نمیتوانم خودکشی کنم
ايسنا/حسن اصغري تعطيل کردن نوشتن را به خودکشي تعبير کرده و ميگويد: من نميتوانم توليد فرهنگي را تعطيل کنم و عشق ذهني و جهان روحيام را کنار بگذارم و خودکشي کنم.
اين نويسنده درباره اعلام بازنشستگي نويسندگان و زمين گذاشتن قلم اظهار کرد: نويسندگي بازنشستگي ندارد، زيرا نويسندگي در ايران شغل نيست. در کشورهاي پيشرفته نويسندگان و هنرمندان منزلتي دارند و تا آخر عمر مينويسند و از طريق نوشتن زندگي ميکنند اما در ايران از اين چيزها خبري نيست و نويسنده هيچ پشتيباني ندارد.
او افزود: نويسندهها در کنار کار اصلي خود، چه دولتي و چه غيردولتي، به خاطر عشق و علاقهشان به کار فرهنگي ميپردازند؛ در واقع نوشتن شغل دومشان است و در حاشيه به عشق و علاقه خود ميپردازند. توليد کار فرهنگي هم چيزي نيست که بازنشستگي داشته باشد و تا دم گور ادامه دارد. توليد کار فرهنگي، عشق انسان هنرمند است و تعطيلبردار نيست. من در حال حاضر بيش از گذشته مينويسم و حتي برخي از نوشتههايم را روي طاقچه گذاشتهام، زيرا وضع نشر خراب و وضعيت کاغذ فاجعهبار است. در کنار اين، وضعيت فاجعهبار سانسور هم هست.
اصغري همچنين اظهار کرد: نويسندهها در کشورمان حامي ندارند و زير فشار هستند؛ نويسنده نه از طرف ارشاد حمايت ميشود و نه از طرف مردم، کاغذ نيست، ناشران رغبتي به نشر کتاب ندارند و وضعيت نشر خراب است؛ اين وضعيت فاجعه فرهنگي است. اگر حافظ و سعدي و رودکي و ديگران را نداشتيم، الان مردم ما ملت فقيري بودند. البته منظورم از حمايت دولت اين نيست که دولت حاکم شود، بلکه فضا را باز کند تا نويسنده توليد فرهنگي داشته باشد.
نويسنده «وعدهگاه مرگ» و «جشن تولد با گل محبوبه شب» با بيان اينکه عشق به توليد فرهنگي در وجود هنرمندان و نويسندگان سرشته شده و در هر شرايطي کار ميکنند، گفت: من مينويسم و کنار ميگذارم؛ شايد آيندگان آنها را چاپ کردند و شايد هم نه. من اين کار را نميکنم که از نوشتن دست بکشم، شايد ديگراني سرخورده شدهاند و عشقشان در وجودشان مرده است.
اين نويسنده در ادامه تاکيد کرد: من توليد فرهنگي را تعطيل نميکنم زيرا عشق ذهني و جهان روحي من است. نميتوانم خودکشي کنم؛ تعطيل کردن کار هنري نوعي خودکشي است، اگر کسي توليد فرهنگي را تعطيل کند يعني نوشتن عشقش نبوده است.
او در پايان با اعلام اينکه چند کتاب آماده دارد، گفت: رمانهاي «صعود به قله هفتخان» و «عشق در مهتاب يخزده» را به ناشر دادهام و بايد ببينيم شرايط چاپ آنها فراهم است يا نه. يک رمان هم درباره ستارخان نوشتهام که به صورت دستنويس است.