برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo
  1. جذاب ترین ها
دخترونه زنونه

بخاطر دخالت ها و بی احترامی های خانواده شوهرم خیلی حرص می خورم

منبع
بروزرسانی
بخاطر دخالت ها و بی احترامی های خانواده شوهرم خیلی حرص می خورم
مشاوره24/ سوال: سلام من ۷ ماه نامزد هستم. قبلا هم دوست بودم ۳ سال با همسرم. همه جوره براي همسرم فداکاري و از خود گذشتگي کردم که از شرايط زير صفر به شرايط ازدواج رسيد. ايشون هم ميگه من دوستت دارم و براي خوشبختي‌مون همه کاري مي کنم. آدم مستقل از خانواده هست و خانواده عاطفي اصلا نداره و خانواده مدام طلبکار و به نوعي فقط دست بگير دارن. داره از کودکي مدام در حال سرويس دادن به خانواده بوده با اينکه هيچ علاقه اي بهشون نداشته اين رو براش جا انداختن که وظايفشه، از سمت خانواده محبت و عشق نگراني واقعي هيچ وقت نديده، تو اين مدتم خيلي حرص خوردم سر کاراي غير منطقي و دخالت ها و بي احترامي که مادرش مي کنه، من چون برام عجيب بود و نداشتم تو خانواده خودم واقعا مريض شدم و ضعيف تر، خود همسرم از دست مادرش عاصيه، از کودکي، حالا همسرم براي من نقاط مثبت خوبي داره اما تو برخي مسايل احساس مي کنم بي اهميته يا فاقد عکس العمل، مثال خيلي موقع ها وقتي ازم ميشنوه مثلا دکتري بهم هشدار داده براي سلامتيم و فشاري که روم هست، هيچ عکس العمل درستي نداره که عاطفه و احساسي عميق بخواد نشون بده و يا حتي ناراحت شدني تو چهره اش حس کنم و اين بي اهميتي ها به حرفاي من تو هر موضوعي واقعا بدتر عذابم ميده، شايد هشدار در مورد بيماري خطرناکي بارها دادن ولي اون عکس العمل درستي که بايد ازش ببينم نميبينم، انگار فهميده سرما خوردم خيلي عادي و همين دعوا ناراحتي درست کرده و ميگه نه کي کفته من ناراحت نيستم، در صورتي که من حس عميقي براي درک مشکلم از سمتش نميبينم. و يا خيلي موارد ديگه به غير سلامتي ولي ديدم باز هم عکس العمل درستي نداره يا من بهش ميگم واقعا انکار با يه درخت صحبت مي کنم هيج واکنشي درستي ازش ديده نميشه. ما خيلي مشاور رفتيم اوايل هم دردي يادش داد و بعدا هم يه تست گرفتن گفتن شايد اختلال ضد اجتماعي بودن داره و اون درمان نداره. من خيلي ناراحتم نميدونم چکار کنم ولي بعضي رفتارها که جزو اين اختلال هست مثل خود خواهي خود پسندي به دروغ ابراز علاقه کردن نداره، چون همه متوجه و شاهد ابراز علاقه اش به من هستند تا قدري که به اطرافيانم بگم برا من تو اين موضوعات اهميت نميده و ساده از بعضي چيزها رد ميشه کسي باور نمي کنه چون تلاش و محبت داره تو ساير مسايل، اما نميدونم اين نداشتن عکس العمل و عميق درک کردن تو بعضي مسايل که واقعا نياز دارم به اهميت و توجهش راهي داره ؟؟ حرفم اينه اگر تو خانواده خودش عاطفه نديده که بخواد داشته باشه تو اين‌۳ سال مني که عاطفه و عشق براش نثار کردم و به قول خودش تو خانواده من عشق و علاقه بين اعضا رو ديده روش تاثيري چرا نداشته اگه به اين موضوع خانواده و کودکيش برميگرده ، اگه هم نه کمکم کنيد مشکلش چيه؟
الهام متقي (زوج درمانگر،مشاوره پيش از ازدواج و فردي،مدرس مهارت هاي والدگري) سلام به شما دوست عزيز، اينطور که به نظر ميرسه شما در موقعيت هايي که همسرتون واکنشي که در ذهن شماست و از خودش نشون نميده به علاقه و عمق اون شک مي کنيد و همين شمارو بهم ميريزه. دو نکته : ۱ – قرار نيست همسر موجودي باشه که مثل کامپيوتر برنامه بهش داده بشه و شرايط مختلف آنچنان رفتار کنه که در ذهن ما ميگذره چرا که اون هم يک انسانه با نقاط قوت و ضعف خودش و هيجانات مختلفي که در هر لحظه تجربه مي کنه. در يک کلام، ما ازدواج نمي کنيم که يک نفر همونجور که هميشه دلمون ميخواسته با ما رفتار کنه. ۲- شما بعد از سه سال ارتباط از پيشينه همسرتون آگاه بوديد و ميدونستيد که ايشون خانواده اي داشته که در بحث صميميت و عواطف آسيب رسان بودن بنابراين فرزند اين خانواده هم اين زخم هارو با خودش حمل ميکنه و ساده‌ انگارانه است اگر فکر کنيم زخم هاي قديمي با ما به ازدواج،محيط کاري،تحصيلي و دوستي و…نمياد و فقط مختص خانواده و همون چهارچوب و همون آدمهاست،با وجود اين شما به دلايلي که در متن تون هم برشمرديد تصميم گرفتيد که ايشون و انتخاب کنيد چون احتمالا ليست مثبت ها بر منفي پيشي گرفته بود.