ارزیابی کارشناسان از دیپلماسی ایران در قبال جنگ غزه
هم میهن/متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
سوال هم میهن از کارشناسان: دیپلماسی ایران را در قبال جنگ غزه که عملاً ۶ ماه پایانی سال را به خود اختصاص داد، چگونه ارزیابی میکنید؟
حسن بهشتیپور کارشناس سیاست خارجی:سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهصورت کلان درگیر مسئله جنگ در غزه شده و بخشی از این سیاست تنها مرتبط با وزارت امور خارجه است و باقی حوزهها به سپاه قدس مرتبط است و به نظر میرسد ما به معنای واقعی کلمه در برابر عمل انجامشده قرار گرفتیم، به این معنا که عملیات حماس در ۷ اکتبر با ایران هماهنگ نشده بود و خودش تصمیم گرفت و خودش اجرا کرد. اینکه ما چگونه با این عملیات و تحولات بعد آن برخورد کردیم موضوع بسیار مهمی است؛ ایران تلاش کرد که از طرفی سیاست تبیینی خودش را در قبال فلسطین دنبال کند و از سوی دیگر نیز مداخلهای در این جنگ نداشته باشد. یکی از انتقادها به دستگاه دیپلماسی ایران این است که چرا در موضوع مطرح کردن جنایات اسرائیل در دادگاه بینالمللی لاهه نقشی ایفا نکرد که این موضوع به نگاه غلط جمهوری اسلامی ایران به سازمانهای بینالمللی برمیگردد که معتقد است این سازمانها تحت سیطره آمریکا و اسرائیل هستند. کاری که آفریقای جنوبی انجام داد نشان میدهد که میشود جنایات اسرائیل را مستند کرد و دنیا میفهمد یک مرجع قضایی شناختهشده بینالمللی بر اینکه جنایات جنگی در غزه انجام شده است، صحه میگذارد. معتقدم ایران سعی کرد حمایت سیاسی و دیپلماتیک گسترده داشته باشد اما خودش را نسبت به حرکت و اصل اقدام حماس بری کند. البته در بخش مربوط به رسانه هم سعی کرده تا جنایات اسرائیل را افشا کند.
جاوید قرباناوغلی دیپلمات سابق: نمیخواهم وارد زمینههایی که جنگ فاجعهبار غزه را رقم زد، شوم. تحلیلهای متعدد و متفاوتی در این باره وجود دارد. در مظلومیت قضیه فلسطین و سبوعیت رژیم کودککش اسرائیل نمیتوان تردید کرد. درست است که تلآویو برنامهای مدون برای گسترش شهرکسازی، ترور هدفمند رهبران جهادی فلسطین، عدم اجرای توافقات اسلو و بهطور کلی با ایده دودولتی که مورد پذیرش جهانی است، مخالفت قطعی دارد، ولی تردید دارم که تکیه تنها بر عنصر «مقاومت» راهحلی قابلقبول در سطح جهانی باشد. خصوصاً اینکه درست یا غلط بسیاری از کشورهای با نفوذ جهان که بازیگران اصلی مناقشه دیرپای خاورمیانه هستند، بسیاری از گروههای جهادی و مقاومت را در زمره گروههای تروریستی گنجاندهاند. با همه اینها، ارزیابی من از رویکرد ایران در جنگ غزه «مثبت، عاقلانه و در جهت منافع ملی» است. من سهم و نقش رهبری را در جلوگیری از تبدیل جنگ غزه به باتلاقی برای ایران مهم و تعیینکننده ارزیابی میکنم. هشدار جدی ایشان در آغازین روزهای جنگ تمایلات جنگطلبانه برخی نظامیان را مهار کرد. از یاد نبریم که این افراد با شعارهای پوچی مانند «گفته بودیم که میآییم» درصدد تحمیل هزینههای سنگین به کشور بودند. کاری که اسرائیل بهطور جدی دنبال آن بود تا پای ایران را به جنگ غزه بکشاند و جهان و خصوصاً آمریکا و بخشی از اروپا را وارد درگیری با ایران نماید.
