از حسن صباح تا مایاکوفسکی و جویس در «کمون مردگان»
ايسنا/ در معرفي ناشر از اين رمان آمده است: «کمون مردگان» همزمان به زبانهاي فارسي و بلغاري شروع ميشود، اگرچه زبان رمان فارسي است اما در خلال آن خواننده با بخشهايي مواجه ميشود که به زبانهاي انگليسي، فرانسه، روسي و آلماني نوشته شده است. رمان نيز بهطور کلي در سه زمان متفاوت و در بسترهاي تاريخي متفاوت روايت شده است؛ روايتهايي که يکديگر را قطع ميکنند و در نهايت به هم ميرسند: روايت اول وجهي اتوبيوگرافيک دارد و قدمي بهصورت اولشخص از تجربياتش در دوره اقامت در بلغارستان ميگويد؛ روايت دوم روايتي تاريخي از الموت ايران در قرون وسطي است که مبنايي تاريخي دارد: پس از شکلگيري حکومت اسماعيليه در الموت توسط حسن صباح، حسن علي ذکره السلام در الموت اعلام قيامت ميکند و دو فرستاده را به اورشليم و شام ميفرستد تا صلاحالدين ايوبي و پادشاه اورشليم را ترور کنند؛ روايت سوم روايت زندگي ولاديمير ماياکوفسکي است که از مسکو آغاز ميشود، در برلين و پاريس و استانبول ادامه مييابد و در صوفيه، پايتخت بلغارستان، پايان ميگيرد. در اين رمان خواننده با ماجراي رازآميز زندگي ماياکوفسکي، شاعر مشهور روس هم آشنا ميشود. ماياکوفسکي بهروايت قدمي در مسکو خودکشي نميکند، بلکه دانشجويي ايراني نقش خودکشي او را بازي ميکند و او با مشايعت استالين به برلين ميرود. بخشهاي مختلف رمان در شهرهاي مختلفي همچون صوفيه، پاريس، استانبول، الموت، برلين، مسکو، بورگاس و روسه ميگذرد و خواننده با شخصيتهاي تاريخي و مشهور بسياري در رمان مواجه ميشود: استالين، ماياکوفسکي، واپتساروف، جيمز جويس، حسن صباح، حسن علي ذکره السلام، راشدالدين سنان و غيره. مؤلفههايي همچون طنز، نگرش انتقادي و نقد سياسي از ويژگيهاي بارز رمانهاي قدمي است که در اين رمان هم ديده ميشود، از جمله در بخشي از رمان که به زبان انگليسي و بهشکل رشتهاي از توييتها نوشته شده، او تعدادي از چهرههاي سياسي را دست مياندازد.
در بخشي از رمان که در الموت و در دوران قرون وسطي ميگذرد ميخوانيم: «در هشتم ماه اوت ۱۱۶۴ ميلادي، مصادف با هفدهم ماه رمضان، حسن دوم، که او را حسن علي ذکره السلام ميخواندند، استوار و با طمأنينه از پلکان سنگي قلعهي الموت پايين آمد تا به خواندن خطبهاي که در دل داشت تاريخي نو را ميان پيروان خويش رقم بزند. نمايندگاني که از قهستان و آذربايجان و دامغان و ارجان و بدخشان و شام و ديگر قلعههايِ نزاري به الموت آمده بودند امام جوان را ديدند که موهاي سياه پرپشتاش در باد کوهستان تاب ميخورد و گاه از دور نميشد ميان رداي بلند و گيسوان بلندش افتراق قائل شد. چنان آراسته بود که گويي به ميهماني مجللي ميرفت و چنان استوار قدم برميداشت که تو گويي به ميدان نبرد ميرود و چنان غرق انديشه بود که گويا عزم مدرسه داشت تا درسي نو بگويد.»
اين رمان در ۲۰۰ صفحه و با قيمت ۳۹هزار تومان توسط نشر نيماژ به بازار کتاب عرضه شده است.