آخرين خبر/
"ادواردو آنيلي" وارث مولتي ميلياردر مشهور ايتاليايي که بود و چگونه اسلام آورد؟
ادواردو آنيلي در 9 ژوئن 1954 در نيويورک متولد شد. وي تنها پسر و وارث مولتي ميلياردر مشهور ايتاليايي سناتور جووآني آنيلي بود و مادرش، مارلا کاراچيلو، يک پرنسس يهودي بود. ادواردو پس از اتمام تحصيلاتش در کالج آتلانتيک، براي ادامه تحصيلاتش در زمينه ادبيات مدرن و فلسفه شرق به دانشگاه پرينستون رفت. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، براي مطالعه عرفان و مذاهب شرقي به کشورهاي هند و ايران سفر کرد و در جريان سفرش به کشورمان با آيت¬ الله خميني ديدار کرد و به اسلام و تشيع گرويد.
پيشينه خانوادگي ادواردو
جيواني آنيلي، پدر کاتوليک ادواردو يکي از پولدارترين و بانفوذترين افراد ايتاليا است. مادر ادواردو يک پرنسس يهودي بود. درآمد ساليانه خانواده آنيلي بيش از 60 ميليارد دلار تخمين زده مي شود. بسياري از اطرافيان ادواردو بر اين باورند که ازدواج يک زن يهودي با خانواده آنيلي اتفاقي نبوده است. پس از اين ازدواج، يکي از عموهاي ادواردو فوت ميکند. نکته جالب ديگر اين است که خواهر ادواردو نيز با يک خبرنگار يهودي به نام "الکان” ازدواج ميکند و از او چهار بچه دارد. بدين ترتيب به نظر ميرسد پيوند اين خانواده با صهيونيستها محکم و محکم تر ميشد.
دامنه ثروت آنيلي؛ درامد سالانه بالغ بر ۶۰ ميليارد دلار (معادل3 برابر درآمد نفتي جمهوري اسلامي ايران در آن زمان)
- مالک کارخانه جات خودروسازي فيات، فراري، لامبورگيني، لانچيا، آلفارمو و آيوکو و باشگاه اتومبيلراني فراري
- مالک چندين کارخانه توليد قطعات صنعتي، چند بانک خصوصي، شرکتهاي طراحيمد و لباس، روزنامه هاي پرتيراژ "لاستامپا" و "کوريره دلاسرا"
- مالک باشگاه فوتبال يوونتوس
- جزء سهامداران اصلي شرکت ساختمانسازي، راه سازي، توليد لوازم پزشکي وهلي کوپترسازي..
مسلمان شدن ادواردو
ادواردو دانشجوي فلسفه اديان در دانشگاه معروف "پرينستون ” نيويورک بود. خودش هم متولد نيويورک بود. او انجيل و تورات را خوانده، اما اينها او را قانع نکرده بود. در 20 سالگي برحسب اتفاق در کتابخانه چشمش به قرآن افتاده و چند آيه از آن را ميخواند و احساس ميکند اين نميتواند کلام بشر باشد.
ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنين مي گويد:
در نيويورک که بودم يک روز در کتابخانه قدم مي زدم و کتابها را نگاه مي کردم چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببينم در قرآن چه چيزي آمده است. آن را برداشتم وشروع کردم به ورق زدن و آياتش ر ا به انگليسي خواندم، احساس کردم که اين کلمات، کلمات نوراني است ونمي تواند گفته بشر باشد. خيلي تحت تأثير قرار گرفتم، آن را امانت گرفتم و بيشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را مي فهمم و قبول دارم.
ادواردو بعد از اين قضيه به يک مرکز اسلامي در نيويورک مراجعه ميکند و درخواستش مبني بر اينکه ميخواهد مسلمان شود را مطرح ميکند. آنها هم نام «هشام عزيز» را براي وي انتخاب ميکنند. محمد اسحاق عبداللهي که از دوستان مسلمان آنيلي است نيز در مورد او ميگويد: «ادواردو خيلي شبها بيدار ميماند و با نور شمع تا صبح قرآن را مطالعه ميکرد.» اين گفته که ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به اين دين گرويده، يک ادعاي بيثبات است، چون با موقعيت مالي و سياسي که پدر ادواردو داشت، هيچکس به خود اجازه نميداد که چنين مسائلي را با او در ميان بگذارد و او را به دين جديد دعوت کند. وي پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قديري ابيانه شيعه شده و نام مهدي را براي خود برگزيده بود.
