78 سال با خالق «قصه های مجید»؛ رمزگشایی از نیم قرن خاطره سازی هوشنگ مرادی کرمانی
خراسان/ گفت و گوی خراسان با دکترمریم جلالی،استاد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی که از نگارش پایان نامه های بی شمار درباره آثارمرادی کرمانی سخن می گوید .
امروز ،سالروز تولد یکی از نامآشناترین نویسندههای معاصر ایرانی است؛ نویسندهای که کودکان و نوجوانان در 5 دهه با آثارش زندگی کردهاند. هوشنگ مرادی کرمانی، اگر چه حدود سه سال است با انتشار «قاشق چایخوری» از دنیای نویسندگی خداحافظی و خود را بازنشسته کرده، اما همچنان با آثارش برای مخاطبان، خاطرهسازی میکند. آثار مرادی کرمانی، از پراقتباسترین متنها در سینمای ایران است. او در سال 72 سیمرغ بلورین بهترین فیلم نامه را در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر برای نگارش داستان فیلم «تیکتاک» به دست آورد. کمتر کسی است که فیلمهای «مهمان مامان» و «گوشواره» و مینی سریال «قصههای مجید» را دیده باشد و به خواندن متن داستانشان علاقهمند نشده باشد. هوشنگ مرادی کرمانی، از معدود نویسندگان ایرانی است که در ادبیات جهان هم حرفی برای گفتن دارد. او در سالهای 1986 و 2014 میلادی نامزد دریافت جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن شد و در سال 1994 میلادی، جایزه کتاب کودکان و نوجوانان اتریش را از آن خود کرد. همچنین بسیاری از آثار این نویسنده به زبانهای آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، هلندی، عربی و اسپانیایی ترجمه شدهاند. کتابهای مرادی کرمانی در میان استادان و دانشجویان ادبیات فارسی به ویژه گرایش ادبیات کودک و نوجوان هم اهمیت بالایی دارد و مقالهها و پایاننامههای متعددی درباره آنها منتشر شدهاست.
به مناسبت 78 سالگی هوشنگ مرادی کرمانی، با دکتر مریم جلالی، نویسنده و استاد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردهایم.
به نظر شما راز موفقیت و ماندگاری آثار هوشنگ مرادی کرمانی در 5 دهه چیست؟
اگر قرار باشد دلیل توجه به آثار ایشان در چند دهه را دقیق بررسی کنیم، این دلیل را باید در دو نکته ببینیم؛ اول متنیت چیزی است که ایشان خلق کردهاند. در واقع ما با یک متن داستانی روبهرو هستیم. این متنیت آنقدر ارزش ادبیاش بالا بوده که توانسته حیات خودش را برای چند دهه حفظ کند و حتی به رسانه دیگری غیر از کتاب، مثل سریال و فیلم سینمایی تبدیل شود. این نشان میدهد که ما با متن ارزشمندی که از منظر زیباییشناسی، عناصر تأمینکننده نیاز ادبی جامعه را دارد، روبهرو هستیم. در آثار ایشان جامعه به تصویر کشیده میشود؛ جامعه محدودی که ما آن را میبینیم و لمس میکنیم. من این را مقایسه میکنم با آثار شارل پرو، نویسنده فرانسوی در قرن هفدهم میلادی. او هم در افسانهها و قصههای خودش از همین شیوهها استفاده کرد. حالا درست است که آقای هوشنگ مرادی کرمانی، افسانه و قصه نمینویسد و کارش نوشتن داستانهای کوتاه و بلند است، ولی اشتراک آثارش با آثار پرو در این است که تصویر جامعه در داستان را هر چند گاهی تلخ و گاهی شیرین به نمایش میگذارد و این باعث میشود حقیقتهای تاریخی که قابل انکار نیستند، نمود پیدا کنند و خواننده هم بهرهمند شود. از منظر مخاطب هم اگر قرار باشد به آثار ایشان نگاه کنیم ، متن، نقطه های قوتی دارد که مخاطب را به سمت خود دعوت می کند ؛ چه از منظر شناختی ، چه عاطفی و نمود رفتاری .
استاد مرادی کرمانی جزو معدود نویسندههای ایرانی معاصر است که برگزیده و نامزد جایزههای مختلف جهانی شده. این به دلیل نگاه او به نوع انسان به ویژه کودکان است؟
به نظر من آقای مرادی کرمانی میداند که کودک در عمل قرار است چه چیزی بخواند. شما سن، جنسیت کودک و حتی شغل پدر و مادر را در فضای نوشتاری او میبینید. او حدس میزند کسی که قرار است کتابش را بخواند، در چه موقعیتی قرار دارد. به خاطر همین، هم کودک دهه چهل آثارش را میخواند، هم کودک دهه پنجاه، هم دهه شصتی تا کودکان امروز.
