برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

آخرین سنگر برای نبرد با روزمرگی

منبع
مهر
بروزرسانی
آخرین سنگر برای نبرد با روزمرگی
مهر/ مجموعه داستان «پاييز ۳۲» اثري است براي آنهايي که هنوز باور دارند ادبيات يکي از تنها سنگرهاي باقي مانده در نبرد با روزمرگي براي درک، حس و رسيدن به زيبايي‌هاي گاه دست‌نايافتني در زندگي است. خبرگزاري مهر-گروه فرهنگ: رضا جولايي پس از انتشار چندين عنوان رمان در سال‌هاي اخير که به جرات مي‌توان براي همه آنها عبارت تحسين‌شده را به کار برد، به تازگي مجموعه‌اي از داستان‌هاي کوتاه خود را با عنوان «پاييز ۳۲» روانه بازار کتاب کرده است. داستان‌هايي که با وجود کوتاه بودن مي‌توان آنها را نيز وام‌دار سنت بلندنوويسي اين نويسنده به شمار آورد. «پاييز ۳۲» از منظر فضاسازي چيزي جداي از رمان‌هاي اخير جولايي همچون شکوفه‌هاي عناب و يا «يک پرونده کهنه ندارد» با اين تفاوت که به جاي تجميع تمامي حس و نگاه او در يک رمان، هر يک از آنها به صورتي جدا و در بستر يک داستان کوتاه زيرذره‌بين او قرار گرفته است. داستان‌هاي «پاييز ۳۲» گاه بستري هستند براي خلق يک داستان معماگونه و پرتعليق که نويسنده را از فرط هيجان و اضطراب تا آخرين سطور خود در گير و دارش اسير مي‌کند و گاه روايتي هستند نرم و لطيف که نويسنده از آن براي ورود به درون ذهن و روان راويان استفاده کرده است و حسي ناب را از دل تاريخ براي مخاطب امروزين خود زنده مي‌کند. اما پرسش اساسي در مواجه با اين اثر در اين نهفته است که جولايي با پرسه‌زدن در دل کوچه پس کوچه‌هاي تاريخ به دنبال چه ارمغاني براي مخاطب امروزين خود است. نگاهي به داستان‌هاي بلندي که او در سال‌هاي اخير از خود به جاي گذاشته است پاسخي قابل تامل به اين سوال دارد. بر همين اساس به نظر مي‌رسد بازتوليد حس پرسشگري و کشف استعاري آنچه بر انسان ايراني در بعد زيست اجتماعي و سياسي و فرهنگي او مي‌گذرد مهمترين بزنگاهي است که او به دنبال آن است. جولايي با ترفندي هنرمندانه از مخطاب خود مي‌خواهد امروزش را از جاده ديروزش کشف کند. در دل عشق‌ها و حسرت‌ها و اميدهاي فرجام يافته و نااميد شده به کشفي تازه از بافتار زيستي خود دست پيدا کند و شيوه انديشيدن و تمرکز کردن و تصميم گرفتنش را يا استعانت از اين دستمايه تاريخي به روز کند. جولايي در دل تاريخ از حسرت‌هايي مي‌گويد که در ساختار ذهني و فکري ايراني نهادينه شده است. از تصميم‌هايي که با بي‌مبالاتي گرفته نشد و يا با سياست‌ورزي غلط گرفته شد. از عشق‌هايي که چشم‌هاي تنگ بر بادشان داد و از تمناهايي که بودنشان مايه بر باد رفتن جمع زيادي شد. از تلاش براي حق‌گويي و از جهدي تاريخي براي خاموشي صداي حق. اگر اين عبارات را بپذيريم که براي نوشتن از تاريخ بايد به آن و بستري که در آن جاري است فرصت داد تا کلمات و ادبيات بتوانند پذيرايش شوند و نسخه‌اي امروز پسند از آن ارائه کنند حالا جولايي نمونه‌اي است کامل از آنچه بايد در اين بستري جاري و ساري ساخت. جولايي کوتاه نويس اما خود را عامدانه به زير ذره‌بين مخاطبش برده و هر يک از توانايي‌هايش در نوشتن و روايت را لخت و عريان و در قاب يک روايت داستاني پيش چشم او عيان کرده است. گاه تنها به روايت تاريخي و پر کشش بودنش اشاره دارد و گاه سعي مي‌کند از دل يک زندگي نمايي از ساختارها و مناسبت‌هاي ميان انساني را به تصوير بکشد. گاه از حسرت و فرصت‌هاي سوخته تاريخي صحبت مي‌کند و گاه سخنش بازخواني يک دلدادگي از دست رفته است که خروجش از پس تاريخ حسي تلخ و شيرين را توامان به مخاطب منتقل مي‌کند. ننکته کليدي در مواجهه با او داستان‌هايش اين است که جولايي داستان‌نويس تفنني نيست. تاريخ و روايت از آن براي او تنها دستمايه‌اي عامه پسند به شمار نمي‌رود. تاريخ براي او مبدايي است که مقصدش هزاران راه هرگز نرفته و يا رفته و به فرجام نرسيده مخطابانش است. او سعي مي‌کند از جاده تاريخ مخاطبانش را به مقصدي که يا حسرت رسيدن به آنر ا دارند و يا جرات رسيدن به آن را ندارند ولو در حد مزه مزه کردني کوتاه برساند. «پاييز ۳۲» در اين مختصات مجموعه‌اي از چنين راه‌هايي را پيش روي مخاطبانش قرار مي‌دهد تا آنها از آن چه مي‌پسندند به پايان راهي براي خود دست و پا کنند و از اين منظر است که مي‌توان اين کتاب و داستان‌هايش را اثري نه براي يک دسته يا طيف که براي دسته‌ها و طيف‌هاي فراواني از مخاطبان برشمرد؛ بري آنهايي که هنوز باور دارند ادبيات يکي از تنها سنگرهاي باقي مانده در نبرد با روزمرگي براي درک، حس و رسيدن به زيبايي‌هاي گاه دست‌نايافتني در زندگي و تلاش براي تجربه و ايجادش در بافتار زندگي واقعي روزمره است.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره