دیگه وقتشه به خانواده ها بگیم!
تبيان/ در جامعه فعلي ما ازدواج کردن پيچيدهتر از قبل شده است چرا که از يک طرف خانوادهها همچنان بر پاي بندي به سنتها اصرار دارند و از طرف ديگر تغييرات سريعي که در نگاه جوانان نسبت به فرآيند آشنايي و ازدواج به وجود آمده است آنها را با سوالات و چالشهايي در اين زمينه مواجه کرده است. يکي از اين چالشها به ميان آمدن پاي خانوادههاست، آن هم وقتي دختر و پسر خارج از محيط خانواده همسرشان را انتخاب کردهاند. دکتر محمدرضا کمن، روانشناس، مشاور ازدواج و مشاور علمي پروژه همسان گزيني به اين سوال و چالش پاسخ دادهاند.
ما بايد به اين سمت برويم که اگر کسي با کسي در محل کار، تحصيل، حتي فضاهاي مجازي که در زندگي امروزي گريزي از آن نيست، هر آشنايي پيدا کرد، در يک فرايند درست انتخابش را پيگيري نمايد. در واقع اگر کسي ميخواهد آشنا بشود براي اينکه ببيند طرف مقابل تناسب او هست يا نه، بايد فرايند آشنايي را از يک رابطه احساسي به يک رابطه عاقلانه تبديل کند؛ اين تبديل شرايط ملاحظاتي ميخواهد:
اول اينکه بايد هر چه زودتر پاي خانواده وسط کشيده بشود، حتي اگر خانواده را در اين قضيه صاحب رأي ندانيم، چون نفس حضور خانواده روابط را هم کنترل و هم زمان دار ميکند و هم از عميق شدن احساسات قبل از بررسيهاي عاقلانه جلوگيري ميکند. لذا از بدو آشنايي در محل کار، تحصيل، فضاي مجازي و يا حتي معرفي توسط يک دوست، خانواده بايد از همان ابتدا در جريان قرار بگيرند.
يک جنبه ديگر از اهميت خانواده هم در اين است که دست کم بيست و پنج درصد از اينکه دو نفر به درد ازدواج با هم ميخورند يا نه، برميگردد به اينکه آيا خانوادههاي دو طرف به هم ميخورند يا نميخورند. وقتي خانوادهها اصلاً بررسي نشدهاند، نميشود در مورد تناسب براي ازدواج نتيجهگيري درستي کرد. اگر هم خانواده درحاليکه قلباً راضي نيستند به احساس و انتخاب جوانان پا بدهند و دو جوان با هم ازدواج کنند، به دنبال آن خانوادهها به جاي اينکه عامل آرامش آنها باشند، ميشوند عامل به هم خوردن آرامش آنها.
در جريان قرار دادن خانواده صرفاً به اين معنا نيست که پدر، مادر يا خواهر صرفاً بدانند. بلکه به اين معني است که آنها وارد گود بشوند و طرفين همديگر را ببينند. البته يکي از مسائلي که در اين موقعيتها پيش ميآيد، ممکن است اين باشد که خانواده گاردهاي سنتي بگيرند به اين ترتيب که جوان را تحت فشار ميگذارند تا زود جواب بدهد. در اين موقعيتها مشاوره ميتواند اين روند را کنترل کند و آنها را نسبت به فرايند انتخاب که فرايندي بسيار دقيق است آگاه کند. و اين فرهنگ جا بيفتد که اگر بعد از مدتي ديدار و گفتگو و تحقيق و بررسي با کمک خانوادهها و بدون اينکه فضا براي جوانان احساسي شده باشد، جوانان به اين نتيجه برسند که به درد هم نمي خورند، خانوادهها بپذيرند که واقعاً اتفاقي نيفتاده است. اگر خانواده در اين موقعيت موثر نباشد و جوانان وارد بازيهاي احساسي بشوند و بعد هم ازدواج نکنند، ممکن است باعث شود که موارد ازدواجي آينده را با آن مورد قبلي که نسبت به او احساس پيدا کرده بود، مقايسه کند و بدون اينکه آگاه باشد به خاطر بسته نشدن پرونده آن رابطه احساسي، موقعيتهاي بعدي را هم از دست بدهد يا انتخاب درستي نداشته باشد.