وحدت انقلابی در کثرت جریانی
وطن امروز/متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی برگزار شد. مشارکت قطعا مطلوب نبود اما آنچه مایه امیدواری شد؛ شکست شبکه گسترده معاندان خارجی و مخالفان داخلی در از رونق انداختن انتخابات بود. آنچه معاندان و قدرتطلبان برای انتخابات تدارک دیده و درصدد انجام آن بودهاند در چند روز پس از انتخابات به اندازه کافی تشریح شد. مشارکتی شبیه انتخابات ۹۸ نشان میدهد اگرچه همچنان نیمی از مردم نسبت به صندوق رای بر موضع قهر تاکید میکنند اما نیمی دیگر از مردم ایران همچنان امیدوارانه مطالبات خود را در ساختار انتخاباتی جمهوری اسلامی پیگیری میکنند. این به مثابه همان نیمه پر لیوان است که حقیقتا باید قدر آن را دانست و نسبت به اثربخشی آن در تنزل معادلات بدخواهان امیدوار بود و البته در راستای حفظ آن و نیز ترغیب نیمه دیگر مردم برای پیوستن به این کنشگران تلاش کرد اما مساله دیگر که موضوع این نوشته است بررسی رفتار جبهه انقلاب در این انتخابات بویژه رقابت بر سر کرسیهای مجلس شورای اسلامی است.
شاید درباره تفرق جبهه انقلاب در این انتخابات ۲ استدلال مطرح شود. نخست اینکه به واسطه تحریم انتخابات توسط جریان موسوم به اصلاحات، طیفهای مختلف جبهه انقلاب نسبت به رقیب احساس خطر نکردند و این موضوع پایهگذار رقابت درون جریانی شد. مبنای استدلال دیگر درباره عدم انسجام طیفهای مختلف جبهه انقلاب در این انتخابات، تحقق منطق رقابت و به تبع آن تزریق شور و هیجان به انتخابات بویژه در تهران و شهرهای بزرگ است. با تمرکز بر واقعیات انتخابات ۱۱ اسفند، نمیتوان صراحتا این ۲ استدلال را به چالش کشید؛ بویژه نگرشی که اولویت خود در این انتخابات را بر افزایش مشارکت، اعتبار بخشیدن به ساختار حاکمیتی و تحکیم پایههای مردمسالارانه جمهوری اسلامی قرار داد؛ قدری مسامحه در قبال این استدلالها را روا میدارد.
با این حال اما نمیتوان نسبت به برخی مصالح جبهه انقلاب و الزامات کنشگری سیاسی در جبهه انقلاب که در این انتخابات زیر پا گذاشته شد مماشات کرد. اگر بخواهیم به صورت مبنایی نسبت به رقابت شکل گرفته درون جبهه انقلاب در انتخابات دوره دوازدهم مجلس اشکال کنیم، باید به این نکته بپردازیم که در این انتخابات تقریبا همه طیفهای جبهه انقلاب تکالیف خود در قبال مصالح جمهوری اسلامی را پای منافع گروهی ذبح کردند. از انحصارگرایی، تمامیتطلبی و تکبر یک ائتلاف گرفته تا ستیزهجویی و تفرقهافکنی ائتلاف دوم و اتهامزنی یک تشکیلات پروژهای؛ هرکدام به شکلی و به نحوی برخی مصالح و مبانی کنشگری منطبق بر مفاهیم و مبانی جبهه انقلاب را نادیده گرفتند. صحنه به گونهای چیده شد که هر کدام از این ائتلافها و لیستها در عین حال که خود را محق دانسته -و میدانند- اما حداقل در قبال این ۳ موضوع لایق سرزنش و توبیخ هستند.
1- تفرقه و تشتت: آنچه در جریان رقابت گروههای مختلف منسوب به جبهه انقلاب رخ داد باعث ایجاد دلخوریها، شکافها و بعضا کینههایی شد که این گروهها نسبت به یکدیگر پیدا کردند اما تاسفآورتر از آن، آسیبی است که این نوع رقابت به بدنه مردمی جبهه انقلاب وارد کرد. این همان نکتهای است که رهبر انقلاب در سخنرانی اخیرشان در جمع اعضای مجلس خبرگان نسبت به آن هشدار دادند. گروههای مختلف جبهه انقلاب حداقل در ۲ دهه گذشته در حوزه سیاستورزی به گونهای رفتار کردند که انسجام بدنه مردمی این جبهه همواره حفظ شده است اما در این انتخابات به واسطه نوع رقابت این گروهها با یکدیگر، بدنه مردمی جبهه انقلاب در معرض ۲ آسیب جدی قرار گرفت. ابتدا دلخوری و کینه طیفهای مختلف نسبت به عناصر سیاسی دیگر طیفها و دیگری -که البته مخربتر است- جابهجایی و تخفیف مبانی و اصول فکری بدنه مردمی جبهه انقلاب و در نتیجه دستکاری دستگاه محاسباتی مردم انقلابی نسبت به شناخت اولویتهاست. در شرایطی که ایران و نظام اسلامی آماج بیرحمانهترین و بیسابقهترین تهاجمات اقتصادی و روانی است، حفظ انسجام فکری و رفتاری مردم بویژه بدنه جبهه انقلاب یکی از اولویتهای مهم خواص، موثرین و کنشگران سیاسی معتقد و منسوب به نظام و این جبهه است. این مهم از همان تکالیفی است که در جریان رقابتهای انتخابات ۱۱ اسفند پای منافع گروهی ذبح شد.