ادواردو با اينکه به دليل موقعيت مالي و سياسي خانوده اش با بسياري از رهبران سياسي و مذهبي جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام (ره) به شدت شيفته سادگي، عظمت و معنويت ايشان شده بود. اين ارتباط عملاً مسير زندگي ادواردو را عوض کرد.
ايگورمن خبرنگار روزنامه لاستامپا ايتاليا مي گويد: وقتي ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثير قرار گرفتنش صحبت مي کرد، من احساس کردم که امام او را سحر کرده است.ادواردو همچنين يک ماه قبل از شهادتش قصد داشت به ايران بيايد، ولي والدين او براي ممانعت از اين سفر، گذرنامه اش را پنهان کرده بودند .
دکتر قديري ابيانه درباره شيعه شدن و اولين سفر ادواردو به ايران ميگويد:
"بعد از شيعه شدن و ذکر شهادتين در نزد آقاي فخرالدين حجازي، نام او را "مهدي" گذاشتيم. بار اول که به ايران آمد، خدمت حضرت امام (ره) رفت.
در آن ملاقات، حضرت آيتا… خامنهاي، آقاي هاشمي، سيداحمد خميني و فخرالدين حجازي حضور داشتند و يک دوست ايراني ما که الان در مشهد است و نميخواهد اسمش را ببريم و دوست ادواردو نيز بود، کار ترجمه را بر عهده داشت. اين دوست مشترکمان بعدها گفت که بعد از ديدار با امام به نماز جمعه رفتيم که ادواردو در صف اول بود... . در اين سفر او به مشهد، براي زيارت امام رضا (ع) رفت. در آنجا بهشدت تحت تأثير زيارت قرار گرفته بود و ميگفت که من وجود امام رضا (ع) را حس ميکردم. وقتي از او پرسيدم از امام رضا (ع) چهچيزي خواستي؟ گفت: خواستم که از خدا بخواهد که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند."
فعاليتهاي ادواردو در ايتاليا
ادواردو با اعمال نفوذي که داشت، کانال يک تلويزيون ايتاليا را قانع کرد که يک فيلم مستند راجع به کشورهاي اسلامي بسازد و تهيهکنندگي فيلم را نيز خودش بر عهده گرفت. در اين راستا به ايران هم آمد و بعد هم اين فيلم را در تلويزيون به نمايش گذاشت. بعد از نمايش آخرين قسمت با "ايگور من" خبرنگار روزنامه "لاستامپا" درباره اسلام به مناظره نشست. همچنين وقتي کتاب سلمان رشدي منتشر شد، يک ناشر ايتاليايي تصميم گرفت آن را منتشر کند. ادواردو با شنيدن اين خبر به ديدن او رفت و به او به خاطر انتشار اين کتاب اعتراض کرد.
دکتر قديري ابيانه درباره فعاليتهاي وي ميگويد:
"او ميگفت که نميتوانم ببينم به مقدسات من توهين شود و من هيچ حرفي نزنم. وي همچنين در برابر جنايات اسراييل در فلسطين طاقت نميآورد و به نخستوزير و رييسجمهوري و حتي سران کشورهاي ديگر زنگ ميزد و خواستار جلوگيري از اين اقدامات ميشد که من به او گفتم داري با اين کارها شهادتت رو جلو مياندازي. صهيونيستها دست از سر تو بر نخواهند داشت، از اين کارها پرهيز کن".
