواند در اين مورد برنامههاي واقعي و قابل اجرا ارائه بدهد و در اين ميان معضل وبحران کوويد19 را نيز فراموش نکند!