۲- مخدوش شدن اعتبار مردمی منتخبان: یکی از عوارض عدم یکپارچگی و ارائه فهرستها کاهش ملموس آرای منتخبان بود، به گونهای که آرای برخی منتخبان تهران نسبت به دوره گذشته نصف یا حتی یکسوم شده است. ضمن اینکه این تشتت آرا باعث شد در اتفاقی کمسابقه تنها ۱۴ منتخب در دور اول به مجلس راه یابند و انتخاب ۱۶ منتخب دیگر به دور دوم کشیده شد. انتخابات در تهران همواره نمادی از پشتوانه مردمی جناحهای سیاسی در کشور بوده و در میزان قدرت و اقتدار مجلس منتخب اثر مستقیم داشته است. از سوی دیگر رای منتخبان تهران در تنظیم جهتگیریهای مجلس منتخب، تاثیر ملموس و بسزایی دارد. در این دوره اما به واسطه تنوع لیستها و تشتت گروهها، میزان رای منتخبان مردم تهران هم امتیازات مورد اشاره را سلب کرده و هم زمینه سوءاستفاده، بهانهجویی و متلکپرانی بدخواهان را فراهم آورده است. یک نگرانی جدی در این باره، امتداد این وضعیت در رفتار و حرکت جمعی مجلس آینده است که با توجه به وضعیت تحرکات داخلی، تحولات منطقهای و تغییرات جهانی، میتواند آسیبهای جدی هم به اعتبار ساختار سیاسی، هم به انسجام اجتماعی و هم نهاد انتخابات وارد کند. این مورد نیز یکی دیگر از تکالیفی است که گروههای مختلف جبهه انقلاب در انتخابات ۱۱ اسفند نسبت به آن بیاعتنا بودند.
3- تاثیر بر مشارکت: شاید لازم باشد مراکز افکارسنجی، درباره اثرگذاری تشتت گروههای منسوب به جبهه انقلاب، خاصه تاثیر تخریبها بر میزان مشارکت در انتخابات ۱۱ اسفند نظرسنجیهای دقیقی انجام دهند. با این حال اما بدون انجام این نظرسنجیها نیز میتوان تا حدودی تاثیر تخریبهای گروههای مختلف علیه یکدیگر بر قضاوت عمومی نسبت به صلاحیت و کارآمدی جبهه انقلاب و تصمیمگیری مردم برای شرکت در انتخابات را تخمین زد. این مصلحت عمومی و اولویت نظام اسلامی نیز در انتخابات ۱۱ اسفند از سوی گروههای منسوب به جبهه انقلاب مورد بیمهری قرار گرفت.
* تقدم مصالح انقلاب بر منافع گروهی
شوربختانه به واسطه ذهنیتسازیها و ذهنیت بازیهایی که در انتخابات اخیر رواج پیدا کرد لازم است یک بار این موضوع مورد اشاره و تاکید قرار گیرد که در پدید آمدن وضعیت فعلی و آسیبهای فوق، نمیتوان هیچ گروهی را مقصر اصلی یا مبرا از خطا و اشتباه دانست. همه گروهها در پدید آمدن این وضعیت کم و بیش تاثیر داشتهاند.
اکنون تا زمان شروع به کار مجلس جدید اما زمان لازم وجود دارد تا نسبت به کاهش یا برچیده شدن این تبعات اقدام لازم صورت پذیرد. تذکر اخیر رهبر انقلاب و اشارت دادن ایشان به نظرات و قضاوت عمومی درباره مجلس، فرصت و بهانه مناسبی را ایجاد کرده تا هم منتخبان مجلس و هم دلسوزان واقعی جبهه انقلاب این بار با اولویت دادن به منافع مردم و اصالت دادن به تکالیف انقلابی در قبال نظام اسلامی، فرصت پیشآمده را برای خدمت واقعی به مردم و ایجاد امیدواری در جامعه بدانند. برای شروع این مهم، دور دوم انتخابات مجلس در تهران فرصت مغتنم و البته یک آزمون واقعی به حساب میآید. حتما مقصود از این فرصت و آزمون، کنار گذاشتن رقابت نیست، بلکه منظور برگزاری یک رقابت سالم از طریق طرح دیدگاهها و برنامهها برای ایجاد فرصتها و نیز ارائه راهحلها برای رفع مشکلاتی است که مهمترین مطالبات واقعی مردم به حساب میآیند. در این راستا حتما باید از تخریبها، شانتاژها، طرح موضوعات تفرقهافکن و نیز وعدههای غیرسازنده به عنوان خط قرمز رقابت اجتناب کرد؛ در غیر این صورت حتما لازم است همه دلسوزان، متفقالقول علیه تخریبگران و افراد بیملاحظه موضع بگیرند. بویژه اینکه تذکر اخیر رهبر انقلاب نسبت به آسیبهای تفرقهافکنیهای انتخاباتی بر جامعه، مجوز و تکلیفی شرعی و انقلابی است برای همه خواص و موثرین که بدنه مردمی جبهه انقلاب را نسبت به ماهیت خطرناک و پشت پرده مشکوک این طیفها آگاه کنند. گروه های مختلف جبهه انقلاب در دور دوم انتخابات میتوانند یک الگوی رقابت بر پایه مبانی مردمسالارانه انقلاب را ارائه دهند. قطعا این مهم میتواند پیشوازی امیدوارکننده برای شروع به کار مجلس دوازدهم باشد.