اعمال فشار به ادواردو براي بازگشت به مسيحيت
حسين عبداللهي و محمد اسحاق عبداللهي صميمي ترين دوستان ايراني ادواردو، فشارهاي وارد شده به ادواردو از سوي خانواده اش را غيرقابل باور توصيف مي کنند. حسين عبداللهي مي گويد: "ادواردو تحت فشار اقتصادي بسيار زيادي قرار داشت. خانواده آنيلي وي را به صورت کامل از لحاظ اقتصادي تحريم اقتصادي کرده بودند. به گونه اي که وي حتي براي تاکسي سوار شدن پول نداشت." حسين مي گويد: "يک روز با ادواردو به نمايندگي هواپيمايي ايران اير در ايتاليا رفتيم تا براي ادواردو بليط سفر به ايران تهيه کنيم. کارگزار ايتاليايي شرکت ايران اير گفت که من نمي توانم براي ادواردو بليط بخرم. پس از مشاجره بسيار با وي مشخص شد که منشي پدر ادواردو با آن کارمند تماس گرفته بود و به وي دستور داده بود، حق ندارد براي ادواردو بليط صادر کند."
خانواده آنيلي براي آنکه ادواردو را از ارث محروم کنند، سعي زيادي در ديوانه جلوه دادن وي داشتند. به همين منظور وي را در يک بيمارستان رواني بستري کردند که به گفته خود ادواردو همه اعضاي آن يهودي بودند. ادواردو مي ترسيد که در آن تيمارستان وي را تحت درمان هاي شستشوي مغزي قرار دهند و حتي يک بار از آنجا فرار کرده بود.
آغاز تهمت ها و تهديد ها و تحريم ها
1- کنار گذاشتن ادواردو به عنوان جانشين براي سناتور آنيلي در شوراي رهبري فيات
اواخر دهه 80، ادواردو را به دليل اعتقادات مذهبي اش نامناسب تشخيص داده شد، اما در واقع وارث اصلي او بود و بايد بهانه اي براي کنار گذاشتنش پيدا ميکردند.
2- اتهام حمل 300 گرم هروئين
اکتبر ۱۹۹۰ رسانه ها اعلام کردندکه به خاطر حمل ۳۰۰ گرم هروئين، وي را در شهر ساحلي ماريندي در کنيا دستگيرکرده اند. ماجرايي که اصلاً واقعيت نداشت و پليس و دادگاه کنيا خيلي زودمتوجه اشتباهشان شدند
اما با گسترش شايعات، افکار عمومي براي معرفي جانشيني غير از او براي مديريت فيات آماده شد.
در اوايل دهه ۹۰، پسر عمويش "جيوواني امبرتو" را به جانشيني انتخاب کردند. ادواردو نيز مخالفتي نکرد و حتي براي وي نامه نوشت و ضمن تبريک به او توصيه کرد که بازيچه دست پول پرستان نشود. اما در سال 97 با درگذشت اين جانشين، شوراي رهبري "جاکوب الکان" خواهرزاده وي را به جانشيني انتخاب کرد که اين بار سکوت نکرد و حتي با قدرتدر مقابل خانواده اش که تصميم داشتند نام خانوادگي جان الکان را به آنيلي تغيير دهند، ايستاد و اجازه اين کار را نداد.
3- تلاش براي شستشوي مغزي در يک درمانگاه رواني
ادواردو به دوستان ايراني خود تأکيد کرده بود براي ترک اسلام به شدت تحت فشار خانواده قرار گرفته است و حتي او را به زور در يک درمانگاه رواني خصوصي ويژه ميلياردرها در نزديکي مرز سوئيس به طور کاملاً مخفي بستري کرده بودند و پزشکان يهودي از طرف خانواده آنيلي مأموريت داشتند او را شستشوي مغزي دهند. .
4-محروميت از ارث و گذشت از ميلياردها دلار براي حفظ دين
در دهه ۹۰ هيچگونه مسئوليتي نداشت و اغلب اوقات را با مطالعه، سفر،روزنامه نگاري و فعاليتهاي بشر دوستانه گذراند. پدرش او را تحريم وتهديدش کرد که از ارث محروم خواهد شد و حتي از ارث محروم شد، ولي اودست از اسلام بر نداشت و براي حفظ دينش حاضر به گذشت از ميليارها دلار ثروتشد.
سفرهاي ادواردو به ايران
اولين آشنايي ادواردو با انقلاب اسلامي ايران در تاريخ 31 فروردين 1359 رخ داد؛ يک هفته پس از مناظره تلويزيوني دکتر قديري ابيانه با خبرنگاران آمريکايي، عراقي و ايتاليايي که از شبکه تلويزيوني ايتاليا به طور زنده (درتاريخ 24 فروردين 1359) پخش ميشد؛ مناظرهاي که بخشهايي از آن در فيلم مستند ادواردو نيز گنجانده شد. او که تنها 6 ماه از قديري جوانتر بود، تصميم به آشنايي و دوستي با قديري ميگيرد و به عنوان ناشناس به منزل او مراجعه ميکند. دکتر قديري ابيانه در مورد اين ديدار ميگويد: "يک هفته بعد از شرکت در ميزگرد تلويزيوني که ادواردو آن را ديده بود، در روز يکشنبه در حاليکه من در اقامتگاه سفارت بودم، دربان سفارت گفت که يک جوان ايتاليايي آمده و ميخواهد شما را ببيند. من هم گفتم اگر ميشود به او بگوييد فردا براي ملاقات بيايد. ولي بعد از لحظاتي دربان سفارت دوباره زنگ زد که اين جوان ميگويد "خدا هر در بستهاي را ميگشايد." من هم گفتم فوراً در را باز کنند و خود هم به استقبالش رفتم. جوان قد بلند لاغري بود که با يک موتور گازي کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنيلي معرفي کرد. من بدون اينکه انتظار جواب مثبتي از او داشته باشم، از او پرسيدم که شما با خانوادهِ آنيلي معروف نسبتي داريد و او گفت که من پسرش هستم!"
ادواردو چند بار به ايران آمد. در سفر اولش به ايران به ديدارامام خميني (ره) آمده بود و امام هم پيشاني او را بوسيده بود. که ادواردو در سفر خود به ايران در تاريخ جمعه 14 فروردين 1360 در صف اول نماز جمعه تهران به امامت حضرت آيت الله خامنهاي شرکت کرده بود. آيت الله هاشمي رفسنجاني در خاطرات خود بدون ذکر نام مي نويسد که پسر رئيس فيات که مسلمان شده است با امام ديدار کرد. در اين ملاقات آيتالله خامنهاي هم حضور داشت. جالب است که اين خاطرات قبل از قتل ادواردو در ايران منتشر شده است.
شهادت يا خودکشي؟
در نوامبر سال 2000 جسد ادورادو آنيلي در بزرگراه تورينو-ساوانا در شمال ايتاليا و در نزديکي شهر تورين پيدا شد. اتومبيل وي نيز که يک فيات کروماي خاکستري بود، بر روي پل رومانو و در حالي که چراغ هاي راهنمايش روشن بود و درهاي آن باز بود، رها شده بود.
پليس ايتاليا مرگ ادواردو را خودکشي تشخيص داد و علت آن را استفاده بيش از حد از مواد مخدر اعلام کرد. اما دلايل روشني وجود دارد که حاکي از قتل ادورادو است.
در ادامه به ذکر اين دلايل مي پردازيم:
1) نخست اينکه ادواردو به هيچ وجه معتاد نبود و حتي در مواردي مشاهده شده است که با دوستان و نزديکانش که از مواد مخدر استفاده مي کردند، ساعت ها گفت و گو مي کرد تا آنها را از اين کار بازدارد. دکتر قديري ابيانه در وبلاگ شخصي خودش درباره يک مورد از تلاش هاي اينچنيني ادواردو مي گويد: "در سفري که ادواردو به ايران داشت، با برادر يکي از دوستان ما که معتاد بود کلي صحبت کرد و خيلي تلاش کرد تا او را با منطق و استدلال از مصرف مواد مخدر منصرف کند." به هيچ وجه منطقي به نظر نميرسد که چنين فردي به دليل استفاده بيش از حد از مواد مخدر خودکشي کند."
