چرا داستان لیزی یکی از مهمترین رمانهای استیون کینگ است؟
خبرگزاري کتاب ايران/استيون کينگ بعد از اعلام جايزه استوکر اين رمان را در بين داستانهاي مورد علاقه خود اعلام کرد و گفت که اين داستان بيشتر نوعي روايت احساسات و زندگي شخصي خود اوست.
به نقل از ساينس فيکشن واير، استيون ادوين کينگ نويسنده آمريکايي مشهور به آقاي وحشت بيش از 200 داستان کوتاه و بلند در ژانر وحشت نوشته است و به گفته بسياري، پردرآمدترين نويسنده حال حاضر جهان است. تمام رمانهاي و داستانهاي کينگ به غير از رمان خشم همچنان در حال انتشار هستند و طرفداران بسياري دارند. «داستان ليزي» يکي از اين آثار است که در سال 2006 منتشر شد؛ رماني که هرچند در همان سال جوايز متعددي از جمله جايزه بهترين رمان برم استوکر و جايزه دنياي فانتزي در سال 2007 را کسب کرد، ولي چندان از سوي عموم مردم مورد استقبال قرار نگرفت.
«متيو جکسون» نويسنده و خبرنگار آمريکايي در يادداشتي به علاقه شديد خود از رمانها و داستانهاي ترسناک به خصوص رمانهاي نوشتهشده توسط استيون کينگ اشاره ميکند؛ ولي داستان ليزي را يکي از مهمترين آثار نويسنده آمريکايي مي داند. استيون کينگ بعد از اعلام جايزه استوکر اين رمان را در بين داستانهاي مورد علاقه خود اعلام کرد و گفت که اين داستان بيشتر نوعي روايت احساسات و زندگي شخصي خود اوست. جکسون مينويسد: کينگ در اين رمان سعي کرده رابطه عاشقانه خود با همسرش را در قالب داستاني ترسناک روايت کند.
کينگ در اين کتاب ماجراي زندگي ليزي لاندن بيوه نويسندهاي مشهور و موفق را روايت ميکند که اسکات لاندن نام دارد. در دو داستان روايتشده در اين کتاب ماجراها تلفيقي از روانشناسي و ترس براي مخاطب تعريف ميشود. لاندن در اشياي قديمي متعلق به همسر خود چيزهايي پيدا ميکند که زندگي آينده او را تحت تاثير قرار ميدهد. سفرنامه تعريفشده در کتاب به گذشته در واقع مرور خاطرات نيست؛ بلکه نوعي يادآوري ترسناک حوادث آينده است.
بيشتر رمانها و آثار کينگ درباره حوادث و ماجراهايي است که فراتر از واقعيت اتفاق ميافتند و علاقه شخصي کينگ براي رفتن به بيرون از اين دنياي واقعي در ماجراي ليزي نيز وجود دارد؛ اما چيزي که در اين رمان متفاوت است بُعد مستقيمتر و زميني هموارتر براي شخصيتهاي داستان جهت گذراندن امور زندگي خود در دنياي واقعي است. کينگ در اين رمان بيشتر سعي خود را کرده است که از حوادث واقعي اين جهان غافل نشود؛ ولي همچنان همان قالب ماورايي و خيالي خود را حفظ کرده است. تلفيق واقعيت و خيال در اين رمان به طور هنرمندانهاي صورت گرفته است.
وقتي ليزي به گذشته و خاطرات ازدواجش با اسکات نگاه ميکند، کليدهايي را پيدا ميکند که ميتواند درهايي را باز کند که در دنياي واقعي وجود ندارد؛ اما بايد از همين دنياي واقعي راهش را به سمت اين درها طي کند. کينگ در اين داستان مرگ و زندگي و دو دنياي متفاوت مربوط به آنها را کنار هم تعريف ميکند و حتي وقتي ميخواهد از مکاني مرموز صحبت کند، از همين دنياي واقعي براي رفتن به آنجا شروع ميکند.