مرادی کرمانی می گوید از نیاز عمومی کودک در عصری که خود در آن زندگی می کند ، اطلاع دارد. این حسن سبب خروجی جهانی شده و کتابهایش در کشورهای مختلف ترجمه شده اند. بنابراین وقتی یک کتاب در ایران برای ما چند دهه زنده است و همچنان نیاز مخاطب را تأمین میکند، این تعمیم را میتوان داد که این کتاب حتی نیاز بچههای خارج از مرزهای ایران را هم تأمین میکند. در واقع ما آیتمهای جهانی را در آثار ایشان میبینیم و یکی از علل ماندگاری آثارشان هم همین است.
مرادی کرمانی بر جریان نویسندگی ادبیات کودک و نوجوان چه تأثیری گذاشتهاست؟
ما پیش از انتشار آثار آقای مرادی کرمانی، داستانهای مدرسهای یا مَدرَسی خیلی کم داشتیم و به نظر من یکی از کارهای مهم ایشان این بوده که این نوع ژانر را به نقطه تثبیت رساندند و به عنوان یک سبک نوشتاری وارد حوزه ادبیات کودک و نوجوان و به طور کلی ادبیات کردند. خانواده و مدرسه در آثار ایشان بسامد قابل تأمل دارند. وقتی ما درباره شیوه نوشتار ایشان از منظر محاکات، نگاه کنیم از خودمان میپرسیم آیا جامعهای که در قالب خانواده و مدرسه معرفی میکند، همرنگ و همتراز چیزی است که در ذهن مخاطب است؟ از طرفی، اکثر افرادی که از سبک ایشان در حوزه رئالنویسی تبعیت کردهاند، در کودکی جزو خوانندههای آثار ایشان بودهاند و من اسم آنهایی را که از سبک ایشان پیروی میکنند «خوانندههای همآفرین» میگذارم و نمیگویم مقلد. چون از شیوه ایشان الهام گرفته و نوشتهاند.
بررسی آثار هوشنگ مرادی کرمانی در دانشگاهها و به ویژه در گرایش ادبیات کودک و نوجوان، در قالب مقاله و پایاننامه، چه وضعیتی دارد؟
پایاننامههای بی شماری روی آثار ایشان متمرکز و نوشته شدهاست. مخصوصاً درباره داستانهای طنزآمیز ایشان. در حوزه تحلیل گفتمانی، ساختار و محتوا هم پژوهشهای زیادی صورت گرفتهاست. به هر حال،ویژگی داستان های مرادی کرمانی این بوده که جای خودش را ابتدا در جامعه باز کرده و بعد به عنوان آثاری که توانسته مخاطبان زیادی را به خود جلب کند، به دانشگاهها هم راه پیدا کردهاست. از زمانی که گرایش ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاهها راهاندازی شد، این توجه چندین برابر شدهاست. شما دانشگاهی را پیدا نمیکنید که گرایش ادبیات کودک و نوجوان داشته باشد و پژوهشی درباره آثار ایشان انجام نداده باشد. البته پیش از این هم، درباره آثار ایشان تعداد زیادی مقاله و نقد در مجلات و نشریات مختلف چاپ می شد.
به مناسبت 78 سالگی هوشنگ مرادی کرمانی، با دکتر مریم جلالی، نویسنده و استاد ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردهایم.
به نظر شما راز موفقیت و ماندگاری آثار هوشنگ مرادی کرمانی در 5 دهه چیست؟
اگر قرار باشد دلیل توجه به آثار ایشان در چند دهه را دقیق بررسی کنیم، این دلیل را باید در دو نکته ببینیم؛ اول متنیت چیزی است که ایشان خلق کردهاند. در واقع ما با یک متن داستانی روبهرو هستیم. این متنیت آنقدر ارزش ادبیاش بالا بوده که توانسته حیات خودش را برای چند دهه حفظ کند و حتی به رسانه دیگری غیر از کتاب، مثل سریال و فیلم سینمایی تبدیل شود. این نشان میدهد که ما با متن ارزشمندی که از منظر زیباییشناسی، عناصر تأمینکننده نیاز ادبی جامعه را دارد، روبهرو هستیم. در آثار ایشان جامعه به تصویر کشیده میشود؛ جامعه محدودی که ما آن را میبینیم و لمس میکنیم. من این را مقایسه میکنم با آثار شارل پرو، نویسنده فرانسوی در قرن هفدهم میلادی. او هم در افسانهها و قصههای خودش از همین شیوهها استفاده کرد. حالا درست است که آقای هوشنگ مرادی کرمانی، افسانه و قصه نمینویسد و کارش نوشتن داستانهای کوتاه و بلند است، ولی اشتراک آثارش با آثار پرو در این است که تصویر جامعه در داستان را هر چند گاهی تلخ و گاهی شیرین به نمایش میگذارد و این باعث میشود حقیقتهای تاریخی که قابل انکار نیستند، نمود پیدا کنند و خواننده هم بهرهمند شود. از منظر مخاطب هم اگر قرار باشد به آثار ایشان نگاه کنیم ، متن، نقطه های قوتی دارد که مخاطب را به سمت خود دعوت می کند ؛ چه از منظر شناختی ، چه عاطفی و نمود رفتاری .