2) در اسلام خود کشي به شدت منع شده است. ادواردو شخصي به شدت آرمانگرا بود که حتي مايل نبود براي کاستن از فشارها و تهديدات، به صورت مصلحتآميز اعلام کند که از اسلام روي برگردانده است. هدف وي شناساندن اسلام به مردم ايتاليا و غربيها بود. چنين فردي چگونه ميتواند خودکشي کند؟ خودکشي اقدامي است که افراد بيدين و کساني که به آخر خط رسيدهاند، انجام ميدهند. اين در حالي است که ادواردو به فردي کاملا معتقد تبديل شده بود و هنوز در ابتداي راه بود و کارهاي زيادي براي انجام دادن داشت.
3) آشپز ادواردو ميگويد صبح روزي که وي به قتل رسيد، نوع غذاي ناهارش را مشخص کرده بود. حال اين سوال مطرح ميشود کسي که قصد خودکشي داشته باشد، چرا بايد براي دو يا سه ساعت بعدش سفارش غذا بدهد. همچنين ادواردو در صبح روز حادثه با دايي خود به صورت تلفني مکالمه کرده بود و به گفته دايي ادواردو هيچگونه مورد مشکوکي در ميان صحبت هاي وي به چشم نمي خورد و وي کاملا عادي صحبت مي کرد. همچنين ادواردو هيچگونه يادداشتي مبني بر تصميمش براي خودکشي از خود به جاي نگذاشته بود.
4) حسين عبداللهي با اشاره به برنامه هاي بلندمدت ادواردو مي گويد: "ادواردو مي گفت مي خواهم به ايران بروم و پناهنده سياسي شوم و در قم به تحصيلاتم ادامه دهم." محمد عبداللهي نيز مي گويد: "يک هفته قبل از آنکه ادواردو فوت کند، با هم نشسته بوديم و سوره بني اسرائيل را به زبان ايتاليايي مي خوانديم. ادواردو به من گفت مي خواهد زبان عربي را فرابگيرد تا بتواند بهتر قرآن را درک کند. بديهي است که فردي که برنامه هاي بلندمدت براي زندگي خود دارد و اهداف والايي را دنبال مي کند به هيچ وجه دست به خودکشي نخواهد زد.
5) مورد مشکوک ديگري که درباره شهادت ادواردو وجود دارد اين است که هيچ گونه بررسي تکميلي در مورد نحوه قتل او انجام نشد. جسد وي کالبد شکافي نشد و مرگ وي فوراً خودکشي جلوه داده شد. حتي قبل از آنکه پليس مرگ وي را به صورت رسمي خودکشي اعلام کند، برخي روزنامه ها خبر خودکشي پسر رئيس کارخانه فيات را چاپ کردند و ذهن مردم را کاملا به سمت گزينه خودکشي سوق دادند. جسد وي نيز تا ظهر فرداي روز حادثه به خاک سپرده شد تا فرصت براي هيچ گونه تحقيقي مهيا نباشد.
6) پس از مرگ ادواردو سانسور مطلقي درباره مسلمان بودن، عقايد و حتي سفر وي به ايران انجام شد. اظهارنظرهاي روزنامه هاي ايران به ويژه انجمن اسلامي فارغ التحصيلان ايتاليا درباره احتمال قتل وي به هيچوجه بازتاب داده نميشد. در حالي که خانواده آنيلي يکي از بزرگترين خانواده هاي ايتاليا است و کوچکترين اظهارنظري درباره اين خانواده به سرعت منعکس مي شود، به نحوي که نخست وزير ايتاليا درگذشت ادواردو را به خانواده آنيلي تسليت گفت و قبل از بازي ايتاليا و انگلستان، ورزشگاه يک دقيقه به احترام ادواردو سکوت کرد. همچنين پس از مرگ ادواردو تمامي اسناد و شواهد مربوط به فعاليت ها و زندگي وي جمع آوري شد و حتي فيلم مستندي که توسط وي ساخته شده بود و در آرشيو کانال 1 ايتاليا بود، از آرشيو اين کانال خارج شد.