پس “پذيرش” همه جانبه جزو مسئوليت هاي شما در قبال انتخابتونه، بيشتر از اينکه به دنبال تغيير دادن ايشون باشيد به دنبال درک و پذيرش ايشون باشيد که در مواقع بحراني توانمندي ابراز هيجانات منفي و ندارن. ۳ – يادگيري مهارت همدردي براي رابطه زوجي خيلي خوبه و کارآمد اما رواندرماني بابت عدم توانمندي در ابراز هيجاني و توجه خواهي خودتون که ظاهراً باعث تنش و مشکلات جسماني هم شده بيشتر کارآمده که پيشنهاد ميکنم با يک روانکاو پيگيري کنيد. الهام داودي (روانشناس باليني، دانشگاه علوم پزشکي تهران) سلام چيزي که من متوجه شدم اينه که در اين ١٠ سال شما همه تلاش تون رو کردين که همسرتون رو تغيير بدين يعني انگار اين ازدواجي بوده که شما تلاش کردين جاي مادر ايشون باشين و کارهايي که او نکرده رو شما انجام بدين، حالا سوال من اينه اين ازدواج و رابطه زناشويي هست يا پروژه تغيير؟ واقعيت اينه که تا کسي خودش نخواد تغييري نمي کنه و تازه نميدونيم اگه يک نفر هم بخواد چقدر تغيير ميتونه بکنه. حالت همه اينها رو گفتم که بگم شما اين آدم رو همينطوري که هست و نيازهايي که برآورده نمي کنه مي تونين قبول کنين يا اينکه خودتون هم مهم هستين. شيما برمه ( روانشناس باليني و مشاور خانواده) با سلام خدمت شما دوست عزيز اول از همه بايد به خاطر تمام فداکاري ها و از خودگذشتگي هايي که تا حالا انجام دادي بهت تبريک بگم و در ادامه ميتونم بگم شرايط شما رو‌ درک ميکنم و متوجه هستم که چقدر اين وضعيت ميتونه براي شما سخت و ناراحت کننده باشه ، در مورد نامزدتون همونطور که خودتون هم گفتين ايشون در يک خانواده اي بوده که اعضاي اون خانواده هيچ محبتي به هم نميکردند و فقط از هم انتظار داشتند و اين رو جز وظايف هم ميدونستن خوب حالا بايد بهتون بگم کاملا مشخصه که رشد کردن در همچين خانواده اي قطعا تاثير خودشو‌ تا حدي ميزاره حتي اگه يکي از فرزندان نخواد مثل بقيه اعضاي خانوداش باشه ( و يادتون نره اين خانوادس که بستر رشد فرزندان هست و فرزندان قطعا بيشترين اطلاعات و يا يادگيري رو ابتدا از طريق محيط خانه و خانواده ميگيرن بعد از محيط بيرون ) و اينو هم بدونيد که شما هيچ وقت نميتونيد فردي رو‌تغيير بدين مگر اينکه خودش بخواد و يه نکته اي هم‌ که هستش در رابطه با سوالتون که گفتين ۳ ساله که وقت گذاشتين و به نامزدتون محبت کردين پس چرا هيچ تغييري نکرده ؛ در جواب بايد بگم چطور ميتونيد انتظار داشته باشيد فردي رو‌ که سال هاي سال در چنين خانواده اي ( بي عاطفه) بزرگ شده و‌تقريبا اخلاقش شکل گرفته رو در عرض ۳ سال با محبت کردن تغيير بدين ، البته اينو بگم که قطعا محبت کردن و رفتار خوب با اين افراد بي نتيجه نيست و قطعا ايشون هم تغييراتي داشتن ولو اينکه جزئي باشه ، اما بايد بگم تا خودشون نخوان که تغيير کنند و يا نوع رفتارشون رو عوض کنند کاري از شما ساخته نيست و اگه بخواين رو اين مورد پافشاري کنيد و انتظار بيش از حد داشته باشين جز اينکه خودتون رو خسته و دلسرد ميکنيد فايده ديگه اي نداره ، و در نهايت بايد بگم که دو راه بيشتر نداريد يا ايشون رو همينجوري با همه خوبي ها و‌ بدي هاش بپذيريد و اينو هم در نظر داشته باشين که هيچ انساني همه چيز تمام نيست همونطور که شما هم کامل نيستين ، و بعد از اون بد نيست يکبار به صورت جدي و در يک‌ فرصت مناسب با ايشون صحبت کنيد و دقيقا به صورت شفاف خواسته هاتون رو ‌بگيد و در ادامه اگر ايشون مايل به تغيير بودند براي دريافت اموزش هاي لازم به مشاور مراجع کنند. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره