برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

اصلاح‌‏طلبان پس از 11 اسفند

منبع
هم ميهن
بروزرسانی
اصلاح‌‏طلبان پس از 11 اسفند

هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست

منصوره محمدی| با گذشت دو دهه از انقلاب اسلامی، گفتمان اصلاح‌طلبی با رویکردی روشنفکرانه در فضای سیاسی ایران ظهور کرد و در هشت سال دوران ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی، بر روند تحولات سیاسی و اجتماعی کشور تاثیرات بسیاری داشت. علاوه بر توسعه سیاسی و بهبود وضعیت اقتصادی کشور، از گفت‌وگوی تمدن‌ها گرفته تا ماجرای افشای قتل‌های زنجیره‌ای و حادثه کوی دانشگاه، اتفاقات مهمی بود که در این دوران رخ داد؛ اتفاقاتی که برخی بروز رسانه‌ای آن را ناشی از فضای باز سیاسی موجود در کشور می‌دانستند. دورانی که به دلیل رشد جمعیت تحصیلکرده، تاکید بر شعارهایی از جمله آزادی، دموکراسی و حرکت به سمت قانون‌گرایی باعث شد تا خواسته‌های مدنی و سیاسی شهروندان جهشی در مشارکت‌طلبی و حضور بیشتر در کنش‌های سیاسی کشور ایجاد کند. دورانی که از آن به‌عنوان بهار اصلاحات در ایران یاد می‌شود. یک سال بعد از پیروزی دوم خرداد، شورای هماهنگی جبهه اصلاحات با نام «شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد» تشکیل شد و ائتلافی را تشکیل داد که اولویت اولیه حمایت آنها از محمد خاتمی بود اما اختلافات در بین نیروهای اصلاح‌طلب آغاز شد و عدم موفقیت در ارائه یک لیست واحد منجر به شکست آنها در انتخابات شورای شهر تهران شد. رویکردهای اصلاحاتی اصلاح‌طلبان که مورد توجه بسیاری از مردم قرار گرفته بود، کم‌کم شورای نگهبان را به سمت‌وسوی تصمیم‌گیری‌های رادیکال‎تری کشاند؛ ردصلاحیت گسترده نیروهای ائتلاف اصلاح‌طلب برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم، منجر به تحصن جمعی از نمایندگان در صحن مجلس شد و این تحصنِ بی‌نتیجه، سرانجام با انتشار یک بیانیه و قرائت 4 متن استعفا و رای‌آوری آن پایان یافت. کسانی که در مجلس تحصن کرده بودند از ورود و تشویق به حضور در انتخابات سرباززدند و اصولگرایان بنابر شرایط پیش‌آمده عملاً بی‌هیچ سختی‎ای برنده انتخابات شدند و این آغاز فشار هسته سخت قدرت برای کنار زدن جریانی بود که مردم آن را با رویکرد اصلاحی دولت خاتمی ‎می‎شناختند. در این بین اشتباه استراتژیک صورت گرفته در انتخابات 1384 و عدم ائتلاف مؤثر این جریان موجب شد که ورق به‌طور کامل برگردد و با روی کار آمدن محمود احمدی‌نژاد، عملاً تجربه بسته شدن فضای سیاسی به‌ویژه برای جناح چپ و اصلاح‌طلبان دوباره رقم بخورد؛ فضایی که عملاً در پی هر انتخابات در کنار ردصلاحیت‌ها ناکامی را برای این جریان به همراه داشت.

فضای سیاسی کشور در دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد بسیار متفاوت شد. رویه سیاسی داخلی و بین‌المللی پیش‌گرفته در دوران احمدی‌نژاد و برخوردها با تشکل‌های سیاسی کشور را در مسیر پسرفت دور از انتظاری کشاند و اتحاد بین اصلاح‌طلبان نیز با ایجاد یک انشعاب جدید در آستانه انتخابات به چالش کشیده می‌شد. لیست واحد انتخاباتی شورای شهر تهران در سال 1385 با ظهور حزب تازه‌تاسیس اعتماد ملی منشعب شد و در انتخابات سال 1386 نیز این اعتماد ملی بود که لیست واحد اصلاح‌طلبان را به چالش کشید و در هر دو انتخابات اصلاح‌طلبان ناکامِ انتخابات شدند. فضای ملتهب سیاسی کشور در دوران احمدی‌نژاد به‌ویژه در عرصه سیاست خارجی باعث شد تا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 اتحادی برای برون‌رفت از وضع موجود شکل گیرد که با پاسخ مثبت مردم نیز همراه بود؛ هرچند که در نهایت رئیس دولت بعدی هم احمدی‌نژاد بود. در همین فاصله تا انتخابات 1392 تشکل‌های مؤثر اصلاح‌طلبی از جمله جبهه مشارکت ایران اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز توقیف شدند و انتخابات مجلس نهم در سال 1390 هم موجب شد که نه تشکل‎های باقی‌مانده اصلاح‌طلب تصمیم به حضور جدی بگیرند و نه پایگاه رای سرخورده آنها در این مسیر گام بردارند؛ البته که خاتمی در این انتخابات با توجه به نارضایتی پس از اعتراضات 1388 و برخوردهای شدید با چهره‌های اصلاح‌طلب و تصمیم اکثریت به عدم حضور مؤثر در انتخابات، در نهایت به دماوند رفت و برگه رای خود را در یکی از شعب اخذ رای به صندوق انداخت. همین اتفاقات در کنار حواشی روزهای منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری را شاید بتوان از جمله عواملی دانست که موجب اتحاد بعدی این جریان و پایگاه رای‌اش در جامعه در سال 1392 شد؛ اتحادی که باعث شد تا در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1392 با وجود ردصلاحیت هاشمی‌رفسنجانی، با حمایت این جریان از حسن روحانی، او پیروز انتخابات شود. اما به تدریج دغدغه اصلاح‌طلبان، از سوی بسیاری از مردم، دغدغه‌ای متفاوت از خواسته‌های جامعه شد؛ به‌ویژه که پس از حمایت 24 میلیونی از حسن روحانی در انتخابات سال 1396، رویکردهای او به‌شدت مورد انتقاد مردم قرار گرفت. نحوه پاسخگویی او به مردم، تصمیماتی که در جریان سهمیه‌بندی بنزین گرفت و در ادامه رویکرد او و دولتمردانش در موضوع سقوط هواپیمای اوکراینی و مدیریت کرونا و توزیع واکسن، بزرگترین و تاریخی‌ترین قهر مردم در انتخابات را رقم زد. بخشی از اصلاح‌طلبان در دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم تلاش کردند که مردم معترض را پای صندوق‌های رای بکشانند (بخشی که از میزان موافقان باقیمانده در این تشکل در آستانه انتخابات دوره دوازدهم مجلس بیشتر بود) و البته این‌ها هم در همه این ادوار معترض و منتقد عملکرد شورای نگهبان و نظارت استصوابی بودند. در نتیجه اما انتخابات مجلس یازدهم با وجود لیستی که برخی تشکل‌های اصلاح‌طلب داده بودند با 42 درصد مشارکت کمترین میزان مشارکت انتخاباتی مردم کشور را رقم زد. سال 1400 و انتخابات ریاست‌جمهوری هم از آن ادواری بود که اصلاح‌طلبان گزینه‌ مقبولی برای رقابت نداشتند اما باردیگر بخشی از آنها که خود را موظف به شرکت در انتخابات در هر شرایطی می‎دانستند، به میدان آمدند و از عبدالناصر همتی حمایت کردند و حتی درباره انتخابات شورای شهر آن سال هم تلاش کردند خاتمی را همراه کنند و همین هم شد که اگرچه او مردم را به شرکت در انتخابات دعوت نکرد، اما موافقت خود را با «لیست جمهور» و رای‌اش به این گروه اعلام کرد.  به مرور شکاف بین مردم و اصلاح‌طلبان به‌ویژه پس از اعتراضات سال گذشته افزایش بیشتری پیدا کرد و با وجود رویکرد حمایتی آنها از معترضان و انتقاد به نحوه برخورد با آنها و صدور بیانیه‌های مکرر، اما تعامل‌ها و سخنان خبر از افزایش فاصله می‎داد، آنها معتقد بودند که نگرانی اصلاح‌طلبان، شورای نگهبان و امکان حضور در انتخابات است و مردم یک ابزار انتخاباتی هستند.

در نهایت سال انتخابات مجلس دوازدهم از راه رسید و باز هم نظارت استصوابی و ردصلاحیت‌های رخ‌داده، جبهه اصلاحات را مجاب کرد تا در بهمن‌ماه یک سند راهبردی برای شرکت در انتخابات مبتنی بر بیانیه 15ماده‌ای خاتمی در پسِ اعتراضات 1401 اعلام کند؛ پس از آن مبتنی بر این اصل که در انتخابات غیررقابتی و تهی از معنا شرکت نمی‌کنیم، اعلام کرد که در استان‌ها اصلاح‌طلبان خودشان تصمیم بگیرند و در تهران نیز لیستی ارائه نخواهند داد. اما چند روز مانده به زمان برگزاری انتخابات، گروهی از اصلاح‌طلبان با صدور بیانیه‌ای تحت عنوان «بیایید روزنه‌گشایی کنیم» بر ضرورت حضور در انتخابات تاکید کردند و در ادامه حزب کارگزاران سازندگی، ندای ایرانیان و اعتماد ملی در کنار حزب اعتدال و توسعه میانه‌رو از برخی چهره‌های میانه‌رو تاییدصلاحیت‌شده حمایت کردند؛ حمایتی که با مخالفت بسیاری از چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب مواجه شد و البته برخی نیز این را مصداق آزادی در احزاب سیاسی می‌دانستند. با عدم مشارکت سیدمحمد خاتمی، رهبر جبهه اصلاحات در انتخابات، واکنش‌های بسیاری از حرکت به سمت مردم توسط رهبر اصلاحات و بازگشت پایگاه اجتماعی او از طریق تصمیم‌گیری در شرایطی که انتخابات دیگر مفهومش را از دست داده تا اشتباه استراتژیک و دست به حذف خود از نظام سیاسی، به میان آمد. او چند روز بعد از انتخابات در جمع مشاوران خود توضیحاتی درباره انتخابات و عدم مشارکت خود مطرح کرد. خاتمی راه نجات کشور را استقرار مردم‌سالاری توسعه‌گرا مطرح کرد و گفت: «تصمیم گرفتم اگر نمی‌توانم کاری برای مردم بکنم، همراه و همنوا با خیل ناراضیانی باشم که در عمق وجودشان بر این باورند که اگر راه نجاتی باشد، راه اصلاح امور است. آگاهانه و صادقانه رای ندادم تا به هیچ‌کس دروغ نگفته باشم.» هرچند که عدم مشارکت او انتقاد طرفداران لیست روزنه‌گشا را به همراه داشت. حال و پس از گذر از اتفاقات پیرامون انتخابات مجلس دوازدهم آینده اصلاح‌طلبان چگونه رقم خواهد خورد؟ آیا با شرکت نکردن رهبر جبهه اصلاحات در انتخابات، فضا برای فعالیت سیاسی آنها بازتر خواهد شد؟

به پیج اینستاگرامی «آخرین خبر» بپیوندید
instagram.com/akharinkhabar