قاسم محبعلی دیپلمات سابق: در روزهای نخست مواضع تندی از سوی مقامات صورت گرفت و شاید این خوشبینی وجود داشت که عملیات حماس وضعیت را به نفع آنچه جبهه مقاومت میخوانیم، تغییر دهد اما به نظر نمیرسد آن دیدگاه محقق شد و حالا وضعیت به نسبت هفتههای اول تغییر کرده و ایران هم به کشورهایی پیوسته است که خواهان آتشبس فوری و ارسال کمکهای بشردوستانه هستند. در روزهای نخست تهران از جنگ همهجانبه علیه اسرائیل حمایت میکرد و وزیر امور خارجه ما هم از ساعت صفر سخن میگفت اما حالا تهران نیز خواهان آتشبس و پایان جنگ است. همچنین در عراق نیز گروههایی که غرب آنها را وابسته به ایران میداند، حملات خود علیه مواضع آمریکایی را متوقف کردهاند. در حال حاضر تنها حوزههایی که ممکن است باعث گسترش دامنه جنگ شود یکی از جنوب لبنان است که اسرائیل تهدید کرده جنگ زمینی را آغاز خواهد کرد و بعدی مسئله دریای سرخ و عملیاتهای انصارالله یمن است. ایران در این حوزه هم مواضع تند خود را کنار گذاشته است و به سمت منطقی شدن میل کرده است.
علم صالح استاد مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا: گذشته از جوانب انسانی جنگ غزه که یک فاجعهای است که منطقه را به شدت تحت تاثیر قرار داد و ما حال با خاورمیانهای روبهرو هستیم که مطمئناً احتیاج به یک بازبینی جدیدی دارد، اما اگر از دیدگاه استراتژیک بخواهیم به موضوع نگاه کنیم، هرآنچه در ۶ ماه اخیر اتفاق افتاده کاملاً به نفع تهران بوده و ایران و آمریکا توانستند بهخوبی و با عقلانیت این تنش را مدیریت کنند که این نتیجه رایزنیهای غیرمستقیم است و دستگاه دیپلماسی باید این مسیر را ادامه دهد تا منجر به اتفاقهای خارج از کنترل نشود که دو طرف هم در ذهن ندارند. از بعد دیپلماتیک مطمئناً دستگاه دیپلماسی باید امکان گفتوگو را با طرفهای مقابل بهویژه آمریکا داشته باشد و از این شرایط برای بهبود بخشیدن به روابط خود با کشورهایی همچون عربستان بهره ببرد که این امر میتواند در نهایت نهتنها ایران را به کشورهای منطقه نزدیک کند و وجهه مداخلهگرایانهای که از تهران ساخته شده را کنار بگذارد، بلکه با این کار بتواند از وابستگی این کشورها به آمریکا بکاهد و شکاف بیشتری میان آنها ایجاد کند.
ساسان کریمی استاد دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران: به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی ایران چه در موضوع خودِ جنگ، چه در رایزنیهای بعدی دست برتری داشته است. فعالیتهای وزیر خارجه ما بیش از هر چیز وجه نمادین داشته است. در شرایطی که شاهدیم که کشور کوچک و مهمی در چنین بزنگاهی چه نقشی را در رایزنیها و غیره برای خود ایجاد کرده است و بهرغم اینکه حتی رهبران حماس رسماً در پناه آن زندگی میکنند، هیچگونه اتهام و امنیتیسازی و فشاری را هم تحمل نمیکند، آنچه از جناب وزیر و معاونان کمفعالیتشان شاهدیم از جنس حداقلی و بسیار قدیمی است. امروز حتی بسیار کمتر از آنچه در اوائل دولت میدیدیم شاهد فعالیت معاونان وزارت امور خارجه هستیم. گویی در ابتدا با فشار بر مواضع و رویکردهایی کوفته میشد که امروز با گذشت اندکی زمان برای خود ایشان واضح شده است که عملیاتی و واقعی نیستند. بنابراین نتیجه چیزی جز از دست دادن اعتمادبهنفس و بروز انفعال از کارگزار نخواهد بود.