7) چند سال پس از قتل ادواردو، يکي از دوستان بسيار نزديک وي به نام لوکا کائتاني لواتلي نيز با همين سناريو به قتل رسيد. او دوست ادواردو بود و با وي به ايران آمده و در ايران شيعه شده بود. لوکا نيز يکي از نجيب زادگان ايتاليايي بود. پدر لوکا به سلطان شراب ايتاليا معروف بود و خانودهاش از سرشناسترين خانوادههاي اين کشور به حساب ميآمدند. با توجه به سرنوشت مشابه او با ادواردو، به نظر ميرسد تاکتيک "خودکشي سازي" يکي از تاکتيک هاي اصلي براي از بين بردن چنين جواناني است که حاضر نيستند در جهالت باقي بمانند.
8) دکتر مارکو باوا يکي از دوستان صميمي ادواردو بود که به نحوه زسيدگي به پرونده ادواردو اعتراض کرد. وي در سال 2001 نامه اي به شوراي عالي قضايي ايتاليا نوشت و در آن ضمن انتقاد از فرآيند رسيدگي به پرونده ادواردو، علت عدم استفاده از آدمک انساني براي بازسازي صحنه خودکشي را جويا شد. به عقيده وي شواهد موجود درباره لباس ها و کفش ادواردو، خودکشي را تاييد نمي کنند. وي همچنين عدم انجام کالبدشکافي را غيرقابل قبول خوانده بود.
دکتر مارکو دلايل ديگري نيز دارد که اثبات مي کند ادواردو خودکشي نکرده است:
وي اينگونه استدلال مي کند: "زمان مرگ ادواردو بين ساعت هاي 9 تا 10:30 صبح روز پنجشنبه اعلام شده است. در اين ساعت از روز به صورت ميانگين هر 10 الي 15 ثانيه، يک ماشين از آن منطقه عبور مي کند. امکان ندارد هيچ کس ادواردو را در حين خودکشي نديده باشد. زيرا پارک کردن ماشين، بيرون آمدن از آن، بالا رفتن از حصار يک و نيم متري کنار بزرگراه و پريدن به پايين حداقل 2 دقيقه طول مي کشد و قطعا در اين مدت مي بايست افرادي وي را ديده باشند. در حاليکه هيچکس شاهد اين اتفاقات نبوده استدکتر مارکو معتقد است که ادواردو کشته شده و سپس توسط ماشينش به محل کشف جسد منتقل شده است و براي آنکه قتل همچون خودکشي به نظر برسد، با وسيله اي به سر ادواردو ضربه وارد شده است تا جراحاتي همچون جراحات ناشي از پرش از ارتفاع بر روي سر وي ايجاد شود.
انگيزه قتل ادواردو
خانواده ادواردو بسيار پولدار و بانفوذ بودند. فقط سود دارايي هاي خانواده او 60 ميليارد دلار در سال برآورد شده است. کارخانه ماشين سازي فيات، فراري،اوبکو، لامبورگيني، لانچيا، آلفارمو، چندين کارخانه صنعتي ، بانک هاي خصوصي، شرکت هاي طراحي مد و لباس، روزنامه هاي لاستامپا، کوريره، دلاسرا و باشگاه فوتبال يوونتوس تنها بخشي از اموال خانواده آنيلي است. چون بعدها ادواردو مسلمان شد، پدرش حاضر نشد که ارث و ميراثش را بهدست او بسپارد؛ لذا پسرعموي مسيحياش را بهعنوان جانشين تعيين کردند. اما ناگهان اين خبر پيچيد که او بر اثر سرطان ناشناختهاي فوت کرد. اگر زنده ميماند، مديريت اين اموال به يک مسيحي ميرسيد. بدين ترتيب آخرين مسيحي خانواده آنيلي نيز فوت شد و تنها ادواردو باقي مانده بود. اين بدين معني بود که تا رسيدن اموال اين خانواده به دست يهوديان يک گام باقي مانده بود و آن مرگ ادواردو بود
دکتر قديري ابيانه در وبلاگ شخصي خود گفته است :
ادواردو از خطري که جانش را تهديد کرده بود، آگاه بود. ابيانه که رابطه خوبي با ادواردو داشت، مي گويد: " ادواردو به دوستان مسلمانش آقاي الکان همسر اول خواهرش را منشاء خطر براي جان خود عنوان کرده بود، منتهي تصور ميکرد چتر حمايت پدر مانع آن ميشود که در زمان حيات پدر او را به قتل برسانند. من خود با او صحبت کرده بودم و به او هم در مورد امکان قتلش هشدار داده بودم، ليکن او ضمن تاييد خطر جاني براي خود بويژه از سوي صهيونيست ها و بالاخص با هماهنگي الکان يهودي (همسر خواهرش) معتقد بود اين خطر پس از مرگ پدر جدي خواهد شد."