استاد مرادی کرمانی جزو معدود نویسندههای ایرانی معاصر است که برگزیده و نامزد جایزههای مختلف جهانی شده. این به دلیل نگاه او به نوع انسان به ویژه کودکان است؟
به نظر من آقای مرادی کرمانی میداند که کودک در عمل قرار است چه چیزی بخواند. شما سن، جنسیت کودک و حتی شغل پدر و مادر را در فضای نوشتاری او میبینید. او حدس میزند کسی که قرار است کتابش را بخواند، در چه موقعیتی قرار دارد. به خاطر همین، هم کودک دهه چهل آثارش را میخواند، هم کودک دهه پنجاه، هم دهه شصتی تا کودکان امروز.
مرادی کرمانی می گوید از نیاز عمومی کودک در عصری که خود در آن زندگی می کند ، اطلاع دارد. این حسن سبب خروجی جهانی شده و کتابهایش در کشورهای مختلف ترجمه شده اند. بنابراین وقتی یک کتاب در ایران برای ما چند دهه زنده است و همچنان نیاز مخاطب را تأمین میکند، این تعمیم را میتوان داد که این کتاب حتی نیاز بچههای خارج از مرزهای ایران را هم تأمین میکند. در واقع ما آیتمهای جهانی را در آثار ایشان میبینیم و یکی از علل ماندگاری آثارشان هم همین است.
مرادی کرمانی بر جریان نویسندگی ادبیات کودک و نوجوان چه تأثیری گذاشتهاست؟
ما پیش از انتشار آثار آقای مرادی کرمانی، داستانهای مدرسهای یا مَدرَسی خیلی کم داشتیم و به نظر من یکی از کارهای مهم ایشان این بوده که این نوع ژانر را به نقطه تثبیت رساندند و به عنوان یک سبک نوشتاری وارد حوزه ادبیات کودک و نوجوان و به طور کلی ادبیات کردند. خانواده و مدرسه در آثار ایشان بسامد قابل تأمل دارند. وقتی ما درباره شیوه نوشتار ایشان از منظر محاکات، نگاه کنیم از خودمان میپرسیم آیا جامعهای که در قالب خانواده و مدرسه معرفی میکند، همرنگ و همتراز چیزی است که در ذهن مخاطب است؟ از طرفی، اکثر افرادی که از سبک ایشان در حوزه رئالنویسی تبعیت کردهاند، در کودکی جزو خوانندههای آثار ایشان بودهاند و من اسم آنهایی را که از سبک ایشان پیروی میکنند «خوانندههای همآفرین» میگذارم و نمیگویم مقلد. چون از شیوه ایشان الهام گرفته و نوشتهاند.
بررسی آثار هوشنگ مرادی کرمانی در دانشگاهها و به ویژه در گرایش ادبیات کودک و نوجوان، در قالب مقاله و پایاننامه، چه وضعیتی دارد؟
پایاننامههای بی شماری روی آثار ایشان متمرکز و نوشته شدهاست. مخصوصاً درباره داستانهای طنزآمیز ایشان. در حوزه تحلیل گفتمانی، ساختار و محتوا هم پژوهشهای زیادی صورت گرفتهاست. به هر حال،ویژگی داستان های مرادی کرمانی این بوده که جای خودش را ابتدا در جامعه باز کرده و بعد به عنوان آثاری که توانسته مخاطبان زیادی را به خود جلب کند، به دانشگاهها هم راه پیدا کردهاست. از زمانی که گرایش ادبیات کودک و نوجوان در دانشگاهها راهاندازی شد، این توجه چندین برابر شدهاست. شما دانشگاهی را پیدا نمیکنید که گرایش ادبیات کودک و نوجوان داشته باشد و پژوهشی درباره آثار ایشان انجام نداده باشد. البته پیش از این هم، درباره آثار ایشان تعداد زیادی مقاله و نقد در مجلات و نشریات مختلف چاپ می شد.