بعد از شهادت ادواردو و مرگ پدر اين ارث قانونا به خواهرش ميرسيد، اما با کمک مادر ادواردو حدود 500 ميليون دلار را که در مقابل ثروت خانواده ادواردو بسيار ناچيز است، به خواهرش دادند و با فريب از او امضا گرفتند و به نوعي او را از ارث محروم کردند که بعدها وي از دست مادر خود در دادگاه بهخاطر اين موضوع شکايت کرد، اما به هر حال مديريت اين سرمايه عظيم دست خواهرزادههاي يهودي ادواردو افتاد.
رسوايي اخلاقي جان لاپو الکان، وارث يهودي خاندان آنيلي
چند سال پيش رسانههاي ايتاليايي از رسوايي اخلاقي خواهرزاده يهودي ادواردو آنيلي وارث خانواده آنيلي در ميان مردم ايتاليا پرده برداشتند. به گزارش نشريه اشپيگل موناکو، مشکل پيش آمده براي الکان در نتيجه افراط در مصرف مخلوطي از قرصهاي اکستازي، کوکائين و مشروبات الکلي بوده و وي به خاطر اين مسئله بخشي از توان ذهني خود را از دست داده است. روزنامه osservative romano متعلق به واتيکان نيز در تاريخ 22 اکتبر اشارهاي تلويحي به مسئله اعتياد وارث آنيليها و ديگر مفاسد وي داشته است.
سايت اطلاعرساني virgilio نيز در خبري به شهره شدن اين يهودي صهيونيست به فساد در ميان مردم ايتاليا اشاره کرده و اظهار داشته است: "دانشجويان ايتاليايي در اعتراض به يک مصوبه پارلمان اين کشور در تاريخ 25 اکتبر مقابل پارلمان ايتاليا تجمع کردند. اين دانشجويان در اعتراض به اکثريت حاکم ايتاليا به صورت طعنه آميز شعار ميدادند: "همه شما مثل جان الکان هستيد.""
خبرگزاري مشرق
منابع و مآخذ:
1) سخنراني ها و دست نوشته هاي دکتر قديري ابيانه
2) مستند ادواردو آنيلي به کارگزداني سياوش سرمدي (تهيه کننده: حبيب الله کاسه ساز)
3) http://ghadiri.ir/
4) Johnston, Bruce (19 June 2001). "Fiat chief's son dies in viaduct plunge". The Daily Telegraph (London). Retrieved 2008-04-04
5) www.ariannaeditrice.it/articolo.php?id_articolo
6) Farnham, Alan (10 September 1990). "THE CHILDREN OF THE RICH & FAMOUS". CNN. Retrieved 2008-04-04
7) "The curse of inheritance: Do wealthy dynasties always make for happy heirs?". Belfast Telegraph. 19 July 2007. Archived from the original on 2007-10-09. Retrieved 2008-04-04.
8) dAgneli "Misticismo, francescanesimo, droga, buddismo, discorsi contro il capitale, elogio dei poveri, critiche alla conduzione Fiat" La Repubblica, Nov, 2000
9) "Fiat family's search for an heir.". Sunday Business. 26 November 2000. Retrieved 2008-04-04.
10) "Death of a family firm?". The Sunday Business Post. 3 December 2000. Retrieved 2009-03-01.
11) August, Melissa; Bower, Amanda; Cooper, Matthew; Frank, Steven; Keliher, MacAbe; Minhua, Ling; Martens, Ellin; Orecklin, Michele et al. (27 November 2000). "Milestones". Time. Retrieved 2008-04-04.
12) "Edoardo Agnelli was a Shiite Martyr". Corriere della Sera. 11 November 2005. Retrieved 2009-